در
جمهوری خلق چین
توپوس
خدمات بین المللی به تئوری دیالک تیکی
خدمات بین المللی به تئوری دیالک تیکی
برگردان
شین میم شین
• مارکس درست، همین مسئله را، وحدت مطلق سوبژکت ـ اوبژکت در دانش مطلق را در تفکر هگل، مورد انتقاد قرار می دهد که به امحای (محو کردن) وجود جهان خارج منجر می شود.
• عرفان هگلی نیز همین جا ست:
• در ذوب اوبژکت و سوبژکت در همدیگر است.
• به زبان عرفا، در ذوب مخلوق و خالق در یکدیگر است.
مترجم
• در قاموس مارکس، عینیت آنچه که در هیئت طبیعت هست، نمی تواند دوباره در سوبژکت واپس گرفته شود.
• مارکس علاوه بر این، این عیب و نقص را در تفکر هگل مورد انتقاد قرار می دهد که هگل در نمایش ایدئالیستی بیگانگی به علل رئال بیگانگی برخورد نمی کند، بلکه آن را تنها در روند روح و شعور برسمیت می شناسد، به مثابه مراحل و محدودیت های مختلف روح در جریان خودگشتنش تلقی می کند.
• (مارکس و انگلس، «خانواده مقدس»، ۱۹۵۳، ص ۷۵.
• ی. یلنی، ص ۲۰۳)
• مارکس ـ بر خلاف هگل ـ بیگانگی را به مثابه وارونگی سوبژکت ـ اوبژکت انسان و فراورده کارش محسوب می دارد.
• پیش شرط بیگانگی، فرم بیگانه گشته تولید است.
• یعنی تولید ایزوله گشته مولدین خصوصی که مواد شان از قبل، اجتماعی نیستند.
• زیرا آنها ـ به مثابه کالا و پول ـ باید از طریق دست به دست شدن در بازار تحقق یابند.
• «انتقاد از اقتصاد سیاسی» مارکس، تحلیل دقیق و انتقاد رادیکال از گرایشات استقلال یابی روزافزون اقتصاد کاپیتالیستی است.
• آنچه که مارکس اینجا سوبژکت تاریخی می نامد، مناسبت (رابطه) سرمایه است و نه طبقه کارگر و یا طبقه بورژوازی .
• طبقه کارگر و طبقه بورژوازی هر دو تابع مناسب سرمایه اند.
• در این میان، مناسبت خودفرمای (خودتعیینگر) سرمایه به معنی سوبژکت ـ اوبژکت واحدی است که اگرچه از مجموعه اعمال در بازار تشکیل می یابد، ولی مستقل از اراده ها و خواست های فردی است و افراد را بطرز روزافزونی تابع و سرسپرده خویش می سازد.
• مارکس این مناسبت سرمایه را ـ همزمان ـ به مثابه یک رابطه اجتماعی، رمزگشائی می کند:
• رابطه ای که با چیزها پیوند خورده است و به عنوان چیز نمودار می شود.
• ولی ماهیتا زاده و بیانگر مناسبت معینی است و آن عبارت از این است که در همه جوامع بشری تولید نعمات مادی صورت می گیرد.
• مارکس اما اعلام می کند که تنها در فرماسیون های اجتماعی ئی که در آنها مبادله خصوصی فراورده ها حاکم است، کار مشخص ـ مفید، تابع ارزش می گردد، آنجا که صرف کار انتزاعی (مجرد) انسانی در واحد های زمانی قابل اندازه گیری، معیار است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر