۱۳۹۶ آذر ۲۰, دوشنبه

وحدت و مبارزه خدایان سه گانه (۱۱۷)


فروغ فرخزاد
(۱۳۱۳ ـ ۱۳۴۵)
(1934 ـ 1966)
عصیان
(۱۳۳۶)

ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی
 
 

عصیان خدایی
ادامه

۱
جستجویی بی سرانجام و تلاشی گنگ
جاده ای ظلمانی و پایی به ره خسته
نه نشان آتشی بر قله های طور
نه جوابی از ورای این در بسته
معنی تحت اللفظی:
علیرغم تلاش وافر و جست و جوی خدا در جاده های ظلمت زده و خستگی کمرشکن،
نه
بوته ای در کوه طوری آتش گرفت
و
نه 
جوابی 
از
آن سوی در بسته
داده شد.
فروغ جوان
در این دو بیت شعر عصیان خدایی،
خود
را
با 
موسی کلیم الله
مقایسه می کند:
موسی
صدای خدا
را
می شنید
ولی
نمی توانست ببیند.
در نتیجه 
از 
خدا
  خواست  
که
خود
را
 نشانش دهد.

خدا
بر موسی کنجکاو رحم کرد
و
خود
را
در
 بوته ای
متجلی ساخت.
بوته 
آتش گرفت
و
موسی
فهمید که خدا از جنس آتش است.
به قول بقالان و چقالان علامه جماران
خدا
انرژی
 است.

کسی هم نمی پرسد
که
خم و راست شدن در مقابل انرژی و آتش
به چه معنی است؟
فروغ
اما
برخلاف موسی
نه
بوته شعله وری می بیند و نه صدایی می شنود.
دختر عاصی و زیبای گناه
چه می تواند کرد؟
۲

می نشینم خیره در چشمان تاریکی
می شود یک دم از این قالب جدا باشم
همچو فریادی بپیچم در دل دنیا
چند روزی هم من عاصی خدا باشم؟
 
 
معنی تحت اللفظی:
در چشمان تاریکی خیره می شوم
و
از خود می پرسم:
«آیا امکان آن وجود دارد 
که 
مرغ روحم از قفس تن آزاد شود،
بسان فریادی در دهلیز دل دنیا بپیچم
و
چند روزی خدایی کنم؟»
خواننده
اکنون
در می یابد که چرا عنوان این شعر،
«عصیان خدایی»
است.

۳
می نشینم خیره در چشمان تاریکی
می شود یک دم از این قالب جدا باشم
همچو فریادی بپیچم در دل دنیا
چند روزی هم من عاصی خدا باشم؟
فروغ
در این بند شعر،
ظلمت
را
آنتروپومورفیزه می کند.

ظلمت 
هیئت انسانی
را
به خود می گیرد
و
فروغ
در
چشمان ظلمت
خیره می شود.

می توان گفت
که
فروغ
دیالک تیک رهرو و راه
را
به شکل دیالک تیک خود و ظلمت بسط و تعمیم می دهد.

چون
در بیت قبلی
از
راه ظلممانی 
سخن داشته است.
 
فروغ عاصی
در این شعر بلند عصیان،
طبقه حاکمه ـ خدا
را
با
خدای طراز نوینی
مواجه می سازد.
 
ما
احتمالا
در این شعر فروغ
با
توده ـ خدا
آشنا می شویم.
 
خواهیم دید.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر