۱۳۹۳ اسفند ۱, جمعه

خردگرائی (راسیونالیسم) (3)


پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان شین میم شین

·        مجموعه فلسفه یونان تفکر را نه بمثابه کردوکار خلاق و موجد محتوا، بلکه بمعنی جستجوی مفاهیم از قبل موجود تلقی می کند.

1

·        این وضع بالاخره در فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان توسط کانت و هگل تغییر می یابد.

2
 رنه دکارت (1596 ـ 1650)  
فیلسوف، ریاضی دان و عالم علوم طبیعی
از مؤسسین راسیونالیسم مدرن عصر جدید آغازین
تفکر راسیونالیستی او را کارتزیانیسم نیز می نامند.
دکارت به وجود ایده های مادرزاد باور داشت.

·        تدارک این کار سترگ توسط دکارت و پیروان او دیده شده بود.

3
·        دکارت راسیونالیسم مدرن را بر مبنای ریاضی علوم طبیعی تشکیل یافته توسط گالیله بنیان گذاشت.

4
·        گالیله پدیده های طبیعی را با روش تحلیلی خود به ساده ترین عناصر ریاضی تجزیه کرد و با روش ترکیبی  خویش دو باره بهم پیوند داد تا نشان دهد که ریاضیات قادر به توضیح و نمایش کامل آنها ست.

5
·        بدین طریق تئوری ریاضی، عنصر عقلی (راسیونال) را به همراه آورد که بوسیله آن تشکیل و تغییر فرم راسیونالیستی عالم ادراک حسی امکان پذیر گردید.

6
·        راسیونالیسم قرن هفدهم حقیقت را در عناصر منطقی ـ ریاضی فاقد کیفیت و مطلقا کمی ریاضیات و علم طبیعی مکانیک می یابد.

7
·        دکارت رؤیای یک ریاضیات یونیورسال (فراگیر کلی) را در سر دارد که شامل حال کل دانش بشری باشد.

8
 گوتفرید ویلهلم لایب نیتس (1646 ـ 1716)
فیلسوف، دانشمند، ریاضی دان، دیپلومات، فیزیکدان، مورخ، سیاستمدار، 
کتاب شناس و دکتر در حقوق دنیوی و اخروی (کلیسائی) 
ایدئالیست عینی
روح یونیورسال زمانه خویش

·        لایب نیتس نیز به همان سان رؤیای یک علم یونیورسال و زبان یونیورسال را در سر می پرورد و آخرین واحدهای آن را طبیعت ریاضی می نامد.

9
·        همانطور که گالیله عناصر ریاضی را بمثابه آجرهای اولیه عقلی حوادث واقعی کشف کرده بود، به همان سان نیز دکارت حقایق بنیادین (ساده)، مطمئن و مبرهن شعور را بمثابه عواملی قلمداد می کند که جهان ادراکی را تعقلی می کنند و خلاقانه تحول می بخشند.

10
·        چون دکارت اطمینان بی خلل و بی واسطه ای را در اختیار ندارد، از تردید و انکار ریشه ای در کلیه حقایق و نظرات حسی آغاز می کند و از این طریق به نخستین و بنیادی ترین حقیقت، یعنی اطمینان به وجود شعور دست می یابد:
·        دکارت به این دست می یابد که من می اندیشم و موجودی آگاه هستم، چیزی که برای من غیرقابل انکار است:
·        من می اندیشم، پس من هستم.

11
·        بدین طریق خصلت اشراق بی واسطه، یعنی وضوح بمثابه علامت شناخت حقیقت قلمداد می شود.
·        هرآنچه که همانند خودآگاهی واضح و روشن باشد، حقیقت دارد:

الف
·        بنظر دکارت روشن هر آن چیزی است که از طریق الهام  به ذهن می آید.

ب
·        واضح هر آن چیزی است که بخودی خود روشن است و دقیقا تعیین شده است.

12
·        دکارت تصوراتی از این قبیل را «ایده های مادرزاد» می نامد.

13
 مارکوس تولیوس سیسرو (106 ـ 43 ق. م.)
سیاستمدار، وکیل، نویسنده، فیلسوف و سخنران معروف روم
از متفکران بزرگ آنتیک روم
منتقل کننده فلسفه یونان به روم
مؤلف آثار بیشمار
آثار او به مثابه سرمشق برای لاتینیته «طلائی» تلقی می شوند.
سیسرونیانیسم

·        مفهوم «ایده های مادرزاد» را سیسرو بنیانگذاری می کند.

14
·        این مفهوم در آثار دکارت بندرت حاوی محتوای پسیکولوژیکی (روانشناسی) است و بیشتر حاوی محتوای معرفتی ـ نظری وضوح بی واسطه و مستقل از عرصه ادراک است. 

15
·        دکارت برای تأکید بر استقلال تفکر، بدان در جوار ماده اعتبار یک جوهر معنوی را اعطا می کند.

16
·        «ایده مادرزاد» به سبب نشئت گرفتن از نفی هر ادراک منفعل حاوی طبیعت فعال است.

17
·        این ترکیب فلسفی، مفهوم فکری کارتزیانی آموزش بعدی راجع به کردوکار خلاق و ایده ساز تفکر را در بطن خود دارد.

18
·        دکارت اما واقعیت (واقعی بودن)  ماده را قبول دارد و لذا باید ادراک حسی را نیز بمثابه برداشت منفعل از محتوا های موجود، بمثابه منابع حقیقت بپذیرد.

19
·        اما او هم مانند دموکریت برای ادراک (حسی) فقط برای مناسبات کمی مثلا بزرگی، وضع، هیئت و حرکت، یعنی خواص اولیه اجسام (بنا بر تفاوت گذاری های جان لاک) ارزش حقیقت قائل می شود و ادراک خواص حسی کیفی و ثانویه (مثلا رنگ، درجه حرارت، بو، مزه و صدا) را ناروشن و مبهم قلمداد می کند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر