۱۳۹۳ بهمن ۲۱, سه‌شنبه

هماندیشی با جهانشاه و یاران (۶)


الله شادی کنندگان را دوست ندارد.
برای پشت کردن به این باور اهریمنی
برایم همین یک آیه کافی است.
جهانشاه
تحلیلی از مسعود بهبودی

جهانشاه

اما اسلام شادی را نفی می کند و آن را معصیتی گناه آلود تلقین می کند.
این چنین است که آئین شادی ستیز اسلام از مردم شاد ایران، امتی عزادار ساخت.
اسلام شادی را با چنین آیه ای از قول الله مدینه گناه می داند.

·      جهانشاه مخالفت اسلام با شادی را دگماتیزه می کند،  یعنی جزمی از آن می سازد و برای عوامفریبی طبقاتی  خویش، به خدمت می گیرد.
·      مخالفت اسلام با شادی در جهان بینی جهانشاه چنان تئوریزه و تحریف می شود که برای پشت کردن به اسلام ـ به مثابه آیین اهریمنی ـ کفایت می کند.

·      سؤال ولی این است که جهانشاه بپس از نفی مکانیکی سلام، چه آلترناتیو و بدیلی برای خوانندگان و شنوندگان جفنگ خود دارد؟
·      مردم که نمی توانند بدون جایگزین کردن اسلام با بدیل بهتری  از آن دست بردارند.

۱
·      سؤال دیگر این است که چرا یهودیت، مسیحیت و اسلام مؤمنین را به پرهیز از شادی فرامی خوانند؟

·      جهانشاه اما طرح چنین سؤالی را مجاز نمی داند و بی پاسخ می گذارد.
·      اما همه می دانند که فرامین دینی و اخلاقی بی دلیل اجتماعی، عینی و واقعی نبوده اند، نیستند و نمی توانند باشند.
·      ادیان بزرگ برای مخالفت با شادی باید دلیل اجتماعی،  عینی و واقعی داشته باشند.

۲
بها

کی گفته ادیان بزرگ مخالف شادی اند؟
 آنهایی که فراتر از دماغ خودشان چیزی را نمی بینند و انتقادها و انگشت اتهام شان فقط به سمت بیرون از خودشان است، از این حرفها زیاد می زنند ولی اگر از فرهنگ منطقه تحت نفوذ ایران قدیم - عراق و افغانستان و پاکستان ـ کمی دور شوند حتی همه مسلمانها هم دارای چنان عقایدی نیستند.
من سه بار به مراکش رفته ام.
موسیقی سنتی شان فقط آواز های شاد مذهبی داره.
عزاداری زشته و اعتراض به مشیت الهی و گروه های سنتی آوازشان اشعاری شاد شبیه مولودی های خودمان را می خوانند و نوازندگانی که تا دهها نفر هستند با ادوات موسیقی خود مؤمنین را همراهی می کنند.
اوضاع در تونس  و لیبی و الجزایر و حتی مصر هم به همین سان.

·      بها به جای پاسخ به پرسش بحق میم دست به حمله می زند.
·      او ضمنا جزم جهانشاه را، یعنی مخالفت اسلام با شادی را منکر می شود.
·      یعنی آیه و حتی آیات صریح قرآن را هیچ می شمرد و دلایل تجربی ـ شخصی سرهم بندی می کند:
·      چون در مراکش و تونس و لیبی و الجزایر و مصر مثلا برای تفنن توریست ها، بشکن می زنند، بزن ـ بکوب راه می اندازند و ترانه های شاد می خوانند، پس آیات الهی کشک بوده اند و ادیان بزرگ مخالف شادی و عیش و عشرت نبوده اند.
·      شنیدنی اما ترفند دیگر بها ست:


۳
بد نیست همین آیه  را با چند آیه بعد و قبل آن  و حتی همین بخش از یک آیه را 
در کل جمله ای که امده بخوانید که اتهام از محتوا خارج کردن بخاطر امواج اجتماعی 
با اینگونه رفتار شما جور در نیاد.

·      ایراد بینشی بها آنجا ست، که او از ساختار کتب مقدس خبر ندارد.
·      احتمالا اگر بخش اعظم قرآن کریم را که قصه اند، کنار نهیم، مشتی آیه از آن باقی خواهد ماند.
·      آیاتی که جزم اند و چون جزم اند، رابطه منطقی و معنوی با یکدیگر ندارند.
·      از این رو پیشنهاد بها مبنی بر بررسی آیه مخالفت اسلام با شادی در پیوند با آیات ماقبل و یا مابعد، نه مفید فایده ای است و نه معنی دارد.
·      آیه ماقبل می تواند هارت و پورت توخالی دیگری مبنی بر مثلا مکاری خدا و یا دوست داشتن پدر و مادر باشد.
   

جهانشاه

موزیک که می تواند باعث احساس طرب و شادی شود،
 در مسیحیت ممنوع نیست.
برعکس در تورات (؟) از ابزار موسیقی نام برده شده و امروز در کمترین کلیسیائی است که موزیک نواخته نشود.
 موزیک در اسلام " لهو و لعب" نامیده می شود و حرام است
اگر چه از نوعی موزیک برای نوحه خوانی، اذان خوانی، مرثیه خوانی و مراسم عزا داری عاشورا - تاسوعا استفاده می شود
 که آن هم مورد قبول تمام روحانیت شیعه نیست.
موسیقی با محدودیت هائی در برخی جوامع اسلام زده
توسط روحانیت تحمل می شود
ولی به هیچ وجه با فرهنگ اسلام (؟)  در تفاهم نیست.

بر خلاف ماله کشان و دکان داران کیش تحمیلی
آیه های متعددی در قرآن پلشتی و توحش این آئین بدوی را ثابت می کند،
تنها بیش از ۵۳۰ آیه فرامین کشتار، تجاوز و شکنجه دگر اندیشان را آورده که
 به هیچ طریقی در دنیای اطلاعات قابل ماله کشی نیستند.
توحش اسلام امروز در داعش سنی و شیعه
قطره ای از تاریخ خونین ۱۴۰۰ ساله آن است.

·      این جفنگ ضد و نقیض جهانشاه قابل تأمل است.
·      چون بر فقدان صداقت علمی و استدلالی او دلالت دارد و به طرز تفکر و استدلال و اثبات آخوندها شبیه است:

۴
موزیک که می تواند باعث احساس طرب و شادی شود،
 در مسیحیت ممنوع نیست.
برعکس در تورات (؟) از ابزار موسیقی نام برده شده و امروز در کمترین کلیسیائی است که موزیک نواخته نشود.

·      جهانشاه به جای تفکر و پاسخ به پرسش میم راجع به دلیل مخالفت ادیان بزرگ با شادی، از عالم روان و روانشناسی، به بحر لایتناهی هنر شیرجه می زند و فونکسیون رشته هنری موسیقی را در طرب و شادی خلاصه می کند.
·      کسی که از موسیقی خبر داشته باشد، بهتر می داند که از این خبرها نیست.
·      موسیقی می تواند خیلی هم غم انگیز باشد و نه طرب انگیز محض.
·      بهتر هم همین مولتی فونکسیونالیته آثار هنری است و گرنه همه به جهانشاهان تک بعد و تک چشم بدل می شدند.

۵
موزیک که می تواند باعث احساس طرب و شادی شود،
 در مسیحیت ممنوع نیست.
برعکس در تورات (؟) از ابزار موسیقی نام برده شده
 و امروز در کمترین کلیسیائی است که موزیک نواخته نشود.

·      طرز استدلال جهانشاه اما خیلی تماشائی است:
·      دلیل او بر مجاز بودن شادی در مسحیت، عدم مخالفت مسیحیت با موسیقی است.
·      موسیقی ئی که بلحاظ فونکسیونی پیشاپیش و مصلحت طلبانه تحریف شده است و در طرب انگیزی اش خلاصه شده است.
·      اینکه هنوز چیزی نیست.

۶
موزیک که می تواند باعث احساس طرب و شادی شود،
 در مسیحیت ممنوع نیست.
برعکس در تورات (؟) از ابزار موسیقی نام برده شده
 و امروز در کمترین کلیسیائی است که موزیک نواخته نشود.

·      دلیل موافقت مسیحیت با شادی و موسیقی، نام بردن از آلات موسیقی نه در انجیل که قرآن ارامنه و دیگر مسیحییان  است، بلکه در تورات است.
·      تورات اما نه کتاب مقدس مسیحیان، بلکه کتاب مقدس یهودیان است که در میادین تل آویو و یا اورشلیم تلی از انجیل را به آتش می کشیدند.
·      یهودیانی که مسیحیت اروپا برای قلع و قمع شان با فاشیسم و ناسیونال ـ سوسیالیسم متحد شده بودند و باند خونخوار عادولف هیتلر صلیب همان ها را کج و کوله کرده بود، حمل می کرد و عرعر می کرد و می پرستید.
·      ضمنا نوای ارگ کلیساها نه طرب انگیز، بلکه وحشت انگیز است.

۷
بر خلاف ماله کشان و دکان داران کیش تحمیلی
آیه های متعددی در قرآن
پلشتی و توحش این آئین بدوی را ثابت می کند،
تنها بیش از ۵۳۰ آیه فرامین کشتار، تجاوز و شکنجه دگر اندیشان را آورده
که به هیچ طریقی در دنیای اطلاعات قابل ماله کشی نیستند.

·      معلوم نیست که منظور جهانشاه از «ماله کشان و دکانداران کیش تحمیلی» کیانند، ولی اگر منظورش کمونیست های ایران باشد، بهتر است، فراموش نکند که  کمونیست های ایران تحت عناوین و اسامی مختلف  پیگیرترین و رادیکال ترین روشنگران کشور غرقه در خریت و خرافه و مذهب بوده اند.

۸
·      سلطنت پهلوی هم تنها پس از اصلاحات ارضی میانه اش با روحانیت شیعه به هم می خورد.
·      و گرنه در وحدت ارگانیک با آیات عظام متعلق به روحانیت فئودالی از قبیل آیت الله کاشانی و فلسفی و اجامر و اوباش بازاری و چاله میدانی جنبش ملی و انقلابی ایران را سرکوب کرده  و ده ها هزار دگراندیش ترقی خواه را یا زجرکش و نیست و نابود کرده و یا آواره جهان بی سامان ساخته است.

۹
·      افشای ماهیت ارتجاعی اسلام را قبل از همه کمونیست ها انجام داده اند و نه سلطنت طلب های خادم ارتجاع و امپریالیسم و خاین به منافع مادی و معنوی ملی.
·      مراجعه کنید به آثار لاهوتی، مرتضی راوندی و غیره که ضمنا ممنوع شده اند.

۱۰
توحش اسلام امروز در داعش سنی و شیعه
قطره ای از تاریخ خونین ۱۴۰۰ ساله آن است.

·      آنچه جهانشاه نمی داند و یا می داند و ماستمالی می کند، این حقیقت امر است که اولا اسلام راه حلی تاریخی و متناسب با سطح توسعه نیروهای مولده برای گذار از توحش به تمدن بوده، توحشی که با زنده بگور کردن نوزادان دختر همراه بوده است.

۱۱
·      ثانیا اسلام بسان مسیحیت دین فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری بوده و جنگ و غارت و برده سازی و خرید و فروش برده ها تعیین کننده ترین راه برای توسعه نیروهای مولده بوده است.

۱۲
·      تاریخ دوران برده داری و فئودالی و حتی سرمایه درای   اروپا و امریکا و آسترالیا بمراتب خونین تر، خشن تر و بی رحمانه تر از تاریخ اسلام بوده است.

۱۳
·      این استعمارگران اسپانیائی، پرتغالی، انگلیسی، فرانسوی  و کلا اروپائی بوده اند که با پرچم مسیحیت در دست به قلع و قمع میلیونی بومیان قاره ها و غصب خاک و ثروت و فرهنگ آنان پرداخته اند و نه مسلمانان.

۱۴
·      جهانشاه و شرکاء اما فقط به بخشی از حقیقت عینی می پردازند که به نفع شان باشد و نه به کل آن.
·      طریق و ترفند دیرین عوامفریبی هم همین است.

·      روشنگری اما کسب و کار نمایندگان توده های مولد و زحمتکش است و نه نمایندگان طبقات اجتماعی مفتخور و انگل.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر