مهره سرخ
پیشکش به مهری
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
·
بسیار قصه ها که به پایان رسید و باز
·
غمگین کلاغ پیر، ره آشیان نجست
·
اما هنوز در تک این شام می پرد
·
پرسان و پی کننده ی هر قصه از نخست
·
دل دل زنان ستاره خونین شامگاه
·
در ابر می چکید
·
سیمرغ ابرها
·
می رفت تا بمیرد در آشیان شب
·
پهلو شکافته
·
سهراب
·
روی خاک
·
می سوخت، می گداخت
·
در شعله های تب
·
آوا اگر که بود تک شیهه بود
·
شوم
·
ز یک اسب بی سوار
·
و آهنگ گام های گریزنده ای ز دشت
·
آغاز نا شده
·
پایان ناگزیرش را
·
می خواست سرگذشت
·
اما هجوم تب
·
سهراب را به بستر خونین گشوده لب:
·
«می سوزدم، به
آبم
·
اما نیاز نیست
·
نه، تشنگی فروننشیند مرا به آب
·
ای داد از این عطش
·
فریاد از آن سراب
·
اینجا کجا ست، من به چه کارم؟
·
چه ابرهای خشکی
·
چه باغ های جادویی
·
آن پیر، آن حکیم
·
این میوه های تلخ به شاخ از چه آفرید؟
·
آن دسته گل چه کس ز کجا چید؟
·
مادر، ز بهر من
·
این جاودانه بستر پر را که گسترید؟
·
آیا به باد رفت
·
در باغ هر چه بود؟
·
تنها به جای، باز
·
میوه کال گسستگی؟
·
یاقوت های خون
·
تک قطره های لعل
·
این مهره را که داد
·
این سرخ گل، بگو، بگو که به پهلوی من نهاد؟
·
·
دیر است، دیر دیر
·
بشتاب ای پدر
·
مادر، به قصه ای
·
با من ز آمدن
·
وز شور و شوق دیدن آن پهلوان بگو
·
بیم از دلم ببر!»
·
خم گشت آسمان
·
ـ چون مادری ـ به گونه سهراب بوسه زد
·
سهراب دیدگان را
·
بر نقش تازه داد:
·
تهمینه
·
در برابر آئینه
·
سرمست عشق و زمزمه پرداز
·
گیسو فکنده در نفس باد
·
«آواز داده اند
و تهمتن
·
از راه می رسد.
·
دلخوا ه دور من
·
با گام های خویش به درگاه می رسد.
·
رستم کجا و شهر سمنگان ما کجا؟
·
نیروی چیست این
·
کاو را چنین به سوی شبستان ما کشد؟
·
آخر شکار گور و گمشدن رخش
·
هر یک بهانه ای است در انبان روزگار
·
تا فرصتی پدید کند بر نیاز من
·
ای رهنمای چرخ و فلک در شبی چنین
·
کامم روا بدار!
·
این بانگ
بشنوید:
·
این شور درفتاده به شهر از برای او ست
·
این کوه و دشت و برزن و بازار
·
و این کاخ و بارگاه
·
یا هرچه از من است
·
دل و دیده جای اوست
·
اینک که ناگهان
·
از راه می رسد
·
ای آینه، بگو
·
من چون کنم، چه سان که خوشایند او بود؟
·
گیسو چگونه برشکنم باز
·
یا در میان این همه رنگینه جامه ها
·
آخر کدام یک بگزینم؟
·
با او سخن چه گونه گشایم
·
آرایه چون کنم که به چشمش نکو بود؟
·
آئینه، من به دلبری و حسن شهره ام
·
دیگر که را رسد
·
جز تهمتن که بر گل آتش گرفته ام،
·
باران شبنمی برساند؟
·
آری که را سزد
·
تا کودکی یگانه دوران
·
بر دست و دامنم بنشاند؟»
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر