۱۳۹۳ اسفند ۲, شنبه

دایرة المعارف بورژوائی واپ‍سین (۲۵۶)


پروفسور دکتر هانس یورگ  سندکولر
 فصل هفتم
ماتریالیسم 
برگردان شین میم شین

بخش پنجم
ماتریالیسم، تاریختئوری و جنبش کارگری در قرن ۱۹  
ادامه
۲۲
·      در مقاله ای تحت عنوان «روح زمانه» در دایرة المعارف بروکهاوس (۱۸۴۱) بر سینه «ماتریالیسم» به مثابه گرایشی منفی دست رد زده می شود:
·      در ماتریالیسم «تضاد بین دارائی شخصی و ملکی ـ مالی» حدت و شدت می گیرد.
·      «نارضایتی طبقات تحتانی» را ماتریالیسم ثبت می کند.
·      شعور بورژوائی اما بدان دل خوش است که «آگاهی روشن از این تضاد، انزجار اخلاقی از اینکه ثروت حرف آخر را می زند، دلیلی بر رهایش پیشرونده روح است.»

۲۳
·      تعاریف روزنکرانتس و بروکهاوس از واژه «ماتریالیسم»، علیرغم مواضع انتقادی متفاوت آندو، حاوی مخرج مشترکی اند که از آن به بعد تلاش در جهت حل آن، مشخصه کلیه ادبیات بورژوائی را تشکیل می دهد:

الف
·      ماتریالیسم موضع معرفتی ناشی از وضع زندگی نابسامان کارگران است که ضمنا موضعی غیر اخلاقی است و خطری برای حفظ جامعه محسوب می شود. 

ب
·      با اصلاح (رفرم) کاپیتالیسم (نظام سرمایه داری)، ماتریالیسم زاید خواهد گشت. 

۲۴
·      در جنبش پیشه وری و کارگری ضرورت تئوری ماتریالیستی واقعیت احساس نمی شود. 

۲۵
·      دلایل تبری (بیزاری، دوری جوئی) پرولتاریا از فلسفه به شرح زیر بوده اند: 

الف
·      دلیل اولش این بوده که تضمین مایحتاج مادی زندگی و حفاظت از پیگرد سیاسی در دستور روز بوده است. 

ب
·      دلیل دومش این بوده که هنوز تئوری علمی شرایط و امکانات تحول انقلابی جامعه وجود نداشته، ولی در عوض آن، مهاجرین آلمانی در سوئیس و در فرانسه هنجارهای اوتوپیکی و جهان بینانه سوسیالیسم ماقبل مارکسیستی را طراحی و تدوین می کردند.

ت
·      دلیل سومش، سوء ظن دلیل مند زحمتکشان  به روشنفکریت دموکراتیک و یا سوسیالیست با خاستگاه اجتماعی بورژوائی و دانشی بوده، که این قشر اجتماعی نمایندگی می کرده است. 

۲۶
·      دو دلی  و تردید حاکم در جنبش سوسیالیستی و یا کمونیستی آغازین نسبت به دانش مفید که تحول اجتماعی را امکان پذیر می ساخت، نه به دلیل انتقاد از ساختار معرفتی (شناخت) فلسفه و علم، بلکه به دلیل انتقاد از حامل اجتماعی تشکیل تئوری (تئوری سازان) بوده است.
·      این مسئله اتحاد سیاسی میان پرولتاریا و روشنفکران در کمونیسم پرولتری را دشوار می ساخت.

۲۷
·      یکی از مهمترین منابع آغازین دررابطه با فلسفه به مثابه انتقاد روشنفکری، نامه های شوایتسر از پاریس است که کارگری به نام ولفگانگ اشترل (۱۸۳۵) جمعبندی کرده است.
·      او به مناسبت چاپ بخشی از اثر هاینریش هاینه تحت عنوان «تاریخ مذهب و فلسفه در آلمان» در ارگان «انجمن ستمدیدگان» و در رابطه با تأکید هاینه بر اهمیت فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان برای انقلاب، «فلسفه گرائی خود خشنودانه» هاینه را می کوبد. 

۲۸
·      در این زمان، هم  فلسفه ایدئالیستی و هم فلسفه ماتریالیستی به عنوان همدستان بالفعل و یا بالقوه حکومت تلقی می شوند:

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر