۱۳۹۱ مهر ۱۵, شنبه

پای منبر بزرگان (48)

آب در خوابگه مورچگان (6)
 لیبرال ها و ماجرای گاندی
سودابه مهاجر
(سه شنبه ۱۵ دی ۱۳۸٨)
سرچشمه:
مجله هفته
http://www.hafteh.de
تحلیلی از  یدالله سلطان پور

تز پنجم حضرات «لیبرال وطنی»
حکومت هائی که از انقلاب بیرون می آیند، چون محصول اعمال خشونت هستند، خودشان گفتمان خشونت در جامعه را گسترش می دهند.  

·        معنی تحت اللفظی:
·        حکومت هائی که پس از انقلابات اجتماعی روی کار می آیند، گفتمان خشونت را در جامعه گسترش می دهند.
·        به این دلیل که خود آن حکومت ها محصول اعمال خشونت اند.

1
·        گفتمان به چه معنی است؟

·        واژهٔ «گفتمان» به عنوان برابرنهادهٔ واژهٔ (discourse) به معنی ابراز نظر کتبی و یا شفاهی مفصل بکار می رود.

2
·        بنظر حضرات به اصطلاح «لیبرال» وطنی، علت اصلی طرح و بحث گسترده مقوله قهر و یا خشونت، نه علتی عینی (اوبژکتیف)، نه علتی طبقاتی، بلکه سوبژکتیف است:

الف
·        اگر حکومتی از ضدانقلاب بیرون آید، گفتمان مسالمت و صلح و دوستی در جامعه گسترش می یابد.

ب
·        ولی اگر حکومتی از انقلاب بیرون آید، گفتمان قهر و خشونت گسترش می یابد.
·        نتیجه نهائی:
·        برای اینکه میان افراد جامعه صلح و دوستی برقرار شود، باید از انقلاب اجتماعی پرهیز کرد.

·        برای آشنائی با جهان بینی «لیبرال» های کج و کوله وطنی و میزان فهم و شعور آنها بهتر است به دنبال دلیل و مدرک عینی و تاریخی بگردیم.

·        چرا؟

·        برای اینکه هر موجود اندیشنده ای قبل از فرمولبندی گفتمان خود، به تجارب شخصی، ملی، طبقاتی، عینی و تاریخی چنگ می زند و بعد تجارب حاصله را تئوریزه می کند.
·        «لیبرال» های وطنی ما هم حتما چنین کرده اند، ولی چون کسی از آنها دلیل نخواسته، روده درازی نکرده اند.
·        ما اما بی اعتنا به مستمع به تجارب تاریخی چنگ می زنیم تا صحت و سقم نظرات حضرات «لیبرال» مان را به محک تجربه زده باشیم.
·        چون به قول حتی خواجه شیراز، تجربه محک حقیقت و بطلان احکام است.   

مثال اول

·        حکومت فیدل کاسترو بدون کمترین تردید، از انقلاب بیرون آمد.
·        بنا بر ادعای حضرات، می بایستی گفتمان قهر و خشونت در کوبا گسترش یابد.
·        ظاهرا حق با حضرات «لیبرال» است:
·        تجارب غیرقابل انکار نشان می دهند که مبارزه بر ضد بیسوادی در مقیاس ملی پیش گرفته شده است.
·        مبارزه بر ضد فقر و ذلت و فحشا و بیکاری توده ای بطرز شدید و پیگیری صورت گرفته است.
·        شاید منظور حضرات از گسترش گفتمان خشونت هم همین بوده است.

مثال دوم

·        حکومت ژنرال پینوچه اما بدون کمترین تردید، از ضد انقلاب بیرون آمده بود.  
·        بنا بر ادعای حضرات، می بایستی گفتمان قهر و خشونت در شیلی کاهش یابد و گفتمان مسالمت و صلح و آشتی گسترش.
·        ظاهرا باز هم حق با «لیبرال» های ما ست:  
·        پس از روی کار آمدن حکومت ژنرال پینوچه از ضد انقلاب، استادیوم های ورزشی به بازداشتگاه دگراندیشان خشونت طلب بدل شد.
·        دگراندیشان خشونت طلب بدون هیچ مجوز قانونی بازداشت و تا حد مرگ شکنجه شدند.
·        حتی دست های گیتاریستی به نام ویکتور خارا به جرم خشونت طلبی به تیغه تیز تبر سپرده شد.
·        خیلی از خشونت طلبان در اثر شکنجه های مسالمت آمیز جان به مسلمت طلبان ضد انقلابی سپردند، ولی بلافاصله در گورستان های دسته جمعی بی نام و نشان از جنس خاوران خودمان به گور سپرده شدند.
·        مثال می توان به اندازه کافی برشمرد.
·        با افتادن حکومت به دست ضد انقلاب در اندونزی یک میلیون کمونیست را که از دم خشونت طلب بودند، بطرز کاملا مسالمت آمیزی، دوستانه گردن زدند.
·        تا گفتمان خشونت گسترش نیابد.

3
·        اشکال بینشی و ترفند ایدئولوژیکی حضرات «لیبرال» وطنی این است که از حکومت سخن می گویند، ولی از حاکمیت حتی دم نمی زنند.

·        چرا؟

·        برای اینکه حکومت ـ در تحلیل نهائی ـ بی نام و نشان می ماند و تا جامه مشخص نپوشد، تعریف ناپذیر می ماند.
·        حکومت می تواند حکومت طبقات انقلابی باشد و یا طبقات ضد انقلابی.
·        اما حاکمیت مهر طبقاتی روشنی بر پیشانی خویش دارد.

·        شگرد عوامفریبانه حضرات «لیبرال» نیز همین جا ست:
·        آنها از مفاهیم انتزاعی و قابل دستکاری استفاده می کنند تا قادر به عوامفریبی باشند و نه از مفاهیمی که صریح و روشن اند.
·        آنها فرم هر چیز و هرکس را می چسبند تا ماهیت آن چیز و آن کس را پرده پوشی کنند.

4
·        اکنون با نزاکت تام و تمام می توان از حضرات «لیبرال» بی خبر از لیبرالیسم پرسید:
·         کدام حاکمیتی، به عبارت دقیق تر حاکمیت کدام طبقه ای در تاریخ جوامع بشری وجود داشته که از انقلابی بیرون نیامده است؟
·        آیا حضرات «لیبرال» پیروزی انقلابات بورژوائی را مطالعه کرده اند؟
·        اگر متروپول های سرمایه داری مظاهر مسالمت هستند، چه تاریخی را پشت سر گذاشته اند؟
·        کمون پاریس را کدام دولت های اروپائی با خشونتی خونین تار و مار ساختند؟
·        جنگ اول جهانی را کدام دولت های خشونت ستیز به راه انداختند؟
·        کدام دول اروپائی مداخله مسلحانه خشن و خونین در شوروی را سازمان دادند؟
·        جنگ جهانی دوم را کی تدارک دید و اردوگاه های بیگاری و کوره های آدمسوزی را کی برپا داشت؟
·        اینها ـ همه ـ پیشکش حضرات «لیبرال»!

·        ماجرای کمون باکو از چه قرار بوده است؟
·        کمون باکو ـ به روایتی متشکل از حدود هفتاد رهبر کمونیست ـ در آذربایجان قدرت سیاسی را قبضه کرد و بعد حکومت خود را به نظرخواهی عمومی گذاشت.
·        نظرخواهی عمومی با بند و بست فئودال ها با حکومت آنها مخالفت ورزید و آنها قدرت را به نمایندگان منتخب مردم پس دادند.
·        چه بر سر کمون باکو آمد؟
·        حکومت جدید دستور بازداشت همه را صادر کرد و بدون محاکمه همه را درجا به دار آویخت.
·        حکومت باکو که از خشونت و انقلاب پدید نیامده بود، پس چرا دست به خشونت بربرمنشانه زد؟
   
 ما باید ـ بی اعتنا به موضع سیاسی ـ یاوه های خود را، قبل از بر زبان راندن، 
منصفانه به محک تجربه بزنیم، «تا به سبب داشتن غش، سیه روی نگردیم.»
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر