۱۳۹۶ آذر ۲۱, سه‌شنبه

شغالی گر و ماهی بلند (۱۱)

 
ویرایش و تحلیل
از
میم حجری
 

قصيده برای انسانِ ماهِ بهمن

۱
   تو نمی‌ دانی
 مُردن
وقتی که انسان مرگ را شکست داده است
 چه زندگی‌ است.
 
 
معنی تحت اللفظی:
مرگ
پس از غلبه بر مرگ
به معنی زندگی است.
 
اکنون 
همان کاری را که محمود دولت آبادی
با
  کار 
کرده است،
مشد احمد شاملو
با
  مرگ 
می کند.
 
انسان
کار می کند 
مگر 
به زندگی خود معنایی ببخشد.
 
کار و مرگ
زیر قلم هر دو
سلب اوبژکتیویته (عینیت) می شوند.
 
سوبژکتیویزه می شوند.
 
یعنی
به
 چیزی
سوبژکتیو
 (ذهنی، اختیاری، ارادی، دلبخواهی)
استحاله می یابند.
 
یعنی
آن می شوند
که
حریفی 
(نخبه ای)
می خواهد و یا می کند.
 
مرگ
هویت و عینیت و ماهیت خود
را
در
 ایرئالیسم و ایراسیونالیسم (رئالیسم ستیزی و خرد ستیزی)  احمد شاملو
از دست می دهد.
 
هویت و چیستایی مرگ
بسته و وابسته به اراده فرد (نخبه) می شود.
 
۲
   تو نمی‌ دانی
 مُردن
وقتی که انسان مرگ را شکست داده است
 چه زندگی‌ است.
 
اگر 
ارانی
(نخبه در قاموس فاشیسم)
مرگ را شکست دهد،
ضمنا
هویت و ماهیت آن 
را
تغییر می دهد.
 
مرگ
را
به ضد آن تبدیل می کند.
 
مرگ
را
به 
زندگی خیلی خیلی زندگی تر از زندگی
تبدیل می کند.
 
ارانی
اگر این جفنگجمله شاملو را بشنود،
دیوانه وار
از
گور
بدر می زند
و
یخه احمد شاملو
را
در 
سنت «ترک خری» 
می گیرد و می پرسد:
«مردکه بنگی، مرا مورد تجلیل قرار می دهی و یا مرگ را؟»
 
۳
   تو نمی‌ دانی
 مُردن
وقتی که انسان مرگ را شکست داده است
 چه زندگی‌ است.
 
احمد شاملو
در واقع،
مفهوم دیرآشنای مرگ
را
بازتعریف می کند.
 
تحریف می کند.
 
می توان گفت
که
احمد شاملو
در نشئه تریاک و هرویین
محتوای واژه مرگ
را
تخلیه می کند
و
آن
را
با ضد آن پر می کند:
 
در نتیجه
مرگ
 به
 زندگی
 استحاله می یابد.
 
مرگ
ایدئالیزه 
می شود.
 
به عرش اعلی برده می شود.
 
به چیزی عزیز و آرزویی و آرمانی استحاله می یابد.
 
 
بدین طریق
خرد ستیزی
(ایراسیونالیسم)
و
واقع بینی ستیزی
(ایرئالیسم)
در 
کپسول شیرین شعر و شور و شوق
به
خورد اعضای معصوم و مظلوم جامعه
 داده می شود.
 
۴
   تو نمی‌ دانی
 مُردن
وقتی که انسان مرگ را شکست داده است
 چه زندگی‌ است.
 
گشتاور ایرئالیستی و ایراسیونالیستی این جمله احمد شاملو
ضمنا
در این است
که
ارانی
مغلوب مرگ گشته است 
و
نه
غالب بر مرگ.

مادر بیچاره ارانی
وقتی به دیدن فرزند فرزانه اش می رود،
به
پرخاش
می گوید:
«این بچه من نیست.»
 
معمولا
مادران وقتی عاجز از بازشناسی فرزند خود می شوند
که
فرزندشان
مثلا
در اثر تصادفی، انفجاری، بمبارانی و یا در اثر ابتلا به مرض مهلکی
مسخ شود.
 
این 
بدان معنی است
که
ارانی
بر خلاف ادعای احمد شاملو،
قبل از آنکه بمیرد، مرده است.
 
آدم
باید
منگ از بنگ
باشد
و
ادعا کند
 که 
ارانی 
مرگ را شکست داده است.
 
سؤال
این است 
که
چرا 
شاملو
شکست
را
پیروزی
جا می زند؟
 
یکی از خصوصیات اجامر شیعه 
اسطوره سازی 
از
شهدا
ست.
 
به همین دلیل 
 به
 ارانی
و
حیدر عموغلی
و
اخیر 
حیدر مهرگان
و
قبلا
هوشنگ تیزابی
(و هر شهید دیگری)
 یک عالمه خرافه نسبت داده شده است.
 
ادامه دارد.
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر