۱۳۹۶ دی ۳, یکشنبه

پای منبر بهاره مهرجویی (۱۷)


 
چرا زنان شوهردار
در هوس
ترمز می برند؟
بهاره مهرجویی 
 
خیانت زنان شوهردار

ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون

شخصا اعتقاد دارم
 انسان همچون سایر حیوانات 
موجودی غریزی و چندآمیزشی‌ است.
 اما آنچه او را از سایر حیوانات در این مورد مجزا کرد 
قوه یادگیری و تعقلِ در جهت سازگاری و بقا ست.
 انسان روزی شروع به یادگیری کرد.
 شروع به فاصله گرفتن از غرایز. 
 
این ارزیابی بهاره مهرجویی
از
انسان
است:
 
۱
شخصا اعتقاد دارم
 
بهاره مهرجویی
(و نه فقط او)
نظر راجع به هر چیزی
را
شخصی
(فردی)
می پندارد.
 
این
اما
به چه معنی است؟
 
۲
این
قبل از همه
بدان معنی است
که
بهاره مهرجویی
(و میلیون ها نفر از سکنه طویله زمین) 
به
مرض لاعلاج سوبژکتیویسم معرفتی
گرفتار است.
 
منظور از مکتب و مفهوم سوبژکتیویسم معرفتی چیست؟
 
۳
شخصا اعتقاد دارم
 
 همین بند از گفتار او
به عرصه شناخت بشری مربوط می شود.
 
موضوع این سخن او،
انسان
است.
 
انسان
در این سخن بهاره
اوبژکت شناخت 
است.
 
خود بهاره شناسنده است.
سوبژکت شناخت 
است.
 
ما
خواه و ناخواه
با
دیالک تیک اوبژکت شناخت و سوبژکت شناخت
(دیالک تیک انسان و بهاره)
سر و کار داریم.
 
تفاوت سوبژکتیویسم (سوبژکت گرایی) معرفتی با اوبژکتیویسم (اوبژکت گرایی) معرفتی
از چه قرار است؟
 
الف
شخصا اعتقاد دارم
 
سوبژکتیویسم (سوبژکت گرایی) معرفتی
محتوای شناخت
را
در سوبژکت شناخت (معرفت) می داند.
 
در
شخص شخیص مثلا بهاره می داند.
 
یعنی
نقش تعیین کننده
را
در
 دیالک تیک سوبژکت شناخت و اوبژکت شناخت
از آن سوبژکت شناخت (بهاره) می داند.
 
به همین دلیل
 این طرز نگرش
را
 سوبژکتیویسم (سوبژکت گرایی) معرفتی 
می نامند.
 
ب 
 اوبژکتیویسم (اوبژکت گرایی) معرفتی
اما
محتوای شناخت
را
در اوبژکت شناخت (معرفت) می داند.
 
یعنی
نقش تعیین کننده
را
در
 دیالک تیک سوبژکت شناخت و اوبژکت شناخت
از آن اوبژکت شناخت (انسان در این سخن بهاره) می داند.
 
به همین دلیل
 این طرز نگرش
را
 اوبژکتیویسم (سوبژکت گرایی) معرفتی 
می نامند.
 
۴
شخصا اعتقاد دارم
 
محتوای شناخت 
اما
همیشه و همه جا
در
اوبژکت شناخت
در
موضوع شناخت
در
انسان 
در این سخن بهاره
 است.
 
چون
چند و چون
انسان
در
خود انسان 
است
و
نه
در کله کسی که انسان را موضوع شناخت قرار داده است.
 
به عنوان مثال
خریت خر در خود خر است
و
نه
در خرچران و خرسوار و خرفروش و خر خر
 
۵
تئوری شناخت دیالک تیکی ـ ماتریالیستی
موضع معرفتی اوبژکتیویسم (اوبژکت گرایی) معرفتی
را
تأیید و تصدیق می کند
ولی
بدان کفایت نمی ورزد.
 
تئوری شناخت دیالک تیکی ـ ماتریالیستی
نقش سوبژکت شناخت
را
هم
(اگرچه نقشی فرعی است)
در مد نظر قرار می دهد.
 
یعنی
هم
خود خر 
را
و
در این سخن بهاره
خود انسان
را
مورد بررسی قرار می دهد
و
هم
نظر خرچران
را
در مد نظر قرار می دهد.
 
چون
خرچران در روند خرچرانی
به نوبه خود و به سهم خود
به
شناخت کم و بیش خر
نایل می آید.
 
یعنی
خر
به عنوان موضوع شناخت
در آیینه ضمیر خرچران
منعکس می شود.
 
۶
شخصا اعتقاد دارم
 انسان همچون سایر حیوانات 
موجودی غریزی و چندآمیزشی‌ است. 
 
بهاره مهرجویی
وجه مشترک انسان و حیوان
را
در
غریزی بودن می داند.
 
در این مشخصه مشترک تردیدی نیست.
 
تردید انگیز
چندآمیزشی 
(حشری)
قلمداد کردن انسان
و
به مراتب، بدتر
حیوان 
است.
 
معلوم نیست
که
من ـ زور بهاره از حیوان حشری چیست
که
در حشریت شبیه عنسان ها ست؟
  
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر