پروفسور دکتر گونتر هیدن
برگردان
شین میم شین
۱
ویلیام پتی
(۱۶۲۳ ـ ۱۶۸۷)
اقتصاددان، دانشمند و فیلسوف انگلیسی
پدر اقتصاد ملی انگلیس
· آموزه جمعیت در قرن هفدهم و هجدهم میلادی به مثابه بخشی از اقتصاد سیاسی، که در حال تشکیل بود، قبل از همه، توسط ویلیام پتی و جیمز دنهام ـ استوارت به قصد بررسی شرایط اجتماعی و عواقب اقتصادی ناشی از افزایش جمعیت تدوین یافت.
جیمز دنهام ـ استوارت
(۱۷۱۲ ـ ۱۷۸۰)
اقتصاددان انگلیسی
پدر مرکانتلیسم و از مؤسسین اقتصاد سیاسی
کتاب اصلی اش:
اصول مقدماتی اقتصاد سیاسی (۱۷۶۷)
در حالیکه آدام اسمیت و دیگر اقتصاددانان انگلیس
مرکانتلیسم را رد می کردند،
در آلمان هگل و مارکس
از آن نقل قول می کردند.
۲
· آموزه جمعیت، افزایش جمعیت را به مثابه یک روند طبیعی (بیولوژیکی) در نظر می گیرد و سطح توسعه جامعه بشری را وابسته به تعداد جمعیت کشور می داند:
· هرچه تعداد جمعیت کشور بیشتر باشد، سطح توسعه جامعه به همان اندازه بالاتر خواهد بود و برعکس.
۳
· آموزه های مختلف جمعیت با شروع و تشدید ستمگری و زیر یوغ کشیدن و برده کردن خلق های بیگانه توسل دول کاپیتالیستی (سرمایه داری)، خصلت جانبدارانه از سرمایه داری به خود می گیرند و به وسیله ای برای توجیه سیاست اشغالگرانه کاپیتالیستی و بعدها امپریالیستی بدل می شوند.
· مراجعه کنید به مالتوزیانیسم
نئومالتوسیانیسم و مالتوسیانیسم
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/4491
پایان
۴
· کوشش های زیادی برای تشکیل یک آموزه جمعیت عام و مستقل از شرایط اجتماعی بارها صورت گرفته است (ماکنروت و غیره).
· ولی این کوشش ها همه بیهوده بوده اند.
· چون مسقل از شرایط اجتماعی هیچ آموزه جمعیتی نمی تواند به وجود آید.
· برای اینکه هر فرماسیون اجتماعی، قانون جمعیتی خاص خود را دارد.
۵
· از این رو ست که ماتریالیسم تاریخی قوانین جمعیتی را بر زمینه فرماسیون اجتماعی مورد نظر، به مثابه قوانین اجتماعی ـ اقتصادی درنظر می گیرد.
۶
· مارکس این مسئله را در رابطه با جامعه سرمایه داری به شرح زیر توضیح می دهد:
· «جمعیت کارگر با تولید و انباشت سرمایه، به طور دم افزونی وسیله افزایش نسبی جمعیت خود را نیز تولید می کند.
· این قانون جمعیتی خاص شیوه تولید سرمایه داری است.»
۷
· برای صدور حکم کلی باید گفت که «هر شیوه تولیدی تاریخی خاص، قانون جمعیتی تاریخی معتبر خاص خود را دارد.
· قانون جمعیتی (قانون تکثیر) انتزاعی فقط در مورد گیاهان و جانوران می تواند اعتبار داشته باشد، به شرط اینکه انسان به لحاظ تاریخی در آن مداخله نکند.»
(مارکس و انگلس، «کلیات»،
جلد ۲۳، ص ۶۶۰)
· مراجعه کنید به شرایط حیات مادی جامعه.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر