۱۳۹۳ اسفند ۱, جمعه

خردگرائی (راسیونالیسم) (4) (بخش آخر)


پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان شین میم شین

20
·        فلسفه دکارت می خواست شالوده ای باشد برای یک اسلوب و یا متد حقیقت یابی و پیشرفت از حقیقت الهامی به حقایق دیگر.

21
·        در آثار پیروان دکارت فلسفه راسیونالیستی با نیتی متدئولوژیکی مطرح می شود تا امکان تدوین سیستماتیک هر دانشی را با تبعیت قطعی از یک اصل اساسی بر طبق کتاب درسی هندسه اقلیدسی فراهم آورد
·        (اسپینوزا، لایب نیتس جوان، ولف)

·        مراجعه کنید به اسپینوزیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری 

22
·        لایب نیتس «حقایق ابدی» همیشه معتبر را که بطور خود به خودی در خرد انسانی جرقه می زنند، بمثابه عالی ترین حقایق الهامی قلمداد می کند، حقایق الهامی ئی که از آنها می توان همه چیز را استخراج کرد.

23
·        او حقایقی را که فقط یکبار اعتبار پیدا می کنند، «حقایق واقعی» و یا «امکانات اولیه» می نامد، زیرا آنها امکان کلیه استخراج ها را  در بر دارند.

24
·        «امکان پذیری» هر مفهوم را می توان بوسیله «تعریف علی» (تعریف علت و معلولی)  آن باز شناخت:

الف
·        یعنی بوسیله استخراج آن از امکانات اولیه (اپریوری)

ب
·        و یا بوسیله شناخت بی واسطه واقعیت آن (اپوستریوری)

·        مراجعه کنید به اپریوری، اپوستریوری در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

25
·        حقایق اپریوریکی یقین به امکان ناپذیری ضد خود را در بر دارند.
·        یقین آنها مبتنی است بر قانون تناقض ممنوع

26
·        حقایق اپوستریوریکی علاوه بر تضمین امکان پذیری خود بکمک واقعیت واقعا موجود، محتاج توضیحات مبتنی بر قانون دلایل کافی  اند.

·        مراجعه کنید به قانون تناقض ممنوع، قانون دلایل کافی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

27
·        ولف راسیونالیسم دکارت و لایب نیتس را تداوم می بخشد.

28
·        او بر آن است که باید هر عرصه واقعیت را هم بکمک دانش اپریوریکی فهم و هم بکمک دانش اپوستریوریکی ادراک در نظر گرفت تا بدین طریق معلوم شود که علوم تجربی هر آنچه را که علوم عقلی از مفاهیم متافیزیکی استخراج می کنند، واقعا نمودار می سازند.

29
·        با اثر لایب نیتس «مقالات نوین در فهم بشری» که پس از مرگش در سال 1765 میلادی منتشر شد، تفاوت های راسیونالیسم و حسگرائی از میان برداشته شد:
·        کلیه تصورات ناآگاهانه انسانی مادر زاد اند.
·        کلیه تصورات آگاهانه انسانی اما مادرزاد نیستند.

30
·        هیچگونه حقیقت مادر زاد «بالفعل» و «کامل» وجود ندارد.

31
·        حقایق مادر زاد را بر مبنای تأثیر متقابل عناصر احساسی نیز نمی توان توضیح داد.

32
·        حقایق مادر زاد بمثابه فرم های ناخواسته تفکر مورد نظر از قبل در ادراک موجود بوده اند و از آنجا وارد خودآگاهی شده اند، یعنی به تصورات روشن و واضح مبدل شده اند و بمثابه چنین تصوراتی مورد شناسائی قرار گرفته اند.  

33
·        فعالیت خود روح در بهم پیوستن ادراکات که از سوی حسگرایان رد می شد، توسط لایب نیتس وارد فونکسیون های ادراکی روح می شود.

34
·        کانت مجموعه راسیونالیسم موجود را بدرجه عالی تری ارتقا می دهد.

35
·        لایب نیتس هنوز کردوکار روحی را بمثابه عمل جوهری، امری مشروط می دانست.

36
·        کانت کردوکار روحی را برمبنای معرفتی ـ نظری صرف بوسیله متد کریتیسیم  خود مورد بررسی قرار داد.

37
·        هگل راسیونالیسم را به نقطه اوج و پایانی آن می رساند.

38
·        او بنا بر سنت راسیونالیسم، سیستم خود را بمثابه سلسله مراتب منطقی مفاهیم، تدوین می کند و آن را در وحدت با واقعیت واقعا موجود در نظر می گیرد
·        (وحدت تفکر و وجود)

39
·        تئوری شناخت ماتریالیسم دیالک تیکی گشتاورهای مثبت راسیونالیسم را حفظ کرده و بر راسیونالیسم بمثابه موضعگیری معرفتی ـ نظری غلبه کرده است.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر