۱۳۹۶ اسفند ۲۴, پنجشنبه

خرد ـ انسان ـ تاریخ (۳۴)



پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور دکتر گرهارد بارچ

بخش سوم
 مکان تاریخی فلسفه
فرانسیس بیکن



فرانسیس بیکن
(۱۵۶۱ ـ ۱۶۲۶)
 
قسمت سوم

۱

·     برای ارزیابی کلی از آثار فرانسیس بیکن، جمله ای معتبر است که هنری توماس بوکل راجع به دکارت نوشته است. 

۲

هنری توماس  بوکل
(۱۸۲۱ ـ ۱۸۶۲)

·     بوکل به عنوان یکی از آخرین مورخین مترقی جامعه بورژوایی، خدمت دکارت به تشکیل جامعه بورژوایی را عمدتا نه در نوسازی تئوریکی، بلکه در ویران سازی عادات فکری قدیم و کهنه می داند. 

۳
·     بوکل می نویسد:
·    «جهان نو، برای دکارت، قبل از همه جهانی نیست که او بنا می کند، بلکه جهانی است که او خود را به ویران سازی اش مکلف می داند.
·    تمامی زندگی دکارت عبارت بود از لشگرکشی سعادتمندانه ای بر ضد پیشداوری ها و میراث (احادیث و روایات و اخبار) انسان ها. 
·    عظمت دکارت در خلاقیت او بود.
·    اما مهمتر از آن، در ویرانگری او بود.
·    دکارت مصلح  و منجی بزرگ تفکر اروپا بوده است.»
·    ( بوکل، «تاریخ تمدن در انگلستان»، جلد ۲۷ چاپ ۲، ۱۸۶۲، ص ۷۲)

 ۴
·    همین ارزیابی را می توان از بیکن به عمل آورد.
·    ارزیابی بوکل از دکارت، در مورد بیکن به مراتب بیشتر مصداق و اعتبار دارد. 

۵
·     قرانسیس بیکن در مقایسه با دکارت هم معمار بزرگتری بوده است و هم ویرانگر بزرگتری.

۶
·    گسستی که فرانسیس بیکن به مثابه ایده ئولوگ بورژوازی آغازین با میراث فکری یعنی با سنت ایده ئولوژیکی جامعه فئودالی به عمل آورده، ژرف و تیز بوده است.  

۷
·     بویژه تخریب نظرات و پیشداوری های موروثی و ایمان به اوتوریته ها توسط فرانسیس بیکن خدمت تاریخی او محسوب می شود

۸
·     ایده ئولوژی فئودالی، ماهیتا عبارت بود از اندیشیدن به اوتوریته ها و در اوتوریته ها. 

۹
·     چنین طرز تفکری برای بورژوازی غیر قابل قبول بود.
·     برای اینکه با منافع بنیادی اش در تضاد قرار داشت. 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر