۱۴۰۱ دی ۱۷, شنبه

هماندیشی با امیر حسین آریانپور (۴)

 

میم حجری

از كتاب: «زمينه جامعه‌شناسي»
مقدمه اول
شناخت
ادامه
 
الف. 
مراحل شناخت

آگاهي يا شناخت دو مرحله دارد: 
مرحله شناخت حسي و مرحله شناخت منطقي.

در مرحله شناخت حسي
 تحريك‌هاي محيط از طريق حواس بر اورگانيسم تأثير مي گذارند: 
تحريك محيط نخست به صورتي مبهم در مغز انعكاس مي‌يابد و احساس (sensation) نام مي‌گيرد 
و 
سپس به صورتي مشخص در مي‌آيد و ادراك (perseption) مي گردد. 
انسان بر اثر ادراك ، به وجوه يك نمود جزئي پي مي‌برد. 
ادراك با قطع تحريك خارجي، از ميان مي‌رود،
 ولي اثر آن موجد نگار يا تصوير ذهني (mental image) مي‌شود. 
نگارهاي ذهني اگر به اقتضاي تحريك‌هاي بعدي محيط، به صورت اصيل خود تجلي كنند،
 يادآوري (recollection) دست مي دهد،
 و اگر با سيمايي دگرگون رخ نمايند، 
تخيــــل (imagination) پيش مي‌آيد.

اورگانيسم همواره در برابر ادراكات و نيز در برابر نگارهاي ذهني واكنش مي كند 
و حالتي كه در عرف روان شناسي عاطفه (emotion) نام دارد،
 به خود مي گيرد.

۱
آگاهي يا شناخت دو مرحله دارد: 
مرحله شناخت حسي و مرحله شناخت منطقي.
 
آریانپور
که
 قصد توضیح شناخت را دارد،
تعریف فلسفی ـ علمی (مارکسیستی) شناخت
را
نمی داند.
 
این هم یکی دیگر از معایب تئوریکی چشمگیر حزب توده و احزاب استالیینستی است
که
فلسفه مارکسیستی
را
در سه ستون اساسی اش،
یعنی
در
ماتریالیسم دیالک تیکی
و
ماتریالیسم تاریخی
 و
تئوری شناخت ماتریالیستی
نمی شناسند
و
چه بسا
با مفاهیم و قوانین معرفتی ـ نظری (مفاهیم و قوانین مربوط به تئوری شناخت) اصلا آشنایی ندارند.

درست به همین دلیل
آریانپور میان یکی از زیرمفاهیم شعور و شناخت علامت تساوی می گذارد:

آگاهي يا شناخت
 
 شناخت چیست؟

۱

  شناخت به روند انعکاس واقعیت عینی در آیینه ضمیر (روح، دل، ذهن، مغز) بشری و به نتیجه انعکاس یاد شده اطلاق می شود.

۲

  روند شناخت به معنی وسیع کلمه،

 شناخت تاریخا (به طور تاریخی) توسعه یابنده واقعیت عینی توسط انسان ها ست.

(منظور از شناخت تاریخا توسعه یابنده

این است

که

شناخت

همواره از نازل به عالی، از ناقص به کامل سیر می کند.

یعنی

موقتی

است.

رو به کمال است.

پایان یافته نیست.

مترجم)

۳

  شناخت

 به معنی محدود کلمه،

 شناخت منفرد بشری از موضوع معینی است.

۴

  شناخت به مثابه نتیجه روند شناخت، به معنی وسیع کلمه، 

کل دانش مکسوبه بشری است 

که 

عالی ترین و به طور سیستماتیک تنظیم یافته ترین بیان خود را در علم پیدا می کند.

(علم

به

کل دانش بشری

اطلاق می شود

که

در زمینه معینی به حد اعلای خود کسب شده

و

به طور سیستماتیک منظم گشته است.

مثلا

شیمی، فیزیک...

مترجم)

۵

  شناخت به مثابه نتیجه روند شناخت، به معنی محدود کلمه، 

به دانش مربوط به دایره معینی از اشیاء و موضوعات اطلاق می شود.

۶

  شناخت منطبق با قوه معرفتی عرفانی نیست.

۷

 شناخت، منشاء، مبنا و قوه معرفتی تعیین کننده خود را در پراتیک جامعتی دارد.

  مراجعه کنید به پراتیک

پراتیک

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3011

پایان

 مراجعه کنید 
به

 

شناخت

(معرفت)

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11286


 آگاهی
یکی از زیرمفاهیم عالی ترین مفهوم فلسفی یعنی شعور و یا روح است.
 
آگاهی
ضد دیالک تیکی خودپویی
است
و
از مفاهیم سوسیولوژیکی (یعنی از مفاهیم مربوط به جامعه شناسی) است
که
آریانپور به عنوان استاد جامعه شناسی باید حتما بداند.
آگاهی 
اصلا
به معنی آگاهی کذایی نیست.
 
مراجعه کنید
به

 

 

آگاهی

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/9343


آگاهی

 

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8709

 

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8718

 

پایان


 

آگاهی (شعور)

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/6666

 

پایان

 
 ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر