۱۳۹۳ اسفند ۳, یکشنبه

چاله ها و چالش ها (۵۰۶)


صفحه فیسبوک
رضا نافعی
 تحقیقات دانشگاه زوریخ: فقر، بیکاری و آینده تاریک علت جلب جوانان به تروریسم

دانشگاه زوریخ 
 نتایج مطالعات خود در پروژه تحقیق بر 
«بستر و خاستگاه عاملان عملیات های انتحاری در گروه های تروریستی»
 را منتشر کرد.
در این تحقیق، نزدیک به  ۴۵هزار نیروی انتحاری در ۶۳ کشور جهان 
شناسایی و مورد تحقیق واقع شده اند.

جمعبندی و ویرایش از
مسعود بهبودی


میم

عوامفریبی همینه دیگه:
توضیح معلولی با معلولی و یا با معلولاتی

فروغ

 این یک پروژه مطالعاتی - تحقیقاتی یک دانشگاه بوده ،
حالا اکر همه عناصرانتخابی برحسب تصادف عوام فریب و دروغگو بودند !! تقصیرمحققین چه بوده؟
بر پایه این تحقیق، مهم ترین عنصر مشترک بین نیروهای انتحاری «بیکاری» بوده است
نگفته که همه بیکاران تروریست هستند
بلکه گفته بخشی از نتایج بیکاری رفتن بسوی عوامل تباه کننده است
مانند اعتیاد ، جذب شدن به نیروهای تروریستی و ..
 شما نظری غیراز این دارید ؟
بیکاری بطورطبیعی ومعمول نتیجه حرفه خوب ندانستن، بیسواد بودن و درجایگاه واقعی خود قرارنداشتن است .
درعمل مردم عادی در اکثریت مذهبی هم دارند، خود مذاهب مروج شهادت فرصتی میدهد که طرف به آنسوهم نظری داشته باشد
 
 میم

درست اندیشی یعنی رادیکال اندیشی.
یعنی دست بردن به ریشه قضایا. (کارل مارکس)

و گرنه بسان عوام الناس و عوامفریبان می توان برای تحریف حقایق عینی به دلایل و دلیل واره های بند تنبانی نیز توسل جست.

فرق هم نمی کند که عامیان و عوامفریبان، علامه های آکادمی های علوم باشند و یا «علمای» حوزه های «علمیه» قم و نجف.

شما در همین کامنت، احتمالا تحت تأثیر جفنگیاتی از این دست به نتیجه زیر رسیده اید که پشیزی ارزش علمی ندارد:
«بیکاری بطورطبیعی ومعمول نتیجه حرفه خوب ندانستن، بیسواد بودن و درجایگاه واقعی خود قرارنداشتن است .
درعمل مردم عادی در اکثریت مذهبی هم دارند، خود مذاهب مروج شهادت فرصتی میدهد که طرف به آنسوهم نظری داشته باشد.»


این چیزها که شما ازبرید، اولا همه ثانوی اند.
ثانیا هیچکدام بی سوبژکت اجتماعی و طبقاتی نیستند.

یعنی اگر نکنند، نمی شوند.
 
البته طبقه حاکمه که شما و امثال شما ایده ئولوژی اش را تبلیغ می کنید، می کوشد که بی سوبژکت تصویر کند تا بسان زلزله و توفان، بی فاعل و بی سوبژکت استنباط شوند.

مجاهدین و طالبان و پینوچه و خمینی و هیتلر و غیره را طبقه حاکمه ساخته و بسان طاعون به جان توده انداخته است.
بیکاری و مذهب و غیره هم علت و علل مادی، اجتماعی  و معرفتی دارند.

علی

من از نتیجه اعلام شده این تحقیقات تعجب نمیکنم . 
" نقش کار " نقشی‌ محوری است . 
خسته نباشی نافعی جان

 
شکیب

آقای میم حجری را هرجائی که دیده‌ام حکمی صادر کرده .
باید حاکم شیعه می شد
تاریک اندیش و متحجر است
بخش هایی از مارکسیسم را آیه وار و مثل طوطی تکرار می‌ کند

میم


ممنون که بعضی ها هر از گاهی زیر پای خود را هم می بینند.
مارکسیسم دین نیست تا آیه و یا دگم و یا جزم داشته باشد.

 مارکسیسم علم است و به محک تجربه زنده زندگی خورده است و مرتب می خورد.

کلاسیک های مارکسیسم قبل از اینکه سرسپرده توده زحمت شوند، علمای علم الاشیاء بوده اند.

 بیکاری و علافی و نادانی و غیره دلیل فرماسیونی دارند.
آقا رضا هم بهتر از ما می دانند. 
 
این چیزها تحریف حقایق عینی اند.
نوع ترفند آمیزی از عوامفریبی اند.

علی

دوستان این " فقر فرهنگی‌ " که دستاورد جریانهای محافظه کار است دارای بنیاد‌های مادی است ،
 تاکید بر آن در زمرهٔ‌ الفبای جامعه شناسی‌ است.
 یکی‌ از آن " بنیاد ها" همین بیکاری ، و یا بهتر است بگویم روابط پیچیده کار در نظام سرمایه داری است .
واگر نه‌ " فرهنگ " می بایست چون یک حباب معلق باشد, عجلی که تمام پروسه‌های اجتماعی را هدایت و راهبری می‌کند
که میدانیم چنین نیست.
دوستان ، لطفا بحث را از مقولات به اشخاص نکشانید 
 
رضا نافعی

آقای شجری
کاش شما یک تحلیل مارکسیستی از این پدیده که متاسفانه تخیلی نیست و بطور عینی وجود دارد و از آسیا تا افریقا را فراگرفته است، بر پایه فاکت هائی که موجودند و شما هم بی تردید اگر نه همه آنها اما نمونه های فراوانی از آن را می شناسید، ارائه می دادید و به بارور شدن بحث کمک می کردید.


میم

ما همین یک جمله را مورد تأمل گذرا قرار داده ایم: تحقیقات دانشگاه زوریخ: فقر، بیکاری و آینده تاریک علت جلب جوانان به تروریسم

همه این پدیده ها علت فرماسیونی دارند.
 یعنی از فرماسیون کاپیتالیستی نشئت می گیرند.
 ثانوی اند.
معلولند.


شما اگر به فرض محال فقر و غیره را هم از بین ببرید، جامعه را نمی توانید نجات دهید.

برای اینکه نظام سرمایه داری منجلاب معضلات رنگارنگ است.
رادیکال بودن یعنی دست به ریشه بردن.
از واله شاخه گشتن پرهیز کردن

شکیب

بیماری است ، یک بیماری ، " بیماری کودکی ... 
میم

هنر عیرانیون چسبیدن به صاحبنظر و ول کردن خود نظر است.
حالا فحاشی کنید و خوش باشید.
 ما مریض و بیماریم و شما سر حال هستید.
ما خرافی و مذهبی و جزمگرا هستیم و شما آزاد اندیش.

شکیب

آخر اینکه نمی شود ما شب و روز به " ریشه " اشاره کنیم
تازه آنکه که شما ریشه می‌‌ نامید .

شما آقای حجری نگاه کنید که بدون شرکت در این گفتگو از همان ابتدا چند تا حکم صادر کرده اید:
عوام فریبی همینه دیگه
 درست اندیشی در رادیکال اندیشی است.
 بسان عوام الناس و عوامفریبان می توان برای تحریف حقایق عینی به دلایل و دلیل واره‌های بند تنبانی نیز توسل جست .
و همینطور تا به انتها


در آخر هم همه را به عوام فریبی و معلول تراشی دوباره و سه باره متهم می‌کنید

من بشما جدا توصیه می‌کنم بجای صدور احکام جزمی و نسنجیده کمی‌ هم به تحلیل بپردازید

شما دقیقا رفتار خود من را دارید، وقتیکه هفده سالم بود!

میم

حواس پرتی هارت و پورتیستی هم به همین می گویند.
پس ما در بحث حواریون آقا رضا شرکت نداشته ایم.

نظر همینه دیگه.
مگه محتوای همین پژوهش بورژوائی چیز دیگری است؟
هر نظری از احکام و یا جملات و قضاوت ها تشکیل می شود.
همه که نباید کف زنند و هورا کشند.
 
بعضی ها به جای شلغم اندکی مغز در کله دارند و ضمنا صدها صفحه در تحلیل تراوشات ذهنی آقا رضا مطلب نوشته و منتشر کرده اند.
پایان

۵ نظر:

  1. من این جدلهازا دوستمیدارم جرا که من راشاد میکند که بلاخره واقعیت روشن میشود ومن نادان دانا میشوم وبمصداق زگهواره تا گور دانش بجوی میاموزم آنچرا که در جوانی نیاموخته ام با تشکر

    پاسخحذف
  2. ممنون ناهید.
    ما هم به همین سان
    چالش فکری تمرنی تفکر است.
    به ما خیلی کمک کرده.
    ولی عصب سوز است.
    باید کلی بد و بی راه هم بشنویم

    خوب است که ناهیدی هست و شعله امیدی است در زمسانی یخبدان برای سرما زدگان

    پاسخحذف
  3. سوالی در رابطه با اظهار نظر شکیب ذهنم را به خود مشغول داشته است. اگر ایشان در سن هفده سالگی توانایی تحلیل بر اساس مفاهیم دیالکتیکی را داشته و بر اساس جهان بینی مارکسیست لنینیستی، جهان پیرامون خود را نقد و بررسی می کرده اند. چرا در حال حاضر از تشخیص تفاوت ها در ارتباط با معضلات اجتماعی در یک پژوهش بورژوایی و یک تحلیل و بررسی ماکسیستی، عاجزند؟

    پاسخحذف
  4. این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    پاسخحذف
  5. این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    پاسخحذف