۱۴۰۰ مهر ۲, جمعه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۶۲۰)

Truus Oversteegen, girl wearing a knee-length skirt and overcoat, smiles at the viewer while holding a military weapon

هانی شافت

آنتی فاشیست شهید هلند  

میم حجری

 

۸۶۳۸  

سنگ سخنگو

آنچه مشخص است که شی بالقوه هیچ است. 

شی تنها زمانی می تواند شناخته شود که جوانب مختلف آن را در رابطه با کلیت بررسی کرد.
معارفی پور


سگ سخن جو


شیئ 

به شرطی شیئ است که بالفعل باشد.

بالقوه 

هنوز

شیئ نیست.

 

مثال:

نطفه در تخم مرغ

جوجه بالقوه است.

یعنی هنوز جوجه نیست.

اگر مرغ روی بیضه بخوابد،  بالقوه (نطفه) رشد می کند و بالفعل (جوجه) می شود.

بالقوه را اما نمی توان هیچ و پوچ تلقی کرد.

بدون بالقوه، بالفعلی وجود ندارد.

بدون نطفه، جوجه ای وجود ندارد.

منظور از «همه جوانب چیزی در رابطه با کلیت آن چیز» چیست؟

کل هر چیز = مجموعه اجزای آن چیز.

معارفی پور

ضمنا

کل را با کلیت عوضی گرفته است.

 

۸۶۳۹  

سنگ سخنگو 

در حاشیه سفر پاپ به کوبا در سال ۲۰۱۵ ، یکی از این تئوریسین های چپ نمای دو آتشه و چپ ببادده ، این عکسو با این متن گذاشته بود:

 اینم از آخر و عاقبت این دیکتاتور رویزیونیست و نوکر سابق سوسیال ـ امپریالیست شوروی سابق که آخر عمری ازترس عزرائیل "سوسیال ـ مسیحی" شده تا گناهانش بخشیده شده و به بهشت بره !
من از اون موقع تا حالا از اینهمه خلاقیت و شعور سیاسی شگرف و عمیق در تحلیل وقایع تاریخی در شوک بسر می برم 

ظریف


۸۶۴۰  

سنگ سخنگو
جای‌گاه آدم‌های مبتذل در سیستم‌های توتالیتر
حسین سناپور، 

داستان نویس معاصر
هانا آرنت به‌جز گزارش دقیق از محاکمه‌ی آیشمن در اورشلیم (در کتابی به همین نام، ترجمه‌ی زهرا شمس، نشر برج)، 

انگار کار مهم‌تری می‌کند که همان نمایش ابتذالِ شرّ است. 

گزارشِ آرنت انگار تصریح دارد که آیشمن آدمی معمولی بوده است،‌ نه باهوش، ‌نه فرهیخته،‌ و نه بااستعداد، فقط انگار دقیق و فرمان‌بردار و پی‌گیرِ اهدافی که مقامات بالاتر تعیین‌ کرده‌اند. چنین آدمی اما مهره‌یی مهم در سیستم کشتار نازی‌ها بوده است. 

آیا هدف آرنت این نبوده که نشان بدهد چنین سیستم‌های توتالیتری اصولاً با چنین آدم‌هایی ساخته می‌شوند و کار می‌کنند؟

 برداشت خودم از کتاب آیشمن در اورشلیم همین است.


حتماً عوامل و علت‌های متعددی هستند که سیستم توتالیتر را شکل می‌دهند که نقش آدم‌های مبتذلی مانند آیشمن یکی از آن‌هاست، اما نکته‌ی مهم انگار این است که چنین سیستمی اتفاقاً به آدم‌های باهوش نیازی ندارد، به پیچ‌ومهره‌هایی نیاز دارد که ماشین توتالیتر را محکم کنند و پیش ببرند. 

آدم‌های باهوش اغلب منتقد هم هستند،‌ اشکالات را هم می‌بینند، مدام طرح‌های نو دارند و به نوعی اخلال‌گر سیستمی هستند که نمی‌خواهد خود را اصلاح کند و ترجیح می‌دهد فقط سخت و صلب در جهت اهداف تغییرناپذیری که از ابتدا تعیین شده، پیش برود. 

پس چنین آدم‌هایی به درد سیستم‌های توتالیتر نمی‌خورد، آدم‌های مبتذلی به درد این سیستم می‌خورند که در یک سیستمِ مدامْ اصلاح‌شونده جایی جز آن پایین‌ها ندارند و اما می‌خواهند خود را بالا بکشند و چیزی را به دست بیاورند که در حدشان نیست.

 چنین آدم‌های مبتذلی فرمان‌برداران خوبی هستند و کافی است دقیق هم باشند و فرمان‌ها را خوب بفهمند و تمام همت‌شان را در همان جهت بگذارند. 

این‌ها چنان در سیستم‌های توتالیتر رشد می‌کنند که همه را به این تصور می‌اندازد که آدم‌های مهم یا حتا بزرگی هستند، چنان که چنین توهمی درباره‌ی آیشمن بوده است، تصوری که آرنت باطلش می‌کند. 

این‌ها البته، هم‌زمان،‌ سیستم ماشینی خود را تقویت و محکم هم می‌کنند، در جهت همان اهداف تغییرناپذیر اولیه،‌ که بخشی از آن نفرت‌پراکنی است. 

آدم‌های باهوش اما در چنین سیستمی مدام بیش‌تر و بیش‌تر حذف می‌شوند، وقتی اشکالات را می‌بینند و می‌خواهند با طرح‌های نو سیستم را اصلاح کنند و چه بسا اهداف آن را تغییر بدهند. 

همین است که حذف آدم‌های باهوش و محکم‌شدن جای آدم‌های معمولی یا مبتذل بخشی از سازوکار سیستم توتالیتر می‌شود.


 
سگ سخن جو


عجب مزخرفاتی.


۸۶۴۱  

سنگ سخنگو

مذهب
از ترس و دهن بینی
برای کنترل توده بهره برمی گیرد.
زرین


سگ سخن جو


خطای خطیر رایجی است که خلایق سیستم را با سوبژکت (مثلا مذهب را با طبقه حاکمه)
عوضی می گیرند.
مذهب فرمی از شعور است و فی نفسه کاره ای نیست.

۸۶۴۲  

سنگ سخنگو

حسن حسام
من پری کوچک غمگینی را می شناسم
که در اقیانوسی مسکن دارد
و دلش را در یک نی لبک چوبین
می نوازد، آرام آرام
( فروغ فرخ زاد)

«درقفس»
برای سپیده قلیان
حسن حسام

برای قِرقی
چه تفاوت دارد
بچه آهویی در چشم انداز باشد
یا پرنده ای در قفس؟
حریص است او
سیری، نمی شناسد!
مدام چشم می چرخا ند
بال می گشاید
و چنگ باز می کند.


(قرقی
پرنده ای مولد و زحمتکش است و جوجه هایی در آشیانه دارد که گرسنه و تشنه اند و چشم به راه اند.
حرص از صفات آدمیان است و نه از صفات پرندگان.)

من
پرنده ای را می شنا سم
بازیگوش وُ رقصان
با کاکلی رنگین
پرنده ای که
باکش نیست!
از شکارچی، نمی ترسد .
در چشم اندازِ قِرقی،
معلق زنان ،
جولان می دهد!


(تهور و یا بی باکی از فضایل اخلاقی فئودالی است.
ترس ننگ نیست.
ترس ضامن غریزی - طبیعی بقای اندام آدمی و هر موجود زنده است.)


پرنده ای سودایی ،
که در میانه ی ِقَلب اش
آشیانه ای ساخته ست
برای جوجه ها ،
تا در خونش، بجوشند
پَر باز کنند
و پرواز کنند
جگر ِشیر دارد
پرنده ی ما !
میان تاریکی ،
در حصار قفس
معلق زنان ،
در آواز ِ سپیده بارا نش
چلچراغ می شود ،
تا خوف ِشب بشکند !

(الشعراء کذاب. کریم)

پایان


سگ سخن جو


حسن حسام
در مغایرت با ۹۹ درصد مدعیان
شاعر است.
عمرش دراز باد.

۸۶۴۳  

سنگ سخنگو

کی گفته که زبان فارسی گرامر ندارد؟

 فارس ها بوده اند که برای زبان عربی گرامر ساخته اند.


۸۶۴۴  

سنگ سخنگو

 
به نظر ما
زبان فارسی
عیب و ایرادی ندارد.
همه ملل جهان
واژه های ملل دیگر را اهلی کرده اند
تا زبان شان غنی تر و قوی تر شود.

زبان
همراه با جامعه رشد می کند.

اگر زبان فارسی
نارسایی و فقر و نقصی داشته باشد
به دلیل عقب ماندگی جامعه است

۸۶۴۵  

سنگ سخنگو

لذت جنسی فریب طبیعت است برای تولید مثل.
رحمت


سگ سخن جو


دلیل التذاذ به طور کلی
رفع نیاز است.

مثال:
دلیل التذاذ از آب و نان و نمک
نیاز غریزی ـ طبیعی به آنها ست.
مگر می شود ادعا کرد که نان و آب و نمک
کلک طبیعت برای بقا ست؟

نیاز جنسی هم یکی از حوایج طبیعی و غریزی است
و
نتیجه اش می تواند تکثیر نوع باشد و یا نباشد.

دلیل دیگر التذاذ جنسی
همان دلیل التذاذ عملی و فکری است.

هر لذتی در دیالک تیک ریاضت و لذت (مارکس) میسر می شود
به قول سعدی
هر گنجی در دیالک تیک رنج و گنج.
انسان در روند تولید و تولید مثل
رنج می برد (ریاضت)
نتیجه رنج هم گنج (لذت) است.

۸۶۴۶  

سنگ سخنگو

درنگی در مفهوم اهلی سازی

سگ سخن جو

 

 ممنون.
واژه های اهلی شده
مثل نباتات و پرندگان و حیوانات اهلی شده
اصولا و اساسا
خودی اند و نه بیگانه.
در همه جا و میان همه مللل جهان.

پیرایه یغمایی هم
مطلبی در این زمینه نوشته است:
«واژه ها (و مفاهیم و اصطلاحات ) عربی در زبان فارسی
فارسی اند و نه عربی.»
ضمنا
با زبان پارسی خالص آنسان که بعضی ها ادعا می کنند
نمی توان حتی جمله ای معنی مند ساخت و بر زبان اورد.
زبان در جهان ای خردمند چیست
جز ابزار تبیین اندیشه ای.

خیلی از واژه های اهلی شده اصلا نباید ترجمه شوند.
مثلا سوسیالیسم، مارکسیسم ...

کسانی که به زبان گیر می دهند
عمدتا
دچار فقر فکری و فلسفی اند.
به همین دلیل به فرم و ظرف و وسیله و ابزار می چسبد و محتوا و مظروف و هدف و آماج را فراموش می کنند


۸۶۴۷  

سنگ سخنگو

هرگز برای آموختن دیر نیست.

۸۶۴۸  

سنگ سخنگو

آره. ما دیری است که با تخریب زبان سر و کار داریم.
برای اینکه بدون تخریب زبان و تحقیر مفاهیم
نمی توان به تخریب خانه خرد خلایق نایل آمد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر