پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور دکتر گرهارد بارچ
بخش سوم
مکان تاریخی فلسفه
فرانسیس بیکن
فرانسیس بیکن
(۱۵۶۱ ـ ۱۶۲۶)
قسمت سوم
۱
· برای ارزیابی کلی از آثار
فرانسیس بیکن، جمله ای معتبر است که هنری توماس بوکل راجع به دکارت نوشته
است.
۲
هنری توماس بوکل
(۱۸۲۱ ـ ۱۸۶۲)
· بوکل به عنوان یکی از
آخرین مورخین مترقی جامعه بورژوایی، خدمت دکارت به تشکیل جامعه بورژوایی را عمدتا
نه در نوسازی تئوریکی، بلکه در ویران سازی عادات فکری قدیم و کهنه می داند.
۳
· بوکل می نویسد:
· «جهان نو، برای دکارت، قبل
از همه جهانی نیست که او بنا می کند، بلکه جهانی است که او خود را به ویران سازی
اش مکلف می داند.
· تمامی زندگی دکارت عبارت بود از لشگرکشی
سعادتمندانه ای بر ضد پیشداوری ها و میراث (احادیث و روایات و اخبار) انسان
ها.
· عظمت دکارت در خلاقیت او
بود.
· اما مهمتر از آن، در
ویرانگری او بود.
· دکارت مصلح و منجی بزرگ تفکر اروپا بوده است.»
· ( بوکل، «تاریخ تمدن در
انگلستان»، جلد ۲۷ چاپ ۲، ۱۸۶۲، ص ۷۲)
۴
·
همین ارزیابی را می توان از بیکن به عمل آورد.
·
ارزیابی بوکل از دکارت، در مورد بیکن به مراتب بیشتر مصداق
و اعتبار دارد.
۵
· قرانسیس بیکن در مقایسه با
دکارت هم معمار بزرگتری بوده است و هم ویرانگر بزرگتری.
۶
·
گسستی که فرانسیس بیکن به مثابه ایده ئولوگ بورژوازی آغازین
با میراث فکری یعنی با سنت ایده ئولوژیکی جامعه فئودالی به عمل آورده، ژرف و تیز
بوده است.
۷
· بویژه تخریب نظرات و
پیشداوری های موروثی و ایمان به اوتوریته ها توسط فرانسیس بیکن خدمت
تاریخی او محسوب می شود
۸
· ایده ئولوژی فئودالی،
ماهیتا عبارت بود از اندیشیدن به اوتوریته ها و در اوتوریته ها.
۹
· چنین طرز تفکری برای
بورژوازی غیر قابل قبول بود.
· برای اینکه با منافع
بنیادی اش در تضاد قرار داشت.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر