۱۳۹۱ مهر ۲۹, شنبه

هماندیشی با اسد شیخ (2)

هماندیشی با مخملیان (4)
آیا نبايد حافظ وهر پديده اجتماعي را در شرايط تاريخي خود تحليل كنيم ؟
مثلا در آن تازيخ، كدام شاعر به زاهدان و عوامفريبان مثل حافظ تاخته است؟ 
اسد شیخ
سرچشمه:
صفحه فیس بوک گروه موسوم به 
 شعر و شعور و شعار

·        خیلی ممنون.

·        هر دو نظر شما مطلقا درست اند:

الف
·        هم رعایت اکید تریاد (تثلیث) ماده ـ مکان ـ زمان و نتیجتا  بررسی هر چیز در مکان و زمان وجودی آن درست است.

ب
·        و هم حملات مستمر و مادام العمر حافظ بر شیخ و زاهد و صوفی و ناصح و غیره.

1
·        ما به این نتیجه رسیده ایم که حافظ چیز مهمی از آن خود نداشته است:

الف

·        در دیوان حافظ چیزی یافت نمی شود که در گنجینه لایتناهی سعدی نباشد.

ب
·        فرق حافظ با سعدی این است که حافظ بخش ارتجاعی و ضد انقلابی گنجینه سعدی را از آن خود کرده و بلحاظ فرم و ساختار تبیین، آن محتوای ارتجاعی و خردستیز را توسعه داده است، توسعه ای زیبا، فریبا و ستایش انگیز.

ت
·        اگر اشتباه نکنیم، در همان دوره تضادی میان نطفه های آغازین بورژوازی در هیئت تجار و پیشه وران و نمایندگان ایدئولوژیکی بورژوازی در هیئت عرفان با نظام بنده داری ـ فئودالی و نماینده ایدئولوژیکی آن در هیئت روحانیت رسمی جریان داشته است.

پ
·        سعدی و بعد حافظ به عنوان نمایندگان طبقه حاکمه بنده داری ـ فئودالی به اوپوزیسیون ضد فئودالی و ایدئولوژی آن (اهل طریقت و عرفان و غیره) برخوردی دوگانه داشته اند:

1
·        سعدی و حافظ بخش خردستیز عرفان را از آن خود می کنند و برای تحکیم تئولوژی (فقه) ـ به عنوان ایدئولوژی طبقه حاکمه ـ به خدمت می گیرند/

2
·        بخش ضد فئودالی و ضد تئولوژیکی عرفان را به تندباد انتقاد می بندند.

·        حافظ در این زمینه احتمالا به سبب تشدید تضاد یاد شده سنگ تمام می گذارد.
·        ولی برای عوامفریبی چپنمائی می کند.
·        این ترفند را هم از سعدی آموخته است.

مراجعه کنید به 
«هماندیشی با نغمه (1)»
http://hadgarie.blogspot.de/2012/10/1_5094.html?spref=fb 
با امتنان مجدد از هماندیشی و با آرزوی سلامتی مادام العمر
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر