میم حجری
از كتاب: «زمينه جامعهشناسي»
مقدمه اول
شناخت
مقدمه اول
شناخت
ادامه
الف.
مراحل شناخت
آگاهي يا شناخت دو مرحله دارد:
مرحله شناخت حسي و مرحله شناخت منطقي.
ایراد اساسی آریانپور
بیگانگی او با مفاهیم فلسفی ـ علمی (مارکسیستی)
یعنی
بیگانگی او با مفاهیم ماتریالیسم دیالک تیکی، ماتریالیسم تاریخی و تئوری شناخت مارکسیستی
است.
منابع نظری (تئوریکی) آریانپور
منابع نظری بورژوایی اند و نه پرولتری.
دلیل این فقر فلسفی آریانپور
فقر فلسفی حزب توده
بوده است.
مبتنی بر دو دیالک تیک معرفتی ـ نظری (دیالک تیک های مربوط به تئوری شناخت) زیر است:
۱
دیالک تیک حسی و عقلی (سنسوئال و راسیونال)
۲
دیالک تیک تجربی و نظری (امپیریکی و تئوریکی)
آریانپور
اما
فقط
دیالک تیک حسی و عقلی
را
می شناسد.
با دیالک تیک حسی و عقلی
فقط می توان در سطح پدیده ها پرسه زد.
شناخت حقیقی
با
گذار از پله حسی ـ عقلی به پله تجربی ـ نظری حاصل می آید.
مراجعه کنید
به
دیالک تیک حسی و عقلی
و
دیالک تیک تجربی و نظری
در
دایرة المعارف روشنگری
در مرحله شناخت حسي
تحريكهاي محيط از طريق حواس بر اورگانيسم تأثير مي
گذارند:
تحريك محيط نخست به صورتي مبهم در مغز انعكاس مييابد و احساس
(sensation) نام ميگيرد
و
سپس به صورتي مشخص در ميآيد و ادراك
(perseption) مي گردد.
این توضیح آریانپور
توضیحی علم الاشیایی (نویرو فیزیولوژیکی) و پسیکولوژیکی است.
مفهوم «تحریک های محیط»
بیانگر روند مشخص روشنی نیست.
نوعی از سر باز کردن قضیه است.
محیط
که
سوبژکت نیست تا بر حواس اثر گذارد.
اثرگذاری اوبژکت شناخت (ونه محیط) بر ارگان های حسی
بیواسطه نیست.
مثال:
دست به اتش نزنی،
احساس سوزش
نمی کنی.
یعنی
آتش
بلاواسطه
بر ارگان حسی اثر نمی گذارد.
پیش شرط شناخت حسی آتش
پراتیک
(عمل، تجربه، کار)
است.
تفاوت اساسی مارکسیسم با مکاتب مختلف بورژوایی و علم الاشیایی
در
کشف پراتیک
است.
پراتیک
یکی از کشفیات مهم مارکس بوده است.
بدون درک پراتیک، توضیح تئوری و شناخت محال است.
دیالک تیک پراتیک و تئوری
صرفنظرناپذیر است.
پراتیک
فقط
زادگاه اندیشه (تئوری) نیست.
پراتیک
علاوه بر آن،
محک عینی و علمی برای تعیین صحت و سقم اندیشه (تئوری) است.
حافظ هم می دانست:
خوش بود گر محک تجربه (پراتیک) آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او (ویا هرچه در آن) غش باشد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر