۱۳۹۳ اسفند ۹, شنبه

چاله ها و چالش ها ( ۵۱۰ )

سرچشمه:
صفحه فیسبوک
فرهاد

فرهاد


شما نبش قبر کردید
یک فردوسی را پیدا کردید و آنچنان او را انقلابی معرفی می کنید که انگار فردوسی در زمان انقلاب صنعتی می زیسته است
 استثنا قاعده نمیشود
بله
من معتقدم شعرای ما نه تنها مدیحه سرا بودند، بلکه تمام تلاش شان به مباحث بی پدری بی مادری بی وفایی دورنگی و ریا عدم وفا داری هجران تعریف از لب و خال و گیسوی یار و نظر بازی و معشوقه پرستی معطوف بوده است

فردوسی مخاطبانش رستم و اسفندیار و قهرمان پرستی است
تکیه بیشتر او به قهرمانان اساطیری اش است نه توده مردم
شما می گویید اگر ایرادی هم داشته باشد ربطی به انقلابی بودن او ندارد
چطور ربط ندارد در جهان هستی همه چیز بهم ربط دارد.

میم

۱
اولا در هستی بطور کلی، چیزها به آن صورت که شما تصویر می کنید، 
به یکدیگر ربط ندارند.
اگر چنین می بود، هیچ سنگی بر سنگی بند نمی شد.
چیزهای  هستی اما ماهیت مادی واحدی دارند.
مثلا از اتم های جدول مندلیف تشکیل یافته اند.
مونیسم مادی.
وحدت مادی جهان.

۲
ثانیا شما بطرز سوبژکتیو، روشنفکران و در این مورد شعرا  را 
هویت زدائی می کند.
بنا بر تئوری شما شعرا فاقد هویت طبقاتی اند.
همه به صورت زباله اند.
شاید در نگاه سرسری چنین بنظر آیند.
ولی اگر اشعار آنها تحلیل شوند، هویت طبقاتی آنها آشکار می گردد.

۳ 
یکی از معایب مهم روشنفکریت وطنی 
خروج از موضوع بحث و شروع به مباحثه انتزاعی و کلی است.

۴
موضوع بحث ما، فلسفه فردوسی نبوده، که خود بحث شورانگیزی است.

۵
موضوع بحث ما، موضعگیری طبقاتی متفاوت و حتی متضاد شعرا بوده است.

۶
فردوسی 
بی اعتنا به هر ایرادی که هر کس هم بگیرد، 
از دربار سلطان محمود طرد می شود.
چون شاهنامه اش نه در مدح خوانین و سلاطین فئودالی، بلکه در ستایش از پهلوانان و دستوران و بخردان بوده است.

۷
سی سال زحمت جسمی و روحی و روانی حکیم طوس
 بی دستمزد و بی پاداش می ماند.
بزرگترنی متفکر و فیلسوف آن زمان گرسنگی می کشد.

۸
حتی جنازه حکیم سرخ را به گورستان عمومی راه نمی دهند.

۹

جوانشیر در اثر ارجمدش نشان می دهد که چه اشعاری شعرای درباری بر ضد حکیم سرخ سرهم بندی می کنند تا خشم سلطان محمود را فرونشانند.

۱۰
ایرادی که شما در زمینه پهلوانان توده به حکیم می گیرید، اتفاقا سلطان محمود هم گرفته است.
او گفته که در لشکرش صدها رستم هست.
ولی فردوسی نظرش را در جا رد کرده است.

۱۱
فلسفه فردوسی ضد آشتی ناپذیر (آنتی پود) فلسفه خیام و حافظ و حتی بخشی از فلسفه سعدی است.

۱۲
فردوسی حتی آنتی پود مولوی است.
چون فردوسی خردگرا ست.
فردوسی ضمنا طرفدار سرسخت خرد و پیشرفت اجتماعی است.
طرفدار توده مولد است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر