۱۳۹۹ آذر ۹, یکشنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۱۹۲)

 Bild

 میم حجری
 
 ۱۴۰۱
سنگ سخنگو
 
مجله‌ای که طراحی ‌کردمو برای استادم فرستادم می‌گه خوبه ولی اولش «به نام خدا» نذاشتی. گناهِ ما چیه که برای درسای غیر دینی هم باید خلافِ اعتقاداتمون عمل کنیم؟
 
سگ سخن جو
 
این
اولا
دال بر این است که طبقه حاکمه ط. جماران
ظاهرپرست است.
فرمالیسم مشخصه اصلی فئودالیسم، فاشیسم و فوندامنتالیسم است
این
ثانیا
تحمیل ایده ئولوژی طبقه حاکمه بر توده است
مثل دست بلند کردن و هایل هیتلر عریدن است
این
تخریب مستمر شخصیت و خانه خرد و خودمختاری خلق است

 ۱۴۰۲
سنگ سخنگو
 
Condemnation is the first step and only a political necessity. If sincere and serious about this, then they must ShutDownIranTerrorEmbassies
 
سگ سخن جو
  
محکوم کردن
اولین قدم است
و
فقط یک ضرورت سیاسی است.
اگر کسی در این زمینه
صادق و جدی باشد
باید
سفارت های تروریستی جماران را ببندد.


 ۱۴۰۳
سنگ سخنگو
 
خوابی اما خودت را به بیداری میزنی هیچکس با عمودی کردن عکسِ افقی نمی ایستد!
 
سگ سخن جو
 
زیبا
و
مثل همه چیز ط. جماران
وارونه
ضد عقلی
و ضد منطقی

خود را می توان به خواب زد
ولی نمی توان به بیداری زد.
توهم بیداری را
فقط می توان در دل داشت
و
به بیداری فقط می توان تظاهر کرد.

بیداران
بر
دار
اند.
 
 ۱۴۰۴
سنگ سخنگو
 
ما چون ز دري پاي کشيديم کشيديم
اميد ز هر کس که بريديم ، بريديم
 
دل نيست کبوتر که چو برخاست نشيند
از گوشه بامي که پريديم ، پريديم
 
رم دادن صيد خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندي و رميديم ، رميديم
 
کوي تو که باغ ارم روضه خلد است
انگار که ديديم نديديم، نديديم
 
صد باغ بهار است و صلاي گل و گلشن
گر ميوه يک باغ نچيديم ، نچيديم
 
سرتا به قدم تيغ دعاييم و تو غافل
هان واقف دم باش رسيديم، رسيديم
 
وحشي سبب دوري و اين قسم سخنها
آن نيست که ما هم نشنيديم ، شنيديم
 
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
 از گوشه‌ی بامی که پریدیم ، پریدیم 
 وحشی بافقی
 
سگ سخن جو
 
هی وحشی
هرگز
مگو:
«هرگز»

چنین است رسم سرای درشت:
گهی
پشت زین
و
گهی
زین به پشت.
 
 ۱۴۰۵
سنگ سخنگو
 
کسی هست با همکلاسی کلاس اولش هنوزم دوست باشه؟؟
 
سگ سخن جو
 
ای بسا
حسرت ها به دیدارها در صحاری محشرها

رود از دل
آنکه از دیده رود.

آدم ها
اگر آدم باشند
در تندباد روزگار
زیر و رو می شوند
و
دیگر زبان دوستان سابق را حتی نمی فهمند
 
 ۱۴۰۶
سنگ سخنگو
 
فرندز+چای+بارون= شارژر
 
سگ سخن جو
 
اگر کسی
کاری
نکند
آری.

خور و خواب و سکس و شهوت
جمران خبر ندارد ز جهان آدمیت.

به کجای این شب یلدا
بیاویزیم عبای ژنده خود را؟
 
 ۱۴۰۷
سنگ سخنگو
 
یه جمله بگین که بگم چه شخصیتی دارید!
 
سگ سخن جو
 
پیش شرط داشتن شخصیت چیست؟
 
 ۱۴۰۸
سنگ سخنگو
 
پر رنگ ترین حسی که این روزا درونتون دارین چیه؟
 
سگ سخن جو
 
حس
همیشه برونی است
و
نه
درونی.

دیالک تیک حسی و عقلی (سنسوئال و راسیونال)

اسباب احساس (حس کردن)
حواس (ارگان های حسی) اند: چشم و گوش و ...
هر شناخت حسی بلافاصله با شناخت عقلی گره می خورد
تا شناخت بخور و نمیری از محیط زیست تشکیل یابد.
چرا شناخت بخور و نمیری؟
اخوی
 
 ۱۴۰۹
سنگ سخنگو
 
تو رابطه فقط دخترا حق دارن قهر کنن
 
سگ سخن جو
 
زنان جماران
کمترین باوری به برابری زن و نر ندارند.
لامصبا
زن = نر
طبقه بندی انسان به زن و نر
فاقد
اعتبار واقعی، تجربی و علمی است.
مهر وقهر
ربطی به جنسیت کسی ندارد.
حتی نوزاد شیرخواره قهر می کند و مهر می ورزد.
از خرافه بپرهیزید
تا نران و سران جماران ناقص العقل تان نپندارند.
 
 ۱۴۱۰
سنگ سخنگو
 
عصر انحطاط 
 ندانستن اصول صرف و نحو نیست،
 بلکه ندانستن اصول زنانه‌گی‌ست 
خط زدن نام زنان از حافظه‌ی وطن است!
 
سگ سخن جو
  
من ـ زور از اصول زنانگی چیست؟
 
 در هر حال
 قضیه ایکاش فقط از همین قرار بود.
 
در ط. وطن
دیگر
نه از مرد اثری هست و نه از زن.
اعضای ط. وطن را
زباله کرده اند.
خور و خواب و سکس و شهوت
جمران خبر ندارد ز جهان آدمیت

به کجای این ط. می توان آویخت پالان را؟
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر