سرچشمه:
صفحه فیسبوک
مارال بهبودی
پیشکش به
مارال جیم
قلبم در آنسوی مرزها
نشسته از
چپ (ردیف اول )
سیمین بهبهانی، مهدی اخوان ثالث، ابوالحسن نجفی، محمدعلی سپانلو و شهرزاد سپانلو
ایستاده
اسماعیل نوری اعلا
نشسته از
چپ (ردیف دوم)
نعمت آزرم، حسن
پستا، محمود مشرف آزاد تهرانی (میم آزاد) (۱۳۱۲ - ۱۳۸۴ )
۱۳۵۹
آثار میم آزاد
کتابهای شعر :
1. دیار شب (۱۳۳۴)
2. قصیدهی بلند باد و
دیدارها، تهران، انتشارات مروارید، ۱۳۴۵
3. آئینهها تهیست، تهران، جوانه، ۱۳۴۶
4. با من طلوع کن، تهران، انتشارات اشرفی، ۱۳۵۲
5. گزینهی اشعار، تهران، انتشاران مروارید، ۱۳۷۴
6. گل باغ آشنایی (مجموعه
اشعار، تهران، نشر علم، ۱۳۷۸
7. باید عاشق شد و رفت
(گزیده)، تهران، نشر ماه ریز، ۱۳۷۹
8. بهارزائی آهو (گزیده)، تهران، دارینوش، ۱۳۸۵
9. باید عاشق شد و خواند:
زندگی و شعر م. آزاد، محمد فتاحی، تهران، نشر ثالث، ۱۳۸۸
ترجمه و تألیف
:
1. پریشادخت شعر (زندگی و
شعر فروغ فرخ زاد)
2. شعرهای کارل سندبرگ
3. بعل زبوب (خداوندگار مگسها)
4. سفرهای شگفت ادیسه
ادبیات کودکان
نزدیک به پنجاه عنوان
داستان و شعر :
1. طوقی
2. عمو نوروز
3. کی از همه پر زورتره
4. لیلی– لیلی حوضک
5. شعرهایی برای کودکان
6. از شاهنامه
1. زال و سیمرغ (۱۳۵۱)
2. زال و رودابه (۱۳۵۲)
3. هفت خوان رستم (۱۳۵۷)
4. کاوه آهنگر
7. خاله سوسکه
8. خاله موندگار
9. گنجشکک اشی مشی و لکلک
باغبون باشی
10.
گزیده داستانهای مثنوی
11.
نمایشنامه ای منظوم برای کودکان (کاست)
12.
طوطی و بازرگان
13.
خاله سوسکه کجا میری؟
14.
بز بز قندی
15.
جم جمک برگ خزون (ترانه)
16.
بچهها بهار (ترانه)
17.
پیره زن گل پیرهن
18.
شهربازی
·
این شعر میم آزاد، فوق العاده زیبا و ژرف و تأمل
انگیز است.
·
مفهوم «گیاه ریشه در خویش» در مصراع اول به چه معنی
است؟
·
گیاهی که ریشه نه در زمین، بلکه در خویشتن خویش دارد؟
·
منظور شاعر گیاه خود رو و خوپو ست؟
·
این شعر موجز و زیبا باید مورد تأمل شکیب مند
قرار گیرد.
·
اگر مارال نظری داشت، مددی بسیار ارزشمند خواهد
بود.
مارال
·
من این شعر را بيشتر به معناي خود رو و خودپو درك
مي كنم.
·
از بقيه شعر معناي خاصي در جهت هيچيك از اين دو
مفهوم دريافت نمي كنم.
·
گمان مي كنم اين شعر از ابيات توصيفي منفصلي
تشكيل شده است.
·
اين شعر میم آزاد را بيشتر بخاطر هارموني همان
مصرع اول و آخرش با تصوير می پسندم.
میم
·
ما برای پرهیز از کلی گوئی
و داوری شتابزده سعی می کنیم که این شعر زیبا را نخست تجزیه و بعد مورد تأمل قرار
دهیم:
·
این اولین شعر از میم آزاد
است که ما می خوانیم و مورد تأمل قرار می دهیم.
·
در باره شاعر تقریبا هیچ نمی
دانیم.
·
شاید پس از تحلیل به دنبال بیوگرافی
شاعر بگردیم.
·
این شعر از این رو، برای ما
آئینه مضاعفی خواهد بود که در آن واحد، دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت را، دیالک تیک
شاعر و شعر را بازتاب خواهد داد.
·
شاعر در این مصراع، دیالک
تیک نمود و بود را، دیالک تیک پدیده و ماهیت را، دیالک تیک آشکار و نهان را، به
قول قدما، دیالک تیک ظاهر و باطن را به شکل دیالک تیک گیاه و ریشه بسط و تعمیم می
دهند و بعد بلافاصله به تخریب بنای دیالک تیک یاد شده می پردازند.
·
چرا و به چه دلیل ما از
تخریب دیالک تیک نمود و بود سخن می گوییم؟
الف
·
دیالک تیک به همبائی
ستیزمند اقطاب معینی اطلاق می شود:
·
در هر دیالک تیک دو و یا سه
بخش تعیین کننده از چیزی در وحدت (همبائی، همزیستی، همامیزی، درهم تنیدگی) گسست
ناپذیر و همزمان در «ستیز» با یکدیگرند.
ب
مثال
·
ظاهر همیشه می کوشد که زرق و
برق داشته باشد و جلب نظر کند.
·
باطن اما بسان دشمنی کین
توز نقشه های ظاهر را یکی پس از دیگری نقش بر آب می کند.
·
چگونه؟
·
به طرق ترفندمند مختلف.
·
ظاهر مثلا می خواهد خود را
همه چیزدان خیلی خیلی مهم جا بزند تا مثلا گله ای از نوچه و دنباله رو به دنبالش
بیافتند، نامی در کند، منم منم بگوید و به زمین و زمان پوز بدهد.
·
درست در حین معرکه گیری های
ظاهر، باطن با تمامت کراهت خود، از زیر عبا و قبایش رخ می نماید و معرکه را در
گرماگرمش به هم می ریزد.
·
دیالک تیک به همین می گویند:
·
همبائی و ستیز همزمان اقطاب
متضاد.
ت
·
شاعر در این مصراع شعر،
گیاه و ریشه را در یکدیگر ذوب می کند.
·
یعنی ریشه را از زمین بیرون
می آورد و در خود گیاه چال می کند تا گیاهی ریشه در خویش سرهم بندی کند.
·
بنظر ما این همان کردوکاری
است که عرفان در قرون وسطی و بویژه در عصر حاضر می کند:
·
تخریب لات منشانه، رندانه و
عربده کشانه همه دیالک تیک ها، انکار تضاد درونی آنها، مطلق کردن وحدت و قرائت
فاتحه ای بلند بر دیالک تیک عینی هستی و عربده گوشخراش پیروزی بر هستی عینی.
پ
·
شاعر اما بدین طریق، دیالک
تیک سیستم و محیط را نیز به شکل دیالک تیک گیاه و زمین تخریب می کند.
·
این بدان می ماند که دیالک
تیک کودک ـ مادر ـ پدر را تخریب کنی و کودک تنها و بیکس و بی پناه را به رجزخوانی
کودکانه و جاهلانه برانگیزی:
·
من کودکی ریشه در خویشم.
·
بی خیال مادر ـ پدر!
·
من همه کاره ام و بی نیاز
از پیوندهای طبیعی ـ اجتماعی ـ بنیادی ـ ضروری.
ث
·
می توان مته به خشخاش ننهاد
و گفت که شاعر منادی و مبلغ خودروئی و خوپوئی است.
·
مدافع ایده خودمختاری است.
·
مدافع استقلال عمل و اندیشه
انسان ها ست.
·
این خصیصه، فضیلت اخلاقی ستایش
انگیزی است و شاعر حق دارد که بدان فخر کند.
·
آری.
·
این خصیصه مثبت و ستایش انگیز عرفان قرون وسطی بوده
است:
·
تره خرد نکردن به اوتوریته مسجد
و کلیسا!
·
اناالحق سر دادن لجوجانه و
بر دار شدن قهرمانانه!
·
صرفنظر از حیات و نجات
آوازه و شهرت و نام.
·
پس ایراد این کردوکار کجا
ست؟
ج
·
ایراد این کردوکار در
خردستیزی آن است.
·
ایراد این ایده در بی
اعتنائی آن به دیالک تیک عینی هستی است.
·
به همین دلیل هم است که
خودمختاری عارف توخالی و سرسری از کار در می آید.
·
چرا و به چه دلیل؟
ح
·
اولا به این دلیل که
خودمختاری و خرد همیشه و همه جا دست در دست، شانه به شانه و حتی نفس به نفس با هم
می روند.
·
بدون خرد از خودمختاری چیزی
جز رجز توخالی باقی نمی ماند.
·
خرد اما همیشه زیر فرمان دیالک
تیک عینی است.
·
خرد خودسر و بی اعتنا به دیالک
تیک عینی به همه چیز شبیه است، مگر به خرد.
·
چنین «خردی» ـ به قول معروف
ـ فقط نامی از خرد اصیل و رئال دارد.
·
همین و بس و نه چیزی بیشتر.
·
خوب منظور؟
خ
·
منظور این است که خودمختاری
فقط و فقط در دیالک تیک خودمختاری ـ هیرارشی (سلسله مراتب) وجود دارد.
·
کودک نه به تنهائی، نه با
کندن ریشه خویش از نخستین و مهمتریی سلول اجتماعی (خانواده)، نه با قطع پیوند ضرور
طبیعی و اجتماعی با مادر و پدر خویش، بلکه درست برعکس، در دیالک تیک کودک ـ مادر ـ
پدر می تواند تربیت شود و به خودمختاری دست یابد، به استقلال عمل و اندیشه، عاطفه
و احساس و عشق دست یابد و نه در خارج از این دیالک تیک.
·
بیرون کشیدن سرسری و غیرمسئولانه
کودک از داربست این دیالک تیک ضروری و حیاتی به پژمردن دیر و یا زود جسم و روح
کودک منجر خواهد شد و نتیجتا به بی فردائی امیدانگیز جامعه و جهان.
د
·
گیاه ریشه در خویش، گیاهی
در لحظه، شکوفان، ولی در روند، پژمرده و مرده خواهد بود.
·
دیالک تیک لحظه و روند، دیالک
تیک دم و عمر.
·
پیوند گیاه و زمین پیوندی دیالک
تیکی ـ عینی و صرفنظرناپذیر است، به همان سان که پیوند گیاه و هوا و نور.
·
گیاه مثل هر چیز دیگر در
شبکه ای از دیالک تیک های متنوع زیر قادر به ادامه حیات و رشد و نمو و تکثیر و حفظ
نوع خاص خویش است:
·
دیالک تیک گیاه و زمین:
·
برای جذب آب و مواد شیمیائی
ـ معدنی (املاح مختلف فلزات متنوع، فسفات و نیرات و سولفات و کربنات و غیره)
·
دیالک تیک گیاه و هوا
·
برای جذب گازکربنیک و
استفاده از کربن و اکسیژن آن برای تشکیل مواد قندی و پروتئینی و غیره.
·
دیالک تیک گیاه و خورشید
·
برای کردوکار کلروفیل پنهان
در برگ سبز گیاه، جهت جذب انرژی لازم در کارخانه بیوشیمیائی غول آسای گیاه.
·
و غیره و غیره.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر