۱۳۹۳ بهمن ۲۰, دوشنبه

سیری در جهان بینی احسان طبری (۴۵)


احسان طبری (1295 ـ 1368)
تحلیلی از شین میم شین

ارانی در سرود و در سخن ، بگشود راه خود
کنون در هر سويی پرچم گشايد با سپاه خود

بمرد ار یک شقایق، زير پای وحش ناميمون
شقايق زار شد ايران، به رغم ترس ها، شک ها

در آمد عصر رستاخيز مردم
قهرمان خيزد از اين خاک کهن
ـ بنگاه مزدک ها و بابک ها ـ

۱
ارانی در سرود و در سخن ، بگشود راه خود
کنون در هر سويی پرچم گشايد با سپاه خود


·      احسان طبری با استفاده از مفاهیم «سرود» و «سخن» با بخش های آغازین شعر رابطه منطقی و معنوی برقرار می کند:
  
دمی خاموش
 اينک بانگ هايی مي رسد ايدر (اینجا)
سرودی گرم می خوانند، يارانی که با حيدر
سوی پيکار، پويانند.
 بشنو در ضمير خود، نوای جاودانی ارانی را که می گويد:
  «به راه زندگی ، از زندگی بايست بگذشتن»

۲
ارانی در سرود و در سخن ، بگشود راه خود
کنون در هر سويی پرچم گشايد با سپاه خود

·      مفهوم «رهگشائی به مدد سرود و سخن»  مفهوم فلسفی  غنی و ضمنا اصطلاح استه تیکی ـ هنری فوق العاده زیبائی است.

·      سخن اصولا فرم مادی اندیشه است.

·      واژه، البسه مادی مفهوم است و جمله، جامه مادی حکم.
·      مفهوم به مثابه آجر اولیه اندیشه، به محض تشکیل فرم واژه به خود می گیرد و حکم به مثابه اندیشه، فرم مادی جمله.

·      ما عملا با بسط و تعمیم دیالک تیک فرم و محتوا به شکل دیالک تیک واژه و مفهوم و بعد به شکل دیالک تیک جمله و حکم سر و کار داریم.
·      واژه و به عبارت دقیقتر جمله و یا سخن، مادیت یابی روح اند.

·      درست به همین دلیل مارکس می گوید:
·      «روح همیشه سایه ماده را بالای سر خود دارد.»

·      چون هرگز نمی توان مفهومی، مقوله ای، حکمی، اندیشه ای، نظری و یا قضاوتی پیدا کرد که فرم واژه، کلمه، جمله، کلام و سخن نداشته باشد.
·      درست به همان سان که نه فرم بی محتوا وجود دارد و نه محتوای بی فرم.

۳
 ارانی در سرود و در سخن ، بگشود راه خود 
کنون در هر سويی پرچم گشايد با سپاه خود

·      احسان طبری مفهوم شعار را به شکل مفهوم سرود بسط و تعمیم می دهد.
·      ارانی بزعم احسان طبری اندیشه (روح، شعور) را، سخن را، به عبارت دقیقتر، تئوری علمی و انقلابی را اشاعه می دهد و در قالب سرود و شعار می ریزد.
·      می توان گفت که طبری دیالک تیک سه عضوی شعور و شعار و عمل را به شکل دیالک تیک سخن و سرود و رهگشائی بسط و تعمیم می دهد.
·      دیالک تیک تئوری و پراتیک یکی از کشفیات رهگشای کلاسیک های مارکسیسم بوده است.
·      شعار و یا سرود را می توان حلقه واسط و یا پل عبور تئوری به پراتیک (نظر به عمل) تلقی کرد.

۴
ارانی در سرود و در سخن ، بگشود راه خود
کنون در هر سويی پرچم گشايد با سپاه خود

·      ارانی اما تک و تکرو و تنها نیست.
·      ارانی سردار است و سپاهی را رهبری می کند.
·      طبری در مصرع دوم این بیت، دیالک تیک شخصیت و توده را عملا به شکل دیالک تیک ارانی و سپاه بسط و تعمیم می دهد.

·      پله خانوف همین دیالک تیک را در اثر ارزشمند خود، تحت عنوان «کیش شخصیت در تاریخ»، به شکل دیالک تیک شخصیت و تاریخ بسط و تعمیم داده است.
·      چون سازنده تاریخ توده است.

۵
بمرد ار یک شقایق، زير پای وحش ناميمون
شقايق زار شد ايران، به رغم ترس ها، شک ها

·      احسان طبری در این شعر و در دیگر اشعارش تأثیر جانفشانی های قهرمانان توده را برجسته می کند.
·      البته در این بیت صراحت روشنی در بین نیست.
·      چون طبری صریحا نمی گوید که علت اصلی تبدیل ایران به شقایق زار، مرگ یک شقایق بوده است.

·      در اشعار دیگری که از احسان طبری تحلیل کرده ایم، صراحت بیشتری در این زمینه به چشم می خورد.
·      آنچه در هر صورت، در این بیت مورد تأکید قرار می گیرد، این است که ترس و شک روا نیست.

۶
در آمد عصر رستاخيز مردم
قهرمان خيزد از اين خاک کهن
ـ بنگاه مزدک ها و بابک ها ـ

·      احسان طبری در این بند شعر، جامعه و همبود را خاستگاه قهرمانان تلقی می کند.
·      خواننده بی خبر از تئوری رهائی اجتماعی از این بند شعر طبری، خواه و ناخواه این نتیجه را می گیرد که علت اصلی تشکیل «عصر رستاخیز مردم»، خیزش و مرگ شقایق های نادر و کیمیا ست.

·      اندیشه بعدی طبری در این دیالک تیک علت و معلول، حاکی از این است که خیزش قهرمانان نتیجه تشکیل «عصر رستاخیز مردم» است.
·      این اندیشه طبری را فقط می توان تأیید کرد.
·      این اندیشه ای علمی، منطقی و ضمنا لنینی است:
·      در اوضاع انقلابی که توده به عرش خدا حمله می برد، شعور توده به طرز سریع و بی سابقه ای توسعه می یابد.
·      ضمنا در این شرایط توفانی، هر عضو جامعه کم و بیش به قهرمانی جسور و دلاور استحاله می یابد.

۷
لیکن، فوج بی باکان نترسید از بد زشتان، نپیچید از ره پاکان
اِرانی بذر زرین بر فراز کشوری افشاند
ارانی مرد، بذرش کشتزاری گشت پر حاصل
به زندان، روح پر جولان و طيارش نشد مدفون
به زير سنگ سرد گور، افکارش نشد مدفون

·      احسان طبری در این بند شعر، به ستایش سوبژکتیویستی از شخصیت در هیئت ارانی و یاران می پردازد.
·      احسان طبری اگر مطلبی نظری می نوشت، حتما به نقش تعیین کننده شرایط عینی اشاره می کرد، ولی با ساز و برگ استه تیکی ـ هنری، مثلا شعر حفظ چنین دقت نظری بسیار دشوار است.
·      چون دست و پای خرد شاعر و هنرمند به ریسمان عاطفه و احساس و شوق و شور بسته اند.

·      هدف احسان طبری در این بند شعر در هر صورت، ارائه تصویری از سرمشق، الگو و نمونه است.

·      ارانی برای حزب توده، چنین سرمشق، نمونه و الگوئی است.

·      ارانی احتمالا نه به عنوان یک شخصیت انقلابی با محاسن و معایب فردی و چه بسا طبقاتی خویش، بلکه به عنوان سمبل و ایدئال مطرح بوده است.

·      این جور جاها ست که خون برتولت برشت به جوش می آید و می گوید:
·      «بدبخت ملتی که به قهرمان نیاز دارد.»

۸
·      مطلق کردن جزء چه بسا به فراموش کردن کل منجر می شود.
·      واله شاخه ای و یا درختی نمونه و زیبا گشتن، چه بسا به فراموش کردن باغ و حتی جنگل و به زایش فاجعه می انجامد.
·      مطلق کردن مثبت و یا منفی شخصیت به هر بهانه و دستاویز و نیت و دلیل، به فراموش کردن شرایط عینی جامعه و توده منجر می شود.

·      یکی از ضعف های اصلی حزب توده هم همین بوده است.

·      وجه مشترک فلسفه طبقات اجتماعی واپسین و استالینیسم همین تئوری نخبگان است.

·      این عیب حزب توده، بویژه اکنون بیشتر از هر زمان دیگر عیان می گردد:
·      کسب و کار مدعیان تقلبی طرفداری از حزب توده،  شخصیت ستائی در فرم شهید ستائی شده است.
·      تا چشم کار می کند، از روشنگری علمی و انقلابی خبری نیست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر