درنگی
از
ربابه نون
۱
در سرزمین قد کوتاهان
معیارهای سنجش
همیشه بر مدار صفر سفر کرده اند.
این اندیشه فروغ
علیرغم اختصار و ایجاز،
بغرنج است.
برای درک و توضیح این اندیشه بغرنج،
بهتر است که مفاهیم آن را زیر ذره بین تأمل قرار دهیم:
سرزمین قد کوتاهان
معیارهای سنجش
مدار صفر
را.
در این سخن فروغ
تئوری شناخت او
نمودار می گردد:
فروغ در اشعار دیگرش محتوای فکری این سخن را با مفاهیم دیگری تبیین داشته است.
مثلا با مفهوم میدان دید.
من در میان مردمی به دنیا آمدم
که
اگر نان ندارند، بخورند
در عوض،
میدان دید باز و وسیعی دارند.
(نقل به مضمون)
وسعت میدان دید (پرسپکتیو) هر کس، وابسته به جایگاه اجتماعی او ست:
کسی که در زیر زمینی ایستاده، میدان دیدش نهایتا در حد صفر است.
اگر
همان کس در طبقه همکف ساختمانی ایستاده باشد،
میدان دیدش در حد طبقه اول است.
اگر
در طبقه بیستم آسمانخراشی ایستاده باشد،
میدان دید به مراتب بازتر و وسیعتری خواهد داشت.
چیزهای به مراتب بیشتری را خواهد دید و بهتر و همه جانبه تر خواهد دید.
فروغ در این بند شعر
همین حقیقت امر معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت)
را
تبیین می دارد
و
حتی
تئوریزه می کند.
مفاهیم سرزمین قدکوتاهان، مدار صفر و معیار سنجش
همین پرسپکتیو و یا منظر و جایگاه فرد و جامعه است.
میدان دید و حد و حدود بینش جامعه ای عقب مانده
همین است:
در حد صفر است.
اعضای این جوامع
خیلی زور بزنند به بند تنبان می رسند.
بسان جانوران
فکر و ذکری جز جفتگیری و تولید مثل و تکثیر و تضمین نوع ندارند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر