پروفسور دکتر گونتر هیدن
برگردان شین میم شین
معنی اول
·
طبیعت به
چیزها و پدیده هائی اطلاق می شود که مستقل از شعور و در خارج از آن وجود دارند و
در کل تنوع فرم های خود با شعور تفاوت دارند.
·
معنی طبیعت
به این معنا با ماده یکسان است.
·
مراجعه
کنید به شعور در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
1
·
ماتریالیسم
دیالک تیکی و تاریخی و ماتریالیسم فلسفی طبیعت را، بطور کلی، آنچنان که هست، یعنی
بدون افزوده ماورای طبیعی بدان، در نظر می گیرند.
2
·
طبیعت نه
تنها مقدم بر شعور است، بلکه حتی قبل از اینکه انسان و سایر موجودات زنده بوجود
آیند، یعنی قبل از اینکه شعور بطورکلی تشکیل شده باشد، وجود داشته است.
3
لودویگ فویرباخ (1775 ـ 1833)
از کلمات قصار او:
اخلاق حقیقی «سعادتمندی من
را بدون سعادتمندی تو برسمیت نمی شناسد.»
راه برقراری هارمونی (هماهنگی) میان تکلیف و
سعادت، یعنی راه انطباق منافع من با منافع تو، راه انطباق منافع فردی با منافع عمومی
در «عشق به عموم» است!
·
فویرباخ
می نویسد:
·
«بنظر
من ماهیت بیشعور طبیعت، ماهیتی خلق ناشدنی، فناناپذیر و ابدی است.
·
ماهیتی
ازلی است.
·
ماهیت
اولیه در زمان است.
·
اما نه
به ترتیب.
·
بلکه ماهیت
اولیه جسمانی و نه اخلاقی.»
·
(لودویگ
فویرباخ، «درس هائی راجع به ماهیت مذهب»)
4
·
مسئله مربوط
به رابطه میان طبیعت و شعور، رابطه میان ماده و شعور، مسئله
اساسی فلسفه را تشکیل می دهد.
الف
·
پاسخ به
این مسئله که آیا طبیعت مقدم بر شعور است و یا برعکس، فلاسفه را به طرفداران دو
مکتب متضاد ماتریالیسم و ایدئالیسم تقسیم بندی می کند.
ب
·
فلاسفه
ماتریالیست طبیعت را بر شعور مقدم می دانند.
ت
·
به قول
لنین، طبیعت در آغاز، در شرایطی وجود داشته که نه انسان وجود داشته است و نه
بطورکلی موجودی زنده.
·
نمی
توانست هم وجود داشته باشد.
5
·
انسان
محصول طبیعت است.
الف
·
انسان بمثابه
موجودی بیولوژیکی، بخشی از طبیعت است، ولی می تواند بر طبیعت چیره شود و بواسطه کار در مقابل آن قرار گیرد.
ب
·
انسان
ببرکت کار، اهداف خود را در اشیاء طبیعی جامه عمل می پوشاند.
ت
·
انسان
ببرکت کار، طبیعت را تغییر می دهد.
پ
·
انسان
ببرکت کار، طبیعت را با نیازهای خود سازگار می سازد و بدین طریق بر طبیعت تسلط می یابد.
ث
·
این تسلط
اما در قطع رابطه انسان با طبیعت صورت نمی گیرد، بلکه در شناخت همواره عمیقتر
طبیعت و استفاده از قوانین آن برای اهداف انسانی صورت می گیرد.
6
·
درجه
تسلط انسان بر طبیعت را درجه توسعه علوم و سطح تولید مشخص می سازد.
7
·
جهان
بینی مذهبی، برخلاف ماتریالیسم فلسفی، «ماوراء الطبیعه» را بر طبیعت مقدم می داند
و طبیعت را مخلوق موجودی ماورای طبیعی و وابسته بدان می پندارد.
8
·
جهان
بینی مذهبی برای طبیعت وجود روحی قائل می شود.
9
·
جریانات ایدئالیستی
مختلف، طبیعت را منشق از ایده، روح، «من» و یا ماهیات دیگر قلمداد می کنند و
بمثابه امری ثانوی در نظر می گیرند.
الف
·
بنظر
هگل، طبیعت عبارت است از فرودآئی مفهوم تا مرحله چیزهای نمودین.
ب
·
ته ئیسم خدا و
طبیعت را از یکدیگر منفصل می کند و خدا را به مقام خالق طبیعت اعتلا می دهد.
·
مراجعه
کنید به ته ئیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ت
·
پانته ئیسم (همه
خدائی) خدا و طبیعت را یکی می انگارد.
·
مراجعه
کنید به پانته ئیسم (همه خدائی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
معنی دوم
·
طبیعت به
معنی مجموعه فرم های حرکت طبیعی ماده در مغایرت با جامعه اطلاق می شود.
·
طبیعت به
این معنا به دو دسته متفاوت تقسیم بندی می شود:
الف
·
طبیعت آلی
(ارگانیک) به فرم های حرکت بیولوژیکی و فرم های ساختاری ماده اطلاق می شود.
ب
·
طبیعت معدنی
و غیرآلی (غیرارگانیک) به مجموعه فرم های حرکتی و ساختاری ماده اطلاق می شود که در
مرحله نازلتر از مرحله بیولوژیکی قرار دارند.
معنی سوم
فرهنگ
·
طبیعت در
مغایرت با فرهنگ.
·
مراجعه
کنید به فرهنگ در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
الف
·
طبیعت
بمثابه هر آنچه که توسط انسان تغییر نیافته است.
ب
·
طبیعت بمثابه
هر آنچه که بوسیله انسان ساخته نشده است.
ت
·
طبیعت بمثابه
هر آنچه که مستقل از کردوکار انسانی پدید آمده است.
معنی چهارم
·
طبیعت به
معنی ماهیت درونی چیزها، پدیده ها و سیستم ها
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر