میم حجری
۱۰۰۱
سنگ سخنگو
اگه شیری که دو روز از انقضاش گذشته رو بخورم می‌میرم؟
اسرای جماران به آسانی خوردن آب از مردن سخن می گویند.
مرگ به این آسانی ها نیست.
اسهال می گیری
مسموم می شوی.
امتحان برای کسب اطمینان:
شیر را بریز در قابلمه و بجوشان
اگر تغییر فرم داد
یعنی از حالت معمول خارج شد
بریز دور
اگر تغییر پیدا نکرد
طعم و بو و مزه اش را بچش و با احتیاط بخور
سنگ سخنگو
واقعا نمیفهمم چرا یسریا بدون اینکه منو بشناسن و نزدیکم باشن ازم بدشون میاد
اولا
عشق و نفرت این و آن
اهمیتی ندارد.
آمارگیری در این زمینه هم آسان نیست
تا
بتوانی چنین نتیجه گیری بکنی.
ما اهل تعارف و تعریف الکی نیستیم
ولی
ظاهر تو دلربا و فریبا ست.
البته
به قول شیرازی های خردگرا و ریشه ای اندیش
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست.
گر توانی عقل دور اندیش آر.
سنگ سخنگو
کاش یکی بود مثلا مثل یه کشیش میرفتی پیشش اعتراف به اشتباهت میکردی و اون فقط گوش میداد بدون قضاوت و نصحیت و هیچی دیگه
ای دل غافل
آیات عظام
هم
۴۰ سال است
که
اعتراف می گیرند.
حتی دانش کاه هایی در سراسر جن قوری برای اعترافگیری تأسیس کرده اند.
آنهم
در مناطق خوش آب و هوا
مثلا
در دهکده برین اوین
سنگ سخنگو
پسرِ
اشنای دورمون ک اخرین بار ۲۰سال پیش دیدمش دیشب اینستا صحبت کردیم من وویس
دادم، گفت خیلی وقته صداتُ نشنیدم چن بار گفت شمارتُ بده زنگ بزنم منم
ندادم، امروز استوری گذاشته گفته "واس کسی دلتُ به دریا بزن که چشمش به
مرداب نباشه" و فرستاده دایرکتم :
مرداب کدوم خریه ولم کن سرجدت
به دل مگیر.
خیلی ها خیلی حرف ها را نشخوار می کنند
بی آنکه معنی اش را بدانند.
حریف
ادای ادیب بی ادبی را در آورده استتا زن آزاری و خودستایی کند.
خیلی ها خیال می کنند که زنان خر اند و دل به مرداب می بندند. ۱۰۰۵
۱۰۰۶
به بانویی که همسر ندارد وفرزندانش را به تنهایی بزرگ میکند
۱۰۰۷
برای ایران
زن بودن در این جهان وارونه
آسان نیست.
ولی این نیز بگذرد.
سنگ سخنگو
همیشه پختگی
به سن و سال نیست
سن و سال
از معاییر معرفتی فئودالی است.
به همین دلیل در ادبیات فئودالی
پیر به معنی دانا ست.
پیر می تواند دانا باشد
ولی حتما نباید دانا باشد.
به همین دلیل
مفهوم پیر خرفت هم وجود دارد.
اصولا
تجربه
زادگاه دانش است.
تجربه اما هم می تواند تجربه شخصی باشد و پیری در این صورت به معنی دانایی باشد
و
هم می تواند تجربه نوعی باشد.
مثلا مطالعه کتابی می تواند به اشنایی با تجارب همنوعان منجر شود و منبع دانایی باشد.
البته
تجربه خام
برای خروج از خامی (پختگی) کافی نیست.
روی تجربه خام
باید کار فکری ـ فلسفی کرد تا دانش تجربی به دست آید.
سنگ سخنگو
به بانویی که همسر ندارد وفرزندانش را به تنهایی بزرگ میکند
«سرپرست خانواده»
گفته میشود
نه
«زن بی سرپرست»!
نه تنها تفکر بلکه ادبیاتمان را هم اصلاح کنیم
واژه ها
شناسه های طبقاتی اند
و
محتوای مفهومی دارند.
از واژه های سکی می توان ماهیت طبقاتی او را تعیین کرد.
زن بی سرپرست
مفهومی فئودالی ـ روحانی است.
در ایده ئولوژی فئودالی
سرپرست خانواده باید نر باشد و نه زن.
بانو
با
زن
و
زن
با
ضعیفه
تفاوت مفهومی و طبقاتی دارد.
مثال:
به کلفت و کنیز و زن رختشو
کسی بانو نمی گوید.
بانو
به
زنان اشراف فئودال و روحانی اطلاق می شود.
بانو
در قاموس توده
توهین واژه است.
سنگ سخنگو
فکر
کنم باید پا شم یه چمدون بردارم لباس گرم بذارم کارت شناسایی طلا و پول و
هر چیز باارزشی که داریم و یکی از ماشینا رو پر از بنزین کنیم و اماده باش
به سر ببریم........اگه #نطنز و بزنه چی؟هیچ کسی نمیدونه چقدر اورانیوم ممکنه اونجا باشه.قبلا گفتن تا چهار باغ اصفهان آلوده میشه!
کسی مخالف اینها نیست.
اینها را امپریالیسم روی کار آورده است.
امپریالیسم شاه را مجبور به کناره گیری کرده است.
اینها چک سفید داشته اند.
فریب مرگ بر این و ان اینها را نباید خورد.
نقشه های دیگر کشیده شده است.
ایران بالکانیزه خواهد شد.
۱۰۰۸
سنگ سخنگو
میگه دخترا آهن پرست شدن تویی که کُلِ آهنی که داری فقط سگکِ کمربندته تو دیگه چرا این حرف و میزنی
من ـ زور از آهن پرستی
چیست؟
خودرو پرستی؟
مگر خورو پرستی مذهب خاص دخترها ست؟
خودرو
کالا ست.
کالاپرستی در فرمهای مختلف
از جمه پول پرستی
مذهب جامعه سرمایه داری است.
دختران جماران
اتفاقا
کالا شده اند.
کالاتر از کالا شده اند.
کالای متحرک و جاندار شده اند.
کالایی شده اند که فکر و ذکرشان
پیدا کردن مشتری است.
ای بسا زنان که بر سر مشتری از روی جسد همدیگر می گذرند.
رادیکال ترین زن ستیزان به ویژه در جماران
زنانند.
۱۰۰۹
سنگ سخنگو
"غذا چی بذارم" و "گوشیو بذار کنار" رو از مادرم بگیرن
هیچ مکالمه‌ای بینمون نیست دیگه
نویسنده معروف روس
تورگنیف
رمانی دارد
تحت عنوان پدران و فرزندان
در این کتاب
تضاد نسل ها تماتیزه می شود (موضوعیت کسب می کند)
و
نیهلیسم برای اولین بار
سنگ سخنگو
رابطه رو نگهش داشتیم فقط با سکس ما
همه همین طوری اند.
تو تنها نیستی.
رابطه هم رابطه نیست.
ضابطه است.
چیزی روتین و یکنواخت و توخالی است.
سکس هم سکس نیست.
جفتگیری فیزیکی و مکانیکی و الکی و زورکی و مصلحتی است.
کجا ست عشق در این عصر عنتر و عرعر؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر