مانا نیستانی (زادهٔ ۱۳۵۲ در تهران)
The Blackboard- for Iranian Teachers in Prison
تخته سیاه برای معلمین ایرانی در زندان
سرچشمه
صفحه فیس بوک
هواداران مانا نیستانی
تخته سیاه برای معلمین ایرانی در زندان
سرچشمه
صفحه فیس بوک
هواداران مانا نیستانی
Mana Neyestani Fan Page
·
مانا در این اثر خویش، چه
برای گفتن دارند؟
·
نظری سطحی بر این کاریکاتور
مانا حاکی از آن است که ایشان قصد گزارش از زندان های فوندامنتالیسم حاکم را
دارند:
·
شاگردی در چارپایه ای نشسته
و معلمی با چوبی در دست به پنجره زندان اشاره می کند و خورشیدی فروزان را نشان می
دهد.
·
دیوارهای سلول ظاهرا به
تعداد روزهای سپری شده نشانه گذاری شده اند.
·
هر آجری نشاندهنده دهها روز
است که ایرانیان در زندان سپری کرده اند.
عنوان این اثر مانا
·
عنوان این اثر مانا «تخته سیاه برای معلمین ایرانی در زندان» نام دارد.
·
مانا با این عنوان قصد
تبیین کدامین حقیقت امری را دارند؟
1
·
تخته سیاه، نه تحته سیاه
واقعی، بلکه پنجره سلول است، تنها پل پیوند زندانیان با جهان حارج است.
·
این تشبیه عجیب و غریب
پنجره زندان به تخته سیاه مدارس به چه معنی است؟
2
·
شاید منظور مانا این باشد
که زندانیان ایرانی به فردا می اندیشند و راجع بدان حتی الامکان حرف می زنند.
·
چرا و به چه دلیل؟
·
به این دلیل ساده که در
تخته سیاه کذائی خورشید می درخشد و خورشید نشانه امید به فردا ست.
3
·
تخته سیاه کذائی مزین به
خورشید در هیئت پنجره ضمنا تنها راه ورود اکسیژن حیات بخش به داخل سلول زندان است.
·
شاید منظور مانا این باشد
که زندانیان نیروی حیاتی خود را از امید به فردا دریافت می کنند.
·
به امید فردا زنده اند.
4
·
ما زبان «مفاهیم»
کاریکاتوریکی مانا را نمی دانیم.
·
مثلا نمی دانیم که منظور
ایشان از «معلمین ایرانی» در زندان نمایندگان فوندامنتالیسم حاکم اند و چوبی که در
دست دارند، چماق سرکوب است و یا منظور ایشان معلمین عادی اند که به جرم دگراندیشی
سلب آزادی شده اند و چوب در دست آنها چوب تدریس است.
5
·
اگر منظور مانا از مفهوم «معلمین»
طنزآمیز باشد، اگر مانا ـ به زبان طبقه حاکمه ـ زندان را دانشگاه و پرورشگاه و تربیتگاه
ملت تلقی کنند و خود طبقه حاکمه را مربی برگزیده خدا، آنگاه خورشید منور در پنجره، خورشید
خیالی و توهم آمیز فوندامنتالیستی خواهد بود که در زندان به ضرب چماق و شکنجه و اعدام به خورد زندانیان می دهند.
·
«تدریس»
در این صورت، چیزی از جنس توهم مربوط به ظهور امام موعود و امدادهای غیبی و غیره خواهد بود.
·
در این صورت هم زندان به
معنی وسیع کلمه به مثابه «پرورشگاه فوندامنتالیستی» ملتی تلقی می شود و هم زندان به معنی محدود کلمه.
6
·
تعداد بی حد و مرز خطوط رسم
شده بر آجرهای دیوار سلول از شدت و حدت سلب آزادی بوسیله طبقه حاکمه جدید حکایت
دارد.
·
حق هم با مانا ست.
·
جامعه ایران پس از پیروزی
ضد انقلاب (سفید) فوندامنتالیستی به جهنم خفقان آلود تحمل ناپذیری بدل شده است.
·
اشرافیت نیمه فئودالی ـ نیمه
بورژوائی ـ روحانی به قدرت بازگشته، همه تصورات وحشت انگیزی را که راجع به دوزخ موعود
در آن دنیا نقل کرده اند، در این دنیا پیشاپیش جامه عمل می پوشانند.
·
هر آفتابه دزدی را برای
اثبات وفاداری بی چون و چرا به احکام شرع، دست می برند و از تنها وسیله کار و
امرار معاش که برایش باقی مانده محروم می سازند.
·
هر دگراندیشی را به جرم
عضویت در تشکیلات بی ضرر و زیانی بدون کمترین دلیل منطقی به دهها سال زندان محکوم
می کنند و چه بسا حتی بر سر هیچ و پوچ مادران بیکس و بی پناه را عزادار تنها فرزند
نان آور خود می سازند.
7
·
حریفی فرزانه بر آن بود که
منظور مانا از زندان، نه تنها زندان به معنی محدود کلمه، بلکه علاوه بر آن، زندان
به معنی وسیع کلمه است:
·
منظور مانا زندان وارگی
کشوری به نام ایران است.
·
منظور مانا پنیرواره هم
کشیدن کشوری و استحاله اش به زندان بزرگی است با زندانبانانی بی رحم و خون آشام از
تبار ضحاک.
·
دلیل حریف این بود که «معلم و شاگرد هردو دربندند.»
·
بدین طریق، می توان گفت که
کشوری به وسعت ایران به زندانی و ملتی هفتاد میلیونی به زندانی ئی بدل شده است.
8
·
حریف هماندیش ضمنا بر آن
بود که «منظور مانا از زندان، زندان خرافه و خریت و نادانی به وسعت کشوری است.
·
معلم به کودکانی که در زندان خرافه و جهل به وسعت یک کشور بسر می برند،
درس خرد، خودمختاری و آگاهی می دهد.
·
نور خورشید بر تحته سیاه پنجره به معنی خرد و آگاهی است، به معنی روشنگری
است.»
9
·
حریف ضمنا بر آن بود که زندانی گشتن معلم و شاگرد نیز به دلیل همین گرایش
و تمایل به امر روشنگری است.
·
این بدان معنی است که طبقه حاکمه با خرد و خودمختاری توده ها در ستیز
بی امان و بی رحمانه است.
10
·
حریف نتیجه می گرفت که
بیننده در این اثر مانا با دو زندان سر و کار دارد:
الف
·
زندان به معنی محدود کلمه،
از قبیل اوین و کهریزک و تبریز و غیره.
ب
·
زندان به معنی وسیع کلمه به
وسعت کشوری.
·
نتیجتا، آنها که بر اسب
مراد حکومت و حاکمیت سوارند، از نعمت آزادی بی حد و حصر برخوردارند و اکثریت ملت که
تحت حکومت و حاکمیت خشن و خونین اقلیتی مرتجع، عقب مانده، خردستیز و انگل قرار
دارند، از نعمت آزادی محروم اند.
·
بکرات شنیده ایم که ما همه زندانی زندان
بزرگی به وسعت کشوری هستیم .
پایان
مانانیستانی ا زنظر من در میان کاریکاتوریست ها کارهایش وخلاقیتش شاهکار است وشما هم از نظر دیالکتیک خوب بررسیاش کردیدمن کارش را پسندیدم موفق باشید
پاسخحذفخیلی ممنون، ناهید عزیز
پاسخحذفبدون تعارف معمول که ایرانی جماعت دارند، باید اعتراف کنیم که کاریکاتورآگاهی ما تقریبا صفر است.
ما به همان اندازه از کاریکاتور سر در می آوریم که کودک شیرخواره ای.
تحلیل کاریکاتورها را ما عمدتا مدیون حریفی و یا رهگذرانی هستیم.
ما فقط در این زمینه خوشبختانه شانس آورده ایم:
مائده ای در هیئت انسان و یا انسان هائی که به کاریکاتورآگاهی خاصی مجهزند.
با سپاس از اینکه قوت قلب می دهید. شاد باشید