۱۳۹۱ بهمن ۲۱, شنبه

تفکر تاریخی (جهانتصویر تاریخی) (8)

پروفسور دکتر هانس کورتوم
پروفسور دکتر وینفرید شرودر
برگردان شین میم شین
   
تئوری پیشرفت در فلسفه ی
ماتریالیست های روشنگری فرانسه

 کلود آدرین هلوه تیوس (1715 ـ 1771)
فیلسوف ماتریالیست

·        فلاسفه ماتریالیست روشنگری فرانسه (هلوه تیوس، دیده رو، هولباخ)  اگرچه آموزش ژان ژاک روسو را، قبل از همه، بدلیل بی دورنمائی تاریخی اش و مطالبات تخیلی اش رد می کنند، ولی آنها نیز دیگر به تئوری پیشرفت مکانیکی ـ خطی باور ندارند.

 پل هنری تیری د هولباخ (1723 ـ 1789)
از متفکران رادیکال قرن هجدهم و از همکاران دید رو و دآلمبر و از مؤلفین دایرة المعارف (35 جلدی)
آته ئیست، دترمینیست و ماتریالیست

·        این امر را می توان در «مقاله ای راجع به پیشداوری ها»  که در سال 1769 میلادی توسط هولباخ انتشار یافته، به وضوح دید.
الف

·        در این نوشته که فراخوان نبرد است و نویسنده اش هنوز دقیقا معلوم نشده، وضع اولیه بشریت بلحاظ اجتماعی، کامل و بی عیب و نقص تلقی نمی شود، بلکه بمثابه مرحله ای بدوی در نظر گرفته می شود که بشریت در طول تاریخ خویش از سر گذرانده است.
·        هوبسهم همین نظر را داشته است.
ب

·        قابل توجه است که این توسعه از نازل به عالی دیگر نه بمثابه توسعه ای خطی و مستقیم، بلکه بمثابه حرکتی بالنده تلقی می شود که به سبب عوامفریبی روحانیت کلیسا و حکومت مطلقه دچار شکست و رکود شده است.
·        در مقاله یاد شده می خوانیم:
1

·        «اولین قانونگزاران ملت انسان هائی بودند که روشن اندیش تر از بقیه بودند.
·        آنها برای انسان های بی پناه حاشیه نشین و وحشی که از گرسنگی رنج می بردند و بی تجربه و بی دورنمای آتی بودند و خلاصه کسانی که در مرحله کودکی بشری بسر می بردند، دانش، علم و اشتغال عملی پدید آوردند.

2

·        آنها که بی تردید برای این موجودات بدبخت، نعمت شگفت انگیزی محسوب می شدند، آنها را در دیگر جوامع بشری ادغام کردند.
3
·        به تسهیل کار مشقت بارشان کمک کردند.

4

·        به آنها شیوه استفاده بهتر از نیروی کارشان را یاد دادند.

5
·        استعدادهای آنها را توسعه بخشیدند.

6

·        برای آنها از برخی از اسرار طبیعت پرده برداشتند.

7

·         شیوه زندگی آنها را با وضع قوانین انتظام بخشیدند.

8

·        جوامع نجات یافته از بربریت و توحش که در سایه قانونگزاران شان به سعادت دست یافته بودند، به قدردانی کمر به اطاعت از خادمین خود بستند و آنان را محترم شمردند.
·        به عبارت دیگر به آنان عشق ورزیدند و مورد ستیاش قرار دادند و آنان را چه بسا عاقلتر و نیرومندتر از بقیه محسوب داشتند.
9

·        از اینجا معلوم می شود که انسان های مفید اولین قانونگزاران، کشیشان، حاکمان و خدایان ملت ها بوده اند.
10

·         قدرت اولیه شخصیت های آسمانی سابق، که خاطره و نام شان تا امروز باقی مانده، بر این اساس استوار شده بود.» 
ت 

·        این نکته برای مؤلف مقاله، امکان انگیزش تاریخی را هم برای پیدایش تضادهای اجتماعی و هم برای غلبه بر آن تضادها پدید می آورد.
پ

·        بنظر مؤلف مقاله، نادانی آغازین مردم و اعتماد کورکورانه شان به اولین حکام از سوئی و دانش محدود خود حکام از سوی دیگر، علل سوء استفاده آنان از قدرت و تبدیل شدن به خودکامگان بوده اند:
·        «اما قدرت، سوء استفاده از قدرت را نیز بدنبال می آورد.»

ث
 دنیس دیدرو (1713 ـ 1784)
یکی از خلاق ترین اندیشمندان ماتریالیست روشنگری اروپا و از مؤلفین برجسته دایرة المعارف
و از همکاران و دوستان دآلمبر، روسو، کاندیلا.

·        او در همنظری با جان لاک، هلوه تیوس، دیده رو و هولباخ اعلام می کند:

1

·        «انسانهائی که در آغاز مفید بوده اند، طولی نکشید که انگل شدند.

2

·        قدرتی که جامعه بر مبنای اعتماد در اختیار آنان قرار داده بود، بر ضد خود جامعه برگشت.

3

·        رهبران ملت ها منافع خصوصی خود را از منافع ملت جدا کردند، در همدستی با تعدادی از آنان همه مردم را به زیر یوغ کشیدند و مورد چپاول و غارت قرار دادند.....

4

·        روحانیان که قرار بود، مردم را آموزش دهند، به تأسیس انجمن های دینی خاصی دست زدند که دانش بیشتری را در انحصار خود داشتند و فریب مستمر مردم و نگه داری آنان در نادانی را به آماج خود تبدیل کردند و به تسلیم و نابودی مردم پرداختند.

5

·        روحانیان از خودکامگان باب میل خود حمایت می کردند و به دشمنی با قدرت عالیه دولتی که باب میل شان نبود، برمی خاستند.»
ج

·        مؤلف مقاله در پایان نتیجه می گیرد که مردم از این روند تاریخی باید بیاموزند، به خلع قدرت از روحانیان و حودکامگان پردازند و نظام اجتماعی ئی را با مشخصات زیر بوجود آورند:

1

·        نظامی اجتماعی ئی که در آن «هرکس از ثمرات کارش برخوردار باشد.»

2

·        نظامی اجتماعی ئی که در آن هرکس بخاطر سعادت خود، طالب و پاسدار سعادت همنوعان خود باشد.

3

·        نظامی اجتماعی ئی که در آن حاکمان باید نماینده منافع مردم باشند.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر