پروفسور
دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
II
فنومنولوژی بمثابه جریان فلسفی
بورژوائی واپسین آلمانی
ادامه
اشراق
تابان گشتن
روشن شدن
روشن کردن
تابش
عنوان فلسفه ای است
مبتنی بر حکمت افلاطونی و نوافلاطونی و حکمت رایج در ایران
فلسفه اشراق
راه رسیدن به حقایق را کشف و شهود می داند
که مروج آن
شیخ شهاب
الدین سهروردی بود
(قرن ششم هجری قمری)
مجازاًبه معنی الهام گرفتن است.
·
فنومنولوژی ـ بمثابه
یک اسلوب و یا متد فلسفی ـ بنظر هاسرل، نه شناخت به معنای واقعی کلمه، بلکه
اشراق
روحی و الهام است.
۱
·
هاسرل الهام
را ـ آگاهانه ـ در مقابل بخش ضرور و لاینفک هر شناخت علمی، هر شناخت مفهومی (دیسکورسیو)
و تجرید (انتزاع) قرار می دهد.
·
(شناخت
دیسکورسیو به گذار
اسلوب مند و یا متدمند پیشرونده از مفهومی به مفهومی اطلاق می شود.
·
از این
رو ما آن را شناخت مفهومی
و یا تفکر مفهومی ترجمه
می کنیم.
·
مترجم)
۲
·
ارغنون
(ارگانون) اسلوب و
یا متد فنومنولوژیکی عبارت است از تماشای
ماهیت:
·
یعنی
تبیین درونی و معنوی چیزها، بدان سان که در تماشای درونی روحی موجود
اند، نه بدان سان که در خارج از شعور، یعنی بطور عینی وجود
دارند.
۳
·
هاسرل اگرچه
اصولا توجه به مسئله واقعیت چیزها را در تماشای ماهیت لازم می داند، اما تنها
بمثابه عامترین شرط آن که در حین «تماشا» باید مورد صرفنظر قرار گیرد.
۴
·
قصد
هاسرل از این درخواست، عبارت است از تبرئه خود از سوبژکتیویسم نئوکانتیانیستی و
دادن چرخش اوبژکتیو به تعلیمات خود.
·
مراجعه
کنید به سوبژکتیویسم،
نئوکانتیانیسم در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری.
۵
· هاسرل اما
عملا سوبژکتیویسم را به اوج می برد و در پایان کار، از عینیت مورد نظر او، فقط
عینیت واره ای باقی می ماند.
۶
·
برای
اینکه تماشای ماهیت باید با تماشای موضوع شناخت،
مستقل از هستی آن، مستقل از بود آن و نحوه و نوع پیدایش آن، یعنی فقط و فقط
در چه بودن آن (در آنچه که آن چیز برای خود هست) بطور روحی صورت گیرد.
۷
·
برای
نیل به تماشای ماهیت باید ـ قبل از همه ـ تقلیل ایده تیکی را به
یاری گرفت.
۸
·
به
عبارت دیگر باید تمرکز حواس را معطوف ماهیت چیز مورد نظر و معطوف اعمال روانی
دریابنده این ماهیت کرد و باید جهان خارج، شعور، دانش موجود مربوط به چیز مورد
نظر، اسالیب و یا متدهای علمی معروف و بطور کلی هر نوعی از ارائه دلیل را مورد
صرفنظر قرار داد.
· (ایده تیک یعنی
تصور واضح و تصویرمند چیزها و اوضاع، آن سان که انگار بطور واقعی درک می شوند.
مترجم)
۹
·
لازم
به توضیح نیست که چنین اسلوبی و یا متدی باید تز زیر را پیش شرط خود قرار دهد:
·
تزی که
بنا بر آن، واقعیت عینی فاقد استقلال است و سرابی، امر معلوم و الهامیتی بیش نیست.
۱۰
·
از این
رو ست که بنظر هاسرل، مسئله واقعیت موضوع شناخت، یعنی مسئله واقعیت عینی بطورکلی،
می تواند در هر روند شناخت مورد صرفنظر قرار گیرد.
۱۱
·
در
بهترین پیشگفتار نوشته شده بر فنومنولوژی هاسرل چنین
فرمولبندی شده است:
·
«هدف،
توصیف است، نه توضیح و نه تجزیه و تحلیل!»
·
مراجعه
کنید به
توصیف، توضیح، دیالک تیک آنالیز و سنتز (تجزیه و تحلیل و ترکیب) در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر