۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۹, سه‌شنبه

زباله در زر ورق هنر (۹)


مارینا آبرامویچ  
(۱۹۴۶)
 
حریف
 
ثانياً
مارينا آبراموويچ
مادر هنر پرفورمنس،
با پرداختن به
مضامين انسانى و اجتماعى،
در رده هنرمندانى قرار مى گيرد كه هومانيسم را نمايندگى مى كنند.

۱
منظور از مفهوم مضمون چیست؟
 
۲
مقوله فلسفی محتوا
در تحلیل آثار هنری
با واژه مضمون 
جایگزین می شود.
 
۳
حریف بر آن است که 
محتوای زباله های ابراموویچ
اجتماعی 
 است 
و 
هر کس که محتوای آثارش اجتماعی باشد
به زعم حریف
طرفدار هومانیسم است.
 
۴
کسی که محتوای آثارش اجتماعی باشد،
باید انسان را
 به مثابه موجودی اجتماعی 
تماتیزه کند  
(موضوعیت بخشد.)
 
۵
انسان به مثابه موجود اجتماعی
در چارچوب جامعه، 
جایگاهی 
دارد:
یکی دهقان است و دیگری کارگر
یکی تاجر است و دیگر شاطر
یکی نجار است و دیگر حفار
یکی شاعر است و دیگری فیلسوف
یکی خیاط است و دیکر کفاش
یکی سرباز است و دیگر طناز
یکی زن است و دیگری مرد
یکی پهلوان است و دیگری شارلاتان
یکی پرولتر است و دیگری لومپن پرولتر
 
۶
انسان به مثابه موجود اجتماعی
 خاستگاه طبقاتی و پایگاه طبقاتی
دارد.
 
۷
خاستگاه طبقاتی هر کس امری جبری است:
یکی در خانواده دهقانی زاده می شود و دیگری در خانواده فئودالی
یکی در خانواده تاجری زاده می شود و دیگر در خانوداده شاطری
 
۸
پایگاه طبقاتی هر کس 
اما نه فقط جبری، بلکه اختیاری است.
مریم فیروز 
در دربار سلطنتی زاده می شود
خاستگاه طبقاتی اش، فئودالی ـ اشرافی است.
 
۹
مریم فیروز
 اما 
به هر دلیلی
از خاستگاه طبقاتی اش دل برمی کند
و 
وارد سنگر توده مولد و زحمتکش می شود.
 
۱۰
یعنی 
پایگاه طبقاتی پرولتری ـ توده ای 
کسب می کند.
 
مارينا آبراموويچ
مادر هنر پرفورمنس،
با پرداختن به
مضامين انسانى
در رده هنرمندانى قرار مى گيرد كه هومانيسم را نمايندگى مى كنند.
 
۱
حریف بر آن است که 
محتوای زباله های ابراموویچ
 انسانی
  است 
و 
هر کس که محتوای آثارش انسانی باشد
به زعم حریف
طرفدار هومانیسم است.
 
۲
واژه «انسانی» 
به دو معنی متفاوت به کار می رود:
 
الف
به معنی مربوط به نوع بشر
مثلا 
جامعه و یا همبود انسانی
بدین طریق 
میان جامعه و همبود انسان ها و همبود مورچگان و یا زنبوران
 مرزبندی می شود.
 
ب
به معنی هومان 
مثلا 
رفتار انسانی
بدین طریق میان رفتار متمدنانه و وحشیانه
مرزبندی می شود.
 
مارينا آبراموويچ
مادر هنر پرفورمنس،
با پرداختن به
مضامين انسانى
در رده هنرمندانى قرار مى گيرد كه هومانيسم را نمايندگى مى كنند.
 
۱
انسان موجودی است که 
دیالکیتیکی
 از 
طبیعی و اجتماعی 
(ناتورال و سوسیال) 
است:
 
 
الف
انسان از سویی
 موجودی طبیعی 
است.
از تبار جمادات، نباتات و جانوران است.
ناتورالیته (طبیعیت) انسان ها 
فرقی با ناتورالیته جمادات، نباتات و جانوران ندارد.
 
 
همه از دم
از عناصر شیمیایی تشکیل شده اند که در 
جدول مندلیف 
معرفی می شوند.
 
ب
انسان از سوی دیگر
موجودی اجتماعی 
 است.
یعنی ضد موجدات طبیعی است.
تفاوت و تضاد انسان با صخره و یا نبات و جانور
از زمین تا آسمان است.
 
۲
ابراموویچ
نه اجتماعیت (سوسیالیته) اعضای جامعه را،
بلکه طبیعیت (ناتورالیته) آنها را
تماتیزه می کند.
موضوعیت می بخشد.
 
۳
به همین دلیل 
خود را به مثابه لاشه ای
در مقابل مشتی گرگ و پلنگ و کفتار و کرگدن
عرضه می کند
تا تکه تکه اش کنند 
و
 شکمی  از عزا در بیاورند.
 
۴
آنچه در این میانه
فراموش می شود،
سوسیالیته (اجتماعیت) انسان ها 
ست.
 
۵
آنچه عمده و برجسته می شود،
ناتورالیته (طبیعیت) انسان ها 
ست.
 
۶
این کسب و کار ابراموویچ
نه کسب و کاری
 هومانیستی (مبتنی بر انسانگرایی)
بلکه در بهترین حالت و با کلی تخفیفات
کسب و کاری 
ناتورالیستی (مبتنی بر طبیعتگرایی) 
 است.
 
۷
البته
 نه 
ناتورالیسم مثبت
نه
 طبیعتدوستی مثبت
بلکه ناتورالیسم منفی است.
 
۸
چون جانوران به عنوان موجودات طبیعی
حتما نباید لاشه ای را لت و پار کنند.
آنچه که در این پرفورمنس
صورت می گیرد.
 
۹
اگر به عوض اجامر علاف و الدنگ حاضر در پرفورمنس
مشتی سگ حضور داشت،
به جای تیغ کشیدن بر گردنش و یا هفت تیر نهادن بر شقیقه اش،
  سر تا پایش 
را 
«عاشقانه»
 لیس می زدند.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر