تحلیلی از
مسعود بهبودی
مسعود بهبودی
هفائستوس
(وولکان)
توسط سکنه جزیره وولکان (آتشفشان) نجات می یابد
همانجا فوت و فن آهنگری می آموزد.
نیاکان ما
در تدوین بیوگرافی خدای آتش و آهن و آهنگری و حرفه های متنوع صنعتی
واقع بینی رئالیستی شگفت انگیز و ستایش انگیزی
از خود نشان می دهند:
۱
هفائستوس
بسان اکثریت قریب به اتفاق صاحبان حرفه
زندگی دشواری را پشت سر می گذارد.
۲
هفائستوس
حتی
بلحاظ فیزیکی
بی عیب و نقص نیست.
۳
پیشه وران و صنعتگران
هم
عمدتا
یا
از اوایل زندگی چنین اند
یا
در روند تعلیم فوت و فن کار
به محض ارتکاب خطایی ناچیز
به این روز می افتد
و
یا
در حین کار
حتی در سنین بالا
دچار نقص عضو می شوند.
۴
کمترین حواس پرتی همان،
افتادن چیزی سنگین بر روی پا و له شدن پا همان.
۵
هنوز هم وضع به همین قرار است:
خیلی از پروفسورهای علوم طبیعی (علم الاشیاء)
حتی
به عوض ۵ انگشت ناقابل
۳ انگشت دارند
و
به عوض دو چشم ناقابل
یک چشم دارند
و
به عوص دو دست
یک دست دارند.
۶
پیشه وران و صنعتگران
هم
بلحاظ صورت
زیبایی چشمگیری ندارند.
۷
کدام نجار و مسگر و حلبی ساز و آهنگر و معدنکار
مدل زیبایی
است؟
۸
توسط سکنه جزیره وولکان (آتشفشان) نجات می یابد
همانجا فوت و فن آهنگری می آموزد.
دلیل دیگر بر رئالیسم نیاکان ما
این است که خدای آتش و آهن و آهنگری و صنایع دستی ـ فلزی
لیاقت حرفه ای ـ هنری
را
از شکم مادر ـ خدا به همراه نیاورده است،
بلکه مثل هر بنده - خدایی
با تحمل زحمت و مشقت
فراگرفته است.
۹
اگر جفنگیات «علمای» حوزه های «علمیه»
را
راجع به هنرهای انبیاء و ائمه
بشنویم،
به درجه عقب ماندگی میلیون ها ساله حضرات
از
قافله تفکر
پی می بریم.
۱۰
در سنین بالا
تاجی برای هرا (مادرش) می فرستد.
هرا
پس از نهادن تاج بر سر
در بند تاج گرفتار می آید و کسی قادر به نجاتش نمی شود.
خدایان دیگر وساطت می کنند
تا اینکه هفانستوس می آید و آزاد می سازد.
هفانستوس
به لحلظ سمتگیری سیاسی
شباهت غریبی به
کاوه آهنگر حکیم سرخ طوس
دارد:
بر ضد مادر ـ خدای بیدادگر
به پیکار برمی خیزد
و
مادر ـ خدای قسی القلب
(ضحاکه)
را
به قفس تاج زرین می اندازد
و
به زانو در می افکند.
۱۱
تا جایی که همه خدایان قدر قدرت اولمپ
«عذر به درگاه خدای حرفه و هنر و آهن و آتش»
می آورند
تا مادر - خدا را
از
قفس تاج زرین
آزاد کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر