تحلیلی
از
میم نون
مشد احمد
من با دیدگاه های سیاسی آقای شالگونی
موافقت ندارم
اما به وجود وی افتخار می کنم که
مانند رفیق وهمرزمش زنده یاد شکرالله پاک نژاد
در آن زمان که وحشت سراسر جامعه ایران را فرا گرفته بود
در بی دادگاه های شاه حماسه آفرید .
سؤالی
که
ما را به محض خواندن این کامنت مشد احمد
به خود مشغول داشته،
دیالک تیک موافقت و مخالفت
با
نظر همنوع
است.
۱
دیالک تیک موافقت و مخالفت
یکی از شناخت افزارهای مدرن مد روز
در
طویله های امپریالیستی است.
هم در شوهای تله ویزیونی و هم در مجالس و ادارات و چالش های فکری
می توان شاهد رواج همه جانبه ی این دیالک تیک موافقت و مخالفت،
بود.
هر سخن هر حریفی با واژه «من» شروع می شود:
۲
حریفی به زنی می گوید:
فردا برف خواهد بارید.
زن در واکنش به خبر حریف
می گوید:
«من»
مخالفتی با بارش برف ندارم.
حریف ادامه می دهد:
در زمستان روزها خیلی کوتاه می شوند.
زن در واکنش به خبر دیگر حریف، می گوید:
برای «من» کوتاهی و بلندی روزها یکسان است.
سؤال
این است
که
دلیل رواج همه جانبه این «من» در جوامع امپریالیستی چیست؟
۳
شاید در نگاه سرسری گفته شود
که
دلیل رواج همه جانبه «من»
منگرایی
(اگوئیسم، خودپرستی)
است.
ولی
اگر اندکی دقت شود و معیار تجربی جست و جو شود،
معلوم می شود
که
استعمال بیمارگونه «من»
توسط خودستیزان درجه اول صورت می گیرد.
دیالک تیک غریبی وارد عمل شده است:
منم منم گویان
به ظاهر منگرا و در واقع خودستیزند.
مثال معروف خاص و عام
مشد احمد شاملو
ست:
در مجموعه اشعار مشد احمد که ۱۰۱۵ صفحه است،
بیشک
بیش از ۱۰۱۵ بار
به طور مستقیم و غیر مستقیم
واژه «من»
به کار رفته است.
من
هابیلم
من
شرف کیهانم
من
بامداد اول و آخرم.
من
مرگ را سرودی کردم.
۴
مشد احمد شاملو
اما
منگرا و خودخواه و خودپرست نیست.
خودستایی افراطی فرمال او و پیروان او
حاوی محتوای خودستیز است.
چون
کسی که منگرا و خودپرست و خودخواه باشد،
هروئین نمی کشد.
هواداران خود را به منجلاب اعتیاد سوق نمی دهد.
فرزندان ناقص العقل مردم را به ماجراجویی و خودکشی عنقلابی تشویق نمی کند.
به ستایش اغراق آمیز از هر الاغ نیهلیست خودستیز مجاهد و فدایی و دیمدام و لیملام
حنجره خود را نمی درد
و
از هر جوان ناقص العقل سیر از زندگی
شیراهنکوهمردی
نمی سازد.
۵
حل این دیالک تیک
دیالک تیک خودستایی و خودستیزی
در هر صورت
بسیار دشوار است:
یکی از علل دشواری حل این دیالک تیک،
مذموم قلمداد شدن منگرایی
در طول تاریخ دراز جامعه فئودالی است.
در
ایده ئولوژی فئودالی
همه باید تظاهر به تواضع کنند.
غرور و سربلندی و صراحت و خودپرستی
مذموم و محکوم است.
آدم
زباله است.
۶
من با دیدگاه های سیاسی آقای شالگونی
موافقت ندارم
اما به وجود وی افتخار می کنم که
مانند رفیق وهمرزمش زنده یاد شکرالله پاک نژاد
در آن زمان که وحشت سراسر جامعه ایران را فرا گرفته بود
در بی دادگاه های شاه حماسه آفرید .
مشد احمد ژاپنی هم مخالف نظرات شالگونی و مفتخر به وجود او ست.
مشد احمد دلیل هم دارد:
شالگونی در بیدادگاه شاه،
حماسه آفریده است.
این موضع فکری مشد احمد
اما
به چه معنی است؟
به عبارت دیگر،
حماسه آفرینی کسی در بیدادگاهی که نظراتش کشک اند،
به چه درد کسی می خورد؟
حماسه آفرینی مرتجعی که نظراتش قابل موافقت نیست،
به چه دلیل تجربی و منطقی
باید
به
مقام محک و معیار افتخار
ارتقا داده شود.
موضع فکری و اتیکی مشد احمد ژاپنی
راجع به لاشخورهایی از قبیل هیتلر و بن لادن و خمینی و غیره چیست؟
هیتلر هم در زندان بوده و در بیدادگاه حماسه آفریده و حتی کتاب نوشته است.
بعد
حتی با جیگرش دست به خودکشی زده است.
مشد احمد
حتما
هم
با دیدگاه های سیاسی هیتلر موافق است
و
هم
به وجود هیتلر افتخار می کند.
۷
من با دیدگاه های سیاسی آقای شالگونی
موافقت ندارم
اما به وجود وی افتخار می کنم که
مانند رفیق وهمرزمش زنده یاد شکرالله پاک نژاد
در آن زمان که وحشت سراسر جامعه ایران را فرا گرفته بود
در بی دادگاه های شاه حماسه آفرید .
ضمنا از کجا معلوم شده که شالگونی در بیدادگاه شاه
حماسه آفریده است؟
دفاعیه ضد کمونیستی شکرالله پاکنژاد
به مثابه خرترین عضو گروه فلسطین
توسط ساواک در همان ایام منتشر و توزیع شده است.
اما
ما
هنوز هم از دفاعیه شالگونی خبر نداریم.
اگرچه مشتاق خواندن آن هستیم.
شالگونی
با سوادترین عضو گروه فلسطین
و
«رهبر» حقیقی این گروه متشکل از صاحبان دیدگاه های سیاسی متنوع بوده است.
اعضای دیگر گروه فلسطین هنوز هم زنده اند
ولی
به لحاظ سواد سیاسی
برهوت اند.
این بقایای گروه فلسطین هر از گاهی خاطره می نویسند و آبرو می برند.
۸
من با دیدگاه های سیاسی آقای شالگونی
موافقت ندارم
اما به وجود وی افتخار می کنم که
مانند رفیق وهمرزمش زنده یاد شکرالله پاک نژاد
در آن زمان که وحشت سراسر جامعه ایران را فرا گرفته بود
در بی دادگاه های شاه حماسه آفرید .
مفهوم موافقت و یا مخالفت با دیدگاه کسی
افشاگر موضعگیری معرفتی ـ نظری خرکی فرد مربوطه است.
چرا و به چه دلیل؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر