هماندیشی
با مخملیان (4)
آیا نبايد حافظ وهر پديده اجتماعي را در شرايط تاريخي
خود تحليل كنيم ؟
مثلا در آن تازيخ، كدام شاعر به زاهدان و عوامفريبان مثل
حافظ تاخته است؟
اسد شیخ
سرچشمه:
اسد شیخ
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
گروه موسوم به
شعر و شعور و شعار
شعر و شعور و شعار
·
خیلی ممنون.
·
هر دو نظر شما مطلقا درست اند:
الف
·
هم رعایت اکید تریاد (تثلیث)
ماده ـ مکان ـ زمان و نتیجتا بررسی هر چیز
در مکان و زمان وجودی آن درست است.
ب
·
و هم حملات مستمر و مادام العمر
حافظ بر شیخ و زاهد و صوفی و ناصح و غیره.
1
·
ما به این نتیجه رسیده ایم که
حافظ چیز مهمی از آن خود نداشته است:
الف
·
در دیوان حافظ چیزی یافت نمی
شود که در گنجینه لایتناهی سعدی نباشد.
ب
·
فرق حافظ با سعدی این است که
حافظ بخش ارتجاعی و ضد انقلابی گنجینه سعدی را از آن خود کرده و بلحاظ فرم و
ساختار تبیین، آن محتوای ارتجاعی و خردستیز را توسعه داده است، توسعه ای زیبا،
فریبا و ستایش انگیز.
ت
·
اگر اشتباه نکنیم، در همان دوره
تضادی میان نطفه های آغازین بورژوازی در هیئت تجار و پیشه وران و نمایندگان
ایدئولوژیکی بورژوازی در هیئت عرفان با نظام بنده داری ـ فئودالی و نماینده
ایدئولوژیکی آن در هیئت روحانیت رسمی جریان داشته است.
پ
·
سعدی و بعد حافظ به عنوان
نمایندگان طبقه حاکمه بنده داری ـ فئودالی به اوپوزیسیون ضد فئودالی و ایدئولوژی
آن (اهل طریقت و عرفان و غیره) برخوردی دوگانه داشته اند:
1
·
سعدی و حافظ بخش خردستیز عرفان
را از آن خود می کنند و برای تحکیم تئولوژی (فقه) ـ به عنوان ایدئولوژی طبقه حاکمه ـ به
خدمت می گیرند/
2
·
بخش ضد فئودالی و ضد تئولوژیکی عرفان
را به تندباد انتقاد می بندند.
·
حافظ در این زمینه احتمالا به
سبب تشدید تضاد یاد شده سنگ تمام می گذارد.
·
ولی برای عوامفریبی چپنمائی می
کند.
·
این ترفند را هم از سعدی آموخته
است.
«هماندیشی با نغمه (1)»
http://hadgarie.blogspot.de/2012/10/1_5094.html?spref=fb
با امتنان مجدد از هماندیشی و با آرزوی سلامتی مادام العمر
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر