پروفسور دکتر گرهارد بارچ
برگردان
شین میم شین
۱
· آموزه حقیقت دوگانه حاکی از آن است که دو نوع حقیقت وجود دارد:
الف
· حقیقت وحیی ـ مذهبی
ب
· حقیقت عقلی.
۲
· هر دو حقیقت فوق الذکر می توانند پهلوی هم قرار داشته باشند.
· حقیقت وحیی مسئله مربوط به ایمان است و حقیقت عقلی مسئله مربوط به علم.
۳
· آموزه حقیقت دوگانه که ایمان را از علم جدا می کند، تا بتواند دور از امر و نهی تئولوژی به علم بپردازد، در قرون وسطی بخشی از تفکر بورژوائی ـ ضد فئودالی را تشکیل می داد که هدفش رهائی از محدودیت های مذهبی بود.
۴
سیگر تارابانت
(۱۲۳۵ ـ ۱۲۸۴)
استاد فلسفه در هنرستان پاریس
نماینده ارسطوئیسم رادیکال
او از تفاسیر ابن رشد از ارسطوئیسم پیروی می کرد
و لذا مکتب او را ابن رشدیسم نامیده اند.
· آموزه حقیقت دوگانه که بانی اش ابن رشد بوده است، در ابن رشدیسم ـ به ویژه از سوی سیگر بارابانت ـ به طور همه جانبه ای توسعه داده شده است.
۵
· آموزه حقیقت دوگانه توسط ابن رشدیسم اشاعه یافت و نفوذ فوق العاده ای کسب کرد و در کشمکش های جهان بینانه آن زمان نقش بزرگی به عهده گرفت.
۶
· آموزه حقیقت دوگانه را ـ قبل از همه ـ ویلهلم فون اوکهام، در نومینالیسم به خدمت گرفت و نمایندگی کرد.
۷
· آموزه حقیقت دوگانه در آثار دون اسکاتوس با درخواست جدائی فلسفه (دانش) از تئولوژی (ایمان) مطرح می شود.
۸
· آموزه حقیقت دوگانه در زمان شروع فلسفه بورژوائی عصر جدید (بیکن، بیل)، به هنگام اشاعه تزهای جهان بینانه ضد تئولوژی، برای مصون ماندن از پیگردهای کلیسا مورد استفاده قرار می گرفت.
۹
· آموزه حقیقت دوگانه علیرغم اهمیت مثبتش در آن زمان (به ویژه در قرون وسطی)، بر مبنای پیش شرط های استدلالی باطلی استوار شده است:
· نمایندگان این آموزه چنان استدلال می کنند که گویا در جوار قوانین علمی، قوانین عقیدتی نیز وجود دارند که به همان اندازه حقیقی اند، ولی راه های رسیدن به آنها مختلف اند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر