۱۳۹۷ فروردین ۳, جمعه

مائوئیسم و رسالت تاریخی طبقه کارگر (۵)


 
مائوئیسم
و
رسالت تاریخی طبقه کارگر
(نقد ایده ئولوژی بورژوایی)  

پروفسور دکتر  رولف ماکس
برگردان
شین میم شین
 
بخش اول
ماهیت ضد سوسیالیستی طرح مائوئیستی جامعه
ادامه

۳۷
·      گذار از جامعه نیمه فئودال ـ نیمه مستعمره به سوسیالیسم در پیوند محتوایی با خصلت دوران ما ست.
·      یعنی در پیوند محتوایی با گذار گلوبال (تمامارضی، جهانشمول) از سرمایه داری به سوسیالیسم است.

·      (محتوای دوران ما،  گذار گلوبال (تمامارضی، جهانشمول) از سرمایه داری به سوسیالیسم است.

·      مراجعه کنید به دوران در تارنمای دایرة المعارف روشنگری.

·      این ضمنا به این دلیل است که بورژوازی، دیگر ظرفیت انقلابی ندارد و به دره بورژوازی واپسین سقوط کرده است.
·      یعنی به اتحاد با طبقات اجتماعی برده دار و فئودال رسیده است و به ایدئال های بورژوازی مترقی آغازین پشت کرده است.
 
·      مراجعه کنید به دایرة المعارف فلسفه بورژوایی واپسین در تارنمای دایرة المعارف روشنگری.
·      مترجم) 

۳۸
·      علل مسائل زیر نیز در همین رابطه و پیوند است:

الف
·      علت شووینیسم ابر قدرتی مائوئیستی در جهت کسب هژمونی (سرکردگی) در مقابل جنبش  انقلابی جهانی.

·      (گرایش هژمونیکی به مثابه ابزار و فرم نمودین شووینیسم ابر قدرتی مائوئیستی)

ب
·      علت اینکه مائوئیسم، عناصری از مارکسیسم ـ لنینیسم را و قبل از همه اصطلاحات مارکسیستی ـ لنینیستی رامجزا از ایده بنیادی جهان بینی علمی و مجزا از ایده بنیادی رسالت تاریخی ـ جهانی طبقه کارگر  اخذ کرده است و استراتژی و تاکتیک خود را در لفافه سوسیالیستی و مارکسیستی ـ لنینیستی پرده پوشی و ماستمالی کرده است.

پ
·      علت اینکه مائوئیسم، رابطه انگلی (پارازیتر) با مارکسیسم ـ لنینیسم دارد.

ت
·      علت اینکه مائوئیسم خود را در چارچوب سازمان سیاسی حزب کمونیست چین رونق بخشیده و شکوفا ساخته است.

۳۹
·      پرولتریزاسیون به لحاظ طبقاتی نسبتا ناچیز توسعه یافته در پیوند با فاکتورهای فوق الذکر، زمینه عینی لازم را برای مسئله ی تعیین کننده ی ملی و خودی نسبت به خارجی (بیگانه) در مائوئیسم پدید می آورد. 

۴۰
·      این رابطه در مائوئیسم، به مثابه تضاد سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی جا زده می شود که گویا باید تحت علامت ناسیونالیستی ـ شووینیستی توسط چین حل  شود. 

۴۱
·      از این رو، مائوتسه تونگ در کنفرانسی راجع به مسائل مربوط به سیاست خارجی در تاریخ (۱۱. ۹. ۱۹۵۹)، می گوید:
·      «ما باید کل کره ارض را تحت تابعیت خود درآوریم.
·      کل کره ارض باید اوبژکت (موضوع) تلاش های ما باشد.»
·      (کریوزوف، «مائوئیسم و شووینیسم هان بزرگ بورژوازی چین.»

۴۲
·      مائوتسه تونگ در سال ۱۹۵۶ گفته بود:
·      «ما باید به لحاظ توسعه فرهنگی، علمی، فنی و صنعتی به اولین کشور در جهان  تبدیل شویم.»
·      (ایضا همانجا) 

۴۳

·      اینجا طرحی نمودار می گردد که با مارکسیسم ـ لنینیسم به مثابه جهان بینی علمی طبقه کارگر بین المللی، بیگانه است و به لحاظ محتوایش، به لحاظ طبقاتی خنثی است و سمت و سوی قدرت طلبانه دارد. 

۴۴
·      اینجا اما همزمان از موضعی پرده برمی افتد که با قوانین اساسی «مانیفست حزب کمونیست» تضاد اصولی دارد:
·      در مانیفست آمده است که مشخصه کمونیست ها این است که «در مبارزات ملی مختلف پرولتاریا منافع مشترک و مستقل از ناسیونالیته (ملیت) پرولتاریا را ارجحیت می بخشند و جامه عمل می پوشانند.»
·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۴، ۱۹۷۴، ص ۴۷۴)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر