سرچشمه:
صفحه فیسبوک
دین دین مخملیان
چه قبیله ای داریم.
مرده پرستی رواج بیشتری دارد تا پرستش زنده ها
میم
·
پرستش چیزها در مجموع مذموم است.
·
پرستش چیزها به معنی از خودبیگانگی است.
·
زنده پرستی اما حتما نباید بهتر از مرده پرستی
باشد.
·
علاوه بر این، زنده پرستی و مرده پرستی دو روی سکه
واحدی اند و مکمل یکدیگرند.
مریم
پرستش چرا؟
واژه دوست داشتن برای این مقوله زیباتر است.
اگر گاهی آدم ها
به ظاهر به مرده ها توجه بیشتری نشان می دهند، بخاطر دلتنگی برای آنها ست، نه بدلیل پرستش آنها.
·
منظور
دوست مان از مرده پرستی نه گرامیداشت خاطره مرده ها، بلکه چیز بکلی دیگری و
ژرفتری است.
·
ایشان
کلا و اصولا حق دارند.
1
·
در
جامعه عقب مانده ما مرگ به معیار معیارها بدل شده است:
·
سنت
شهادت!
·
حق
با کسی است که به هر دلیلی مرده است:
·
حق
با شهیدان است.
·
این
طرز نگرش خرافی، ضربات مادی و معنوی مهیبی بر پیکر ضعیف جامعه ما وارد آورده است.
·
خیلی
ها از مذهبی تا چپ برای اثبات حقانیت موضع
سیاسی و ایدئولوژیکی خود به جای بحث و استدلال علمی و اثبات نظر، به برشمردن تعداد
شهدای حزب و سازمان و فرقه و دسته خود می پردازند.
·
دوست
مان ـ بحق ـ این طرز نگرش را مرده پرستی، سنت شهادت را نقد می کنند.
2
·
نظر
من اما این است که روی دیگر این سکه، زنده پرستی است و به همان اندازه و چه بسا حتی
بیشتر مذموم است.
· منظور
از زنده پرستی نه ستایش از زندگی و تلاش در جهت بهسازی آن، بلکه پرستش شهیدان «زنده»،
پرستش شخصیت ها ـ چه مذهبی، چه سیاسی و چه ایدئولوژیکی ـ است.
·
اگر
دقت کنید، خیلی ها به هنگام بحث، فقط نقل قولی از شخصیتی مرده و یا زنده ذکر می
کنند و از میدان بحث پیروز بیرون می روند.
·
خوداندیشی
کیمیا ست.
·
کسی
زحمت به درد آوردن مغز خود را به خود نمی دهد، می گذارد که مرده ها و یا زنده ها
به عوض او بیاندیشند و او فقط «اندیشه» های آنها را ـ بی اعتنا به صحت و سقم شان ـ
لغلغه لسان کند و خوش باشد.
·
نویسنده
ای به پرخاش گفت:
·
«باز
هم سر و کله تو پیدا شد که بزرگان ما را نقد کنی!»
·
بزرگانش
از دم فاشیست بودند.
·
طرف
کلی مصاحبه و نوشته هم دارد و صاحب نظر است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر