۱۳۹۷ فروردین ۱, چهارشنبه

خرد ـ انسان ـ تاریخ (۳۸)

 
گوتفرید ویلهلم لایب نیتس
 (۱۶۴۶ ـ ۱۷۱۶)
فیلسوف
 دانشمند
ریاضی دان
دیپلومات
 فیزیکدان
 مورخ
 سیاستمدار
 کتاب شناس 
 دکتر در حقوق دنیوی و اخروی (کلیسائی)
ایدئالیست عینی
روح یونیورسال زمانه خویش


پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین

بخش چهارم
راجع به فلسفه گوتفرید ویلهلم لایب نیتس

۱

·    لودویگ فویرباخ در اثرش تحت عنوان «تاریخ فلسفه جدید، تبیین، توسعه و نقد فلسفه لایب نیتس»، می نویسد:

الف
·    «پرمحتواترین پدیده در عرصه فلسفه جدید، پس از فلسفه دکارت و اسپینوزا، فلسفه لایب نیتس است.
·    البته صرفنظر از معایب و نواقص فوق العاده حساس آن.

ب
·    توسعه پذیری (قابلیت توسعه) فلسفه لایب نیتس، مشخصه هر آن چیزی است که فلسفه نامیده می شود.

پ

·     فلسفه جان لاک به عنوان مثال، اما قابلیت هیچ توسعه ای را ندارد.
·     نیازی هم به هیچ توسعه ندارد.
·     هر آنچه که جان لاک می خواسته، برای هر کسی که تاریخی از فلسفه جدید را خوانده باشد،  معلوم بوده است.
·     فقط در مورد لایب نیتس چنین نیست.

ت
·     فلسفه جان لاک را عمدتا نمی توان بدفهمید و به طرز سطحی خواند.
·     اما در زمینه فلسفه لایب نیتس قضیه از قراری دیگر است. 

ث
·     فلسفه جان لاک حاوی هاله حسی برای خود است.
·     دانش تجربی جان لاک اندکی از قراری دیگر است.
·     فلسفه لایب نیتس حاوی هاله حسی بر ضد خویش است.

ج
·     این نظر که خورشید در حرکت است، به توسعه و ارائه دلیل نیاز ندارد.

·     (برای اینکه هاله حسی خلایق دال بر حرکت خورشید است.
·     مترجم)

چ
·     اما این نظر که زمین در حرکت است، محتاج به توسعه و ارائه دلیل است.

ح
·     میان جان لاک در این و یا آن تاریخ به همین دلیل فقط تفاوت های صوری می تواند پدید آید.
·     اما نه در مورد لایب نیتس.»
·     (فویرباخ، «مجموعه آثار»، «تاریخ فلسفه جدید، تبیین، توسعه و نقد فلسفه لایب نیتس»، ۱۹۶۹، ص ۳) 

۲
·     این تشخیص فویرباخ در مقدمه لایب نیتس شناسی اش، از مشکل اصلی ئی پرده برمی دارد که هر برخورد با آثار لایب نیتس، بویژه با فلسفه او، به همراه دارد.

۳
·     این مشکل منتج از سه گشتاور (ممان، نکته) زیر است: 

گشتاور اول

۱
·     لایب نیتس اگرچه به معاصران فلسفی و علمی اش و به پیشینیان بلاواسطه اش (دکارت، گاسندی، هوبس، جان لاک، اسپینوزا و علمای علوم طبیعی جدید، پاسکال، هیگن، نیوتون و غیره) وفادار بوده، اما به مراتب بیشتر از آنها و همه جانبه تر از آنها حامل میراث فلسفی از فلسفه یونان، مثلا فلسفه افلاطون، ارسطو، اتمیستیک، اسکولاستیک قرون وسطی، میستیک (عرفان) یهودی وارد تفکر خویش می کند.

۲
·     مشخصه تفکر لایب نیتس این است که او در پیوند خلاق با توسعه فلسفی و علمی اروپا از آنتیک یونان تا تا عصر خود بوده است.

۳
·     در آثار لایب نیتس، وحدت سنت فلسفی و علمی با فلسفه و علم زمان او به ثمربخشی خارق العاده ای منجر می شود. 

۴
·     مشخصه خود ویژه آثار فلسفی و علمی لایب نیتس این است که در تاریخ و علم به ندرت می توان شاهد فشردگی و غلظتی از این دست بود.

۵
·     در این رابطه با لایب نیتس شاید بتوان از ارسطو، هگل، مارکس، انگلس و لنین نام برد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر