۱۳۹۶ دی ۳, یکشنبه

شغالی گر و ماهی بلند (۲۱)

 
ویرایش و تحلیل
از
میم حجری
 
۱
نه 
به خاطرِ آفتاب 
نه 
به خاطرِ حماسه
به 
خاطرِ سایه‌ یِ بامِ کوچکش
به 
خاطرِ ترانه‌ ای
کوچکتر از دست‌های تو
 به 
خاک افتادند

اگر کسی ذره ای مغز اندیشنده در کاسه سر داشته باشد،
از خود می پرسد:
هدف الف بامداد 
از این تحریف بی شرمانه آرمان و آماج سرداران سلحشور توده چیست؟
 
کسی 
که
۱۰ سال قبل
به جرم طرفداری از باند خونخوار هیتلر
همراه با پدرش
به چوبه اعدام بسته شده،
چگونه
سران و سرداران حزب توده
را
برادران خود
جا می زند
و
دلیل به خاک افتادن شان
را
نه
علاقه مندی به آفتاب و حماسه،
بلکه
به سایه بام کوچولو و ترانه کوچولو موچولو
محسوب می دارد.
 
 
سرهنگ عزت الله سیامک
قبل از اینکه مؤسس حزب توده باشد،
عضو حزب کمونیست ایران بوده است.
 
از
همرزمان حیدر عمواوغلی بوده است.
 
سرهنگ عزت الله سیامک
را
که
نمی توان جزو فریب خوردگان از چند  فرصت طلب در رأس حزب توده جا زد.
 
اختلاف نظر
در
هر حزب زنده ای
امری مطلقا طبیعی است
و
ضمنا
نشانه زنده بودن حزب است.
 
۲
نه 
به خاطرِ جنگل‌ ها 
نه 
به خاطرِ دریا
به 
خاطرِ یک برگ
به 
خاطرِ یک قطره
روشنتر از چشم‌ های تو
به
خاک افتادند
 
معنی تحت اللفظی:
توده ای ها
نه
به خاطر جنگل و دریا
بلکه
به خاطر برگ و قطره
اعدام شده اند.
 
قطره ای
که
روشن تر از چشمان نوباوه الف بامداد بوده است.
 
اکنون
دست لاشخور رو می شود.
 
چرا و به چه دلیل و چگونه؟
 
۳
نه 
به خاطرِ جنگل‌ ها 
نه 
به خاطرِ دریا
به 
خاطرِ یک برگ
به 
خاطرِ یک قطره
روشنتر از چشم‌ های تو
به
خاک افتادند
 
الف بامداد
در این بند از جفنگ،
دیالک تیک جزء و کل
را
به شکل دوئالیسم جنگل و برگ
و
دوئالیسم قطره و دریا
بسط و تعمیم می دهد
و
وارونه می سازد
تا
ادعا کند
که
توده ای ها
نه
به خاطر کل (جنگل و دریا)،
بلکه
به خاطر جزء (برگ و قطره)
مبارزه کرده اند و اعدام شده اند.
 
این
تحریف الف بامداد
به چه معنی است؟
 
۴
نه 
به خاطرِ جنگل‌ ها 
نه 
به خاطرِ دریا
به 
خاطرِ یک برگ
به 
خاطرِ یک قطره
روشنتر از چشم‌ های تو
به
خاک افتادند
 
وقتی
کسی ادعا کند که توده ای ها،
به خاطر جزء ویا حتی جزئیات به خاک افتاده اند،
منظورش، 
این است
که
آنها طرفدار حقیقت نبوده اند.
 
 
چون
حقیقت
به قول صریح هگل رضی الله عنه،
نه،
در 
جزء،
بلکه
در
 کل
 است:
«کل،
حقیقی است.
حقیقی،
کل است.»
 
چرا و به چه دلیل؟
 
به این دلیل
که
حقیقت
با
کلیت
در رابطه ناگسستنی است.
 
خریت خر
در 
کلیت خر 
است
و
نه
در
عرعر خر
و
یا
 در
 دم خر.
 
۵
نه 
به خاطرِ جنگل‌ ها 
نه 
به خاطرِ دریا
به 
خاطرِ یک برگ
به 
خاطرِ یک قطره
روشنتر از چشم‌ های تو
به
خاک افتادند
 
الف بامداد
ـ خواه آگاهانه و خواه به طور خودپو ـ
 هندوانه ی به لحاظ فرم، هنگفتی
زیر بغل جزء
(قطره)
می چپاند
تا
خواننده ی عرعریات خود 
را
خرتر کند
و
به قبول دروغ خویش وادارد.

البته
نباید فراموش کرد
که
شعر
 نه
آگاهانه
بلکه 
عمدتا
به طور خودپو 
 سروده می شود.

الف
خود الف بامداد
فاقد کم ترین شعور فلسفی است.
 
او
(و نه فقط او)
اصلا نمی داند که برگ و قطره
فرم هایی از بسط و تعمیم مفهوم فلسفی جزء هستند.

ب
شعر شاعر
(و هر اثر هر هنرمند دیگر)
بسان آتشفشانی از نهادش فواره می زند.
(محمد زهری)

پ
حافظ هم می دانست:
 
آنچه 
استاد ازل
گفت:
«بگو»،
می گویم.

منظور
از استاد ازل
قوای غول آسای طبقاتی در اندرون آدمی اند.

ت
تعلقات طبقاتی
استاد ازل الف بامداد
اند.

خود هنرمند
حتی
چه بسا 
به
 این حقیقت امر مارکسیستی
واقف نیست.

حافظ 
هم
به 
ماهیت استاد ازل
وقوف ندارد.
 
او
در اثر تجربه به این حقیقت امر مارکسیستی پی برده است.
 
سطر سطر آثار و اشعار الف بامداد
به فتوای استاد ازل تحریر یافته اند.
 
خرجماعت
ولی
نمی دانند
و
نمی توانند بدانند.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر