اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)
سرچشمه
راه
توده
تحلیلی از شین میم شین
فصل سوم
شاهنامه و ایران
هر 20 سال یک جنبش مردمی
شاهنامه و ایران
هر 20 سال یک جنبش مردمی
حکیم ابوالقاسم
فردوسی طوسی
(۳۱۹ ـ
۳۹۷) هجری شمسی
(۳۲۹ ـ ۴۱۱) هجری قمری
·
به
دلایل فوق الذکر، برای شناخت درست شاهنامه، باید قبل از هر چیز، دوران فردوسی را
شناخت.
·
فردوسی
در سال 319 به دنیا آمد و در سال 397 هجری شمسی چشم از جهان فرو بست.
·
دوران
زندگی او یکی از پرجوش و خروش ترین دوران های تاریخ خلق های ایران بوده و نقطه
عطفی در آن بوده است.
بخش اول
مرحله تاریخی جامعه
1
·
مشخصه
اجتماعی اصلی این دوران عبارت است از توسعه و گسترش سریع مناسبات فئودالی.
2
·
از بین
بردن بقایای همبود های روستایی و مالکیت های آزاد، کوچک و متوسط دهقانی
3
·
تشکیل
مالکیت های بزرگ فئودالی و فرم های نوینی از این مالکیت
4
·
ویژگی فرم
های نوین مالکیت فئودالی در جامعه آن روز ایران به شرح زیر بوده است:
الف
·
بخش بزرگی از اراضی مزروعی به دولت، امرا و سلاطین
تعلق داشته است و از طریق اقطاع به امرای محلی واگذار می شده است.
ب
·
در این فرم
مالکیت فئودالی، خراج، فرم اصلی بهره مالکانه فئودالی بوده که مأمورین دولتی
دریافت می کردند و پس از پرداخت سهم خزانه مرکزی، بقیه را صرف امور دولتی و محلی و
شخصی می کردند و خزائن شخصی خود را می انباشتند.
ت
·
البته
مناسبات فئودالی و از جمله فرم مالکیت وسیع دولتی بر زمین مزروعی در ایران تازگی
نداشت.
پ
·
این نوع
مناسبات از زمان ساسانیان پدید آمده و پیشرفت کرده بود.
ث
·
ولی به
دلیل برخورد به موانع دوگانه زیر از رشد بازمانده بود:
مانع اول
·
اولا به دلیل
مقاومت همبود های روستایی و مردم آزاد شهرها در مقابل فئودالیزاسیون.
1
·
نقطه اوج
این مقاومت، جنبش مزدکی بوده که به هنگام سلطنت قباد، ارکان حکومت ساسانی را به
لرزه در افکند و توسعه مناسبات فئودالی را برای مدتی سد کرد.
2
·
اشراف و
ملاکین، زیر رهبری خسرو نوشیروان (کسری) کودتا کردند و جنبش مزدکی را با بی رحمی و
خشونت کم نظیری در هم کوبیدند، ولی خود مجبورشدند از سرعت غصب و ضبط اراضی همبود
های روستائی بکاهند و «عدالت» را مراعات کنند.
مانع دوم
·
پس از
مدتی روند فئودالیزاسیون سرعت گرفت و این بار به دومین مانع برخورد کرد که هجوم
اعراب بود.
1
·
پس از
هجوم اعراب، روند فئودالیزاسیون جامعه تا حدودی متوقف شد.
2
·
اعراب در
مرحله پائین تری از توسعه اقتصادی بودند.
3
·
در میان اعراب
هنوز مناسبات عشیرتی نیرومندی برقرار بود.
4
·
آنها قبل
از اینکه بتوانند مناسبات اجتماعی خاص خود را در کشورهای تازه تسخیر شده و از جمله
ایران توسعه دهند، می بایستی مناسبات موجود را درک و هضم کنند و جای خود را لااقل
در چارچوب مناسبات زمان حکومت ساسانی استحکام بخشند و خراج و مالیات های فئودالی
را در قالب اصول فقه و حقوق اسلامی بریزند تا دریافت تام و تمام آن امکان پذیر
گردد.
5
·
این امر
مدت بالنسبه زیادی طول کشید.
6
·
اختلاف
نظر میان گروه های گوناگون اشراف عرب و درون دستگاه خلافت نیز به طولانی تر شدن ان
منجر شد.
7
·
تا اینکه
عباسیان در اتحاد با اشراف زمیندار ایرانی به خلافت رسیدند.
8
·
از این به
بعد، مناسبات فئودالی با سرعت بیشتری گسترش یافت و پس از پیدایش حکومت های محلی در
نقاط مختلف ایران شدت گرفت.
9
·
طی صد
سال، یعنی از آغاز قرن نهم تا اوایل قرن دهم میلادی (زمان تولد فردوسی)، 8 امارت
نشین فئودالی مستقل و نیمه مستقل در ایالات مختلف ایران تشکیل شد.
10
·
حکومت
های محلی قدرت دولتی را بطور مستقیم تری در خدمت فئودالیسم می گذاشتند و زیر نظارت
مستقیم خویش برای مالکیت فئودالی فرم های نوینی می آفریدند.
الف
·
یک طرف اقدامات
این دولت ها متوجه غصب اراضی همبود های روستائی و «دهقانان» و تبدیل آنها به اراضی
فئودالی بود.
ب
·
طرف دیگر
این اقدامات، ایجاد بزرگ مالکی های فئودالی به حساب اراضی دولتی بود.
11
·
در ایران
از جمله در خراسان، تا پایان قرن دهم میلادی هنوز همبود های روستایی، روستائیان
آزاد و «دهقانان» زندگی می کردند.
الف
·
روستائیان
آزاد اعضای همبود های روستایی بودند که قطعات زمین سهم خود را از اراضی مشاع (اشتراکی)
همبود تفکیک کرده بودند.
ب
·
«دهقانان» - به معنایی که در
آن روز مرسوم بود و نه به معنای امروزین آن - نحیب زادگان زمیندار بودند که در
فاصله میان فئودال ها و روستائیان قرار داشتند.
12
·
رشد
فئودالیسم موجودیت هر سه قشر فوق را به خطر می انداخت.
13
·
فئودال
های بزرگ اراضی همبود های روستائی و روستائیان آزاد را به زور از آنان می گرفتند و
آنها را وادار به ترک زمین و یا پرداخت خراج های کمرشکن می کردند.
14
·
نجیب
زادگان دهقان نیز از این جهت در شرایط دشواری قرار داشتند.
15
·
البته
برخی از دهقانان دولتمند می توانستند با فئودال های محلی پهلو زنند و خود را به
این یا آن فئودال بسته، در غارت روستائیان شرکت ورزند و خود به فئودال بدل شوند.
16
·
اما توده
اصلی دهقانان در معرض خطر نابودی قرار داشتند.
17
·
فئودال
های بزرگتر اراضی آنها را یا از طریق مرافعات قضایی و یا با توسل به زور ـ مستقیما
ـ تصاحب می کردند و آنان را به صفوف رعایا می راندند.
18
·
بدین
طریق در طول قرن دهم میلادی (یعنی جلو چشم فردوسی)، روی هم رفته، جریان طولانی
ورشکستگی اکثریت «دهقانان» و تبدیل اکثریت روستائیان آزاد ایران به وابستگان و
رعایای فئودال ها پایان یافت.
19
·
فردوسی
خود از اقشار تحتانی «دهقانان» بود و در طی زندگی خویش ورشکست شده بود.
20
·
فردوسی در
آغاز شاهنامه، به کمبود ثروت خویش اشاره می کند و از دشواری زیست خویش در ایام پیری پرده
بر می دارد.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر