۱۳۹۶ دی ۹, شنبه

پای منبر بهاره مهرجویی (۲۰)


چرا زنان شوهردار
در هوس
ترمز می برند؟
بهاره مهرجویی 
 
خیانت زنان شوهردار

ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون
 
۱
انسان
  روزی شروع به یادگیری کرد.
 شروع به فاصله گرفتن از غرایز.
 
چیزهایی را آموخت
 که
 اگرچه خلاف ذاتش بود،
اما موجب سازگاری او شد. 
 
از دید بهاره مهرجویی،
چیزهایی 
که
آدمیان پس از گذار از عالم حیوانی به عالم انسانی
آموخته اند،
با
ذات آدمیان در تضاد قرار داشته اند.
 
اما
موجب سازگاری آنها شده اند.
 
این ادعای بهاره مهرجویی
به
چه معنی است؟
 
۲
چیزهایی را آموخت
 که
 اگرچه خلاف ذاتش بود،
اما موجب سازگاری او شد.
 
منظور از یادگیری و یا آموزش چیست؟
 
ضمنا
روند و روال یادگیری از چه قرار است؟
 
انسان ها
و
یا
حتی
جانوران
چگونه شروع به یادگیری می کنند؟
 
۳
چیزهایی را آموخت
 که
 اگرچه خلاف ذاتش بود،
اما موجب سازگاری او شد.
 
مثال:
کلاغی
گردویی
را
در جایی پنهان می کند
تا
در
یخبندان زمستان گرسنگی نکشد.
 
کلاغ دیگری
او
را
تماشا می کند
و
پس از رفتن او
گردوی او را بیرون می آورد و می خورد.
 
کلاغ قبلی
متوجه ماجرا می شود.
 
این بار
قبل از اختفاء گردوی دیگری
 سر کلاغ تماشاگر
کلاه می گذارد.
 
اول
ادای پنهان کردن گردو  در جایی
را
در می آورد
و
بعد
همان گردو
را
در جای به کلی دیگری پنهان می کند.
 
این
بدان معنی است 
که
دانش تجربی
نتیجه تجربه است.
 
۴
چیزهایی را آموخت
 که
 اگرچه خلاف ذاتش بود،
اما موجب سازگاری او شد. 
 
انسان
هم
در اثر کار و در روند کار
توان تفکر
کسب می کند.
 
امتحانش آسان است:
مغز آدمی در حین کار شروع به کار می کند.
یعنی
می اندیشد.

برای اینکه در روند کار
سیلی از سیگنال های حسی به کارخانه مغز جاری می شود.

مغز
باید این سیگنال های حسی را به علایم عقلی ترجمه کند.

گذار از شناخت حسی به شناخت عقلی
همین است.

بهاره مهرجویی
این روند و روال دیالک تیکی
را
مغایر با ذات آدمیان تصور می کند.

منظور او از ذات آدمیان،
ماهیت حیوانی آدم ها ست.

اکنون
صحت ادعای قبلی ما اثبات می شود:
بهاره مهرجویی
میان حیوان و آدم علامت تساوی می گذارد.

یعنی
به
تکامل حیوان به انسان
تره 
حتی 
خرد نمی کند.

دلیل بهاره احتمالا
همان
حشریت مشترک حیوان و آدم است:

 انسان همچون سایر حیوانات 
موجودی غریزی و چندآمیزشی‌ است.
 
۵
چیزهایی را آموخت
 که
 اگرچه خلاف ذاتش بود،
اما موجب سازگاری او شد.  
 
کسب توان تفکر و شناخت
از 
دید بهاره مهرجویی
موجب سازگاری آدمیان می شود.
 
منظور او از واژه سازگاری
احتمالا
همرنگ سازی خود با محیط خود 
است.
 
باید ببینیم.
 
۶
ما در ایران در آموختنی‌ ها بسیار ضعیف عمل کرده ایم. 
 
این جمله بهاره به چه معنی است؟
 
آیا منظورش این است
که
ایرانی جماعت توان تفکر و شناخت ندارند؟
 
یعنی
ذاتا
الاغ
 اند؟
 
کسانی و یا مللی
که
در یادگیری قوی بوده اند، کیان اند؟
 
۷
رسوم و سبکی از زندگی وارد جامعه ما شد 
که 
متناسب با آنچه ما هستیم و بر ما می‌ رود
 نبود.
 
انتقاد بهاره در این جمله
بر
استیل زیست ایرانیان است
که
سوقات فرنگ است.
 
استیل زیستی وارد جامعه امثال بهاره شده،
که
متناسب با آنها نبوده است.
 
مثلا
کدام رسم و سبک؟
 
۸
ما مهارت ارتباط با دیگران را یاد نگرفتیم. 
 
بهاره بسان آخوندها
هارت و پورت انتزاعی و کلی تحویل پامنبری هایش می دهد.
 
از
اعلام معایب مشخص امثال خود 
خودداری می ورزد.
 
ایرانی ها
از دید بهاره
مهارت برقراری رابطه با همنوع ندارند.
 
چرا و به چه دلیل؟
 
۹ 
حدومرزها را نمی‌ شناسیم‌.
 
برای اینکه حدود و ثغور معینی
را
به رسمیت نمی شناسند.
 
اگر زن شوهرمند بدبخت با مرد عزب خوشبخت
رابطه دوستی برقرار نمی کرد،
از
دید بهاره مهرجویی
بدان معنی بود
که
او
حدود و ثغور معین مورد نظر او
را
به رسمیت می شناسد.
 
منظور بهاره حدود و ثغور اتیک فئودالی ـ روحانی است.
 
ضعیفه های اروپا
حتی
در
شوهای تله ویزیونی
رسما
اعلام می دارند
که
علاوه بر شوهرشان
 با
مردهای دیگری هم رابطه جنسی و غیره دارند.

شوهرشان
نامبر وان 
‍(نمره اول)
است.

پس
بی اعتنایی به حدود و ثغور بهاره مهرجویی
خاص ضعیفه های ایرانی نیست.

یعنی جفنگیات بهاره مهرجویی
تعمیم پذیر نیستند.
 
بهاره 
در هر صورت
مخالف ورود استیل زیست فرنگی
به 
زندگی زنان ایرانی است. 

نران ایران
اما
در
تقلید مه به موی اداها و اطوارهای نران غربی
مختار
اند.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر