۱۴۰۱ دی ۱۵, پنجشنبه

درنگی در مفهوم آزادی (۴)

  

میم حجری

 
 آزادی یک مفهوم خاکستریه که ذهن آدم‌ها به تناسب محیط از اون برداشت‌های متفاوتی داره. 

آگاهی برای آزادی همون نیاز اون لحظه است . 

حریف

سؤال این بود

که

این آگاهی و آزادی ناشی از آن، از کجا امده است؟

بشر

چگونه به این جبر حاکم بر آب و غیره وقوف پیدا کرده است؟

 

پی بردن به جبر حاکم (به قوانین و قانونمندی های عینی حاکم) بر هر چیز،

در اثر کار و در روند کار بر روی چیزهای مختلف

امکان پذیر می گردد.

 

در مثال فوق الذکر:

آب  تحت فشار جو

در ۱۰۰ درجه سانتیگراد می جوشد.


پی بردن به این جبر حاکم بر آب،

نتیجه کار بر روی آب است:

نتیجه تجربه نیاکان ما ست:

آب آشامیدنی

آلوده بوده است

و

موجب شیوع بیماری های مختلف شده است.

نیاکان ما به تجربه دریافته اند که اگر آب جوشانده شود، میکروب های آن کشته می شوند.

زادگاه چای

همین جا ست.

آب جوشانده شده

اما

قابل خوردن نبوده است.

نیاکان ما از گیاهان دم دست خود در آن انداخته اند که پس از جوشیدن،

عطر و طعم و بو گرفته است.

در اثر امتحان نباتات و مواد (جمادات) و غیره مختلف

بالاخره

به برگ چای رسیده اند.

 

بعدها

پس از اختراع دماسنج

دمای جوش آب 

را

اندازه گرفته اند و دیده اند که در فشار جو در ۱۰۰ درجه سانتیگراد می جوشد.

 

منشاء دانش بشری

تجربه است.

 

به همین دلیل از دانش تجربی یعنی  از دانش حاصل از تجربه

 سخن رفته است.

اگر نیاکان ما مجبور به کار برای تولید مایحتاج خود نمی شدند،  

حیوان می ماندند.

آفریدگار انسان

نه

خدای واهی

بلکه کار مادی بوده است.


آزادی و اختیار بشری از قید و بند طبیعت

در اثر کار میسر شده است.

 

منشاء آگاهی به جبر هستی یعنی کسب آزادی 

پراتیک

است.

پراتیک

یک مفهوم مهم فلسفی است 

که 

هم

 زادگاه اندیشه است

 و

 هم 

محک عینی و عملی و علمی برای تعیین صحت و سقم اندیشه است.

حافظ

هم

می دانست:

خوش بود گر محک تجربه آید به میان

تا سیه روی شود، هر که (و یا هر چه، هر ادعا و نظر) در او (ویا در آن) غش باشد.

 

تجربه و کار و کردوکار و آزمون و آزمایش و امتحان و عمل و غیره

  از زیرمفاهیم پراتیک اند.

 

پراتیک

هم

زادگاه تئوری

است

و

هم

محک عینی و عملی و عینی برای تعیین صحت و سقم تئوری

است.

مفهوم تئوری هم از مفاهیم مهم فلسفی و علمی است.

ما همیشه با دیالک تیک پراتیک و تئوری سر و کار داریم:

تئوری

(دانش، اندیشه، فکر، نظر، قضاوت، علم و غیره) 

از

پراتیک

نشئت می گیرد

و

به

پراتیک خدمت می کند. 

پراتیک

بدون تئوری

خرکی و کورکورانه خواهد بود.

مراجعه کنید 

به

 

پراتیک

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3011

 

پایان

 

 ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر