۱۳۹۳ بهمن ۲۳, پنجشنبه

جهان بینی محمد زهری در آئینه آن و این (۷)


جمعبندی و ویرایش از
ربابه نون

محمد زهری


حرف را رها کنیم.
در باب شعر و شاعری (به نحو اعم) و در باره ی خودم و شعرم (به نحو اخص )
هیچ حرفی ندارم و بی پیرایه تر آنکه
نمی توانم هم داشته باشم.
 
اصلا گفت و گو در این زمینه، کار من نیست.

زیرا دست یازیدن بدان، تجاوز بر حریم نقاد است.
اما هر کس، هر چه بگوید، 
خواه در آن درستی گنجیده باشد و خواه صورتی از خبث در آن مندرج باشد،
 گوش می کنم و می سنجم و به کارش می گیرم.

 زیرا اعتقاد دارم که 
با این شیوه خواهم توانست سستی های کار خویش را دریابم
 و در رفع آن ها
 - اگرچه خوشایند دلم نیز نباشد - 
دریغ نورزم.

آنقدر خوانده ام و شنیده ام و دیده ام، 
که این غرور بر من چیره نشود که
کار خویش را از هر لغزش و ناسازی تهی بدانم
و آن را به کمال بیابم.

از همین رو ست که 
از هر خرده گیری، هرچند هم تاب فرسا باشد، خاطر نخواهم رنجاند.

چشمداشتم این است که 
صاحب نظر،
گناه غفلتم را بر من نبخشاید و به چشمم بکشد،
باشد تا از این نهج، زادی برای آینده ام بیندوزم .

حرف را رها کنیم و بر سر کار خویش رویم.

پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر