۱۳۹۵ بهمن ۱۳, چهارشنبه

متا تحلیلی بر تحلیل یاسر عزیزی در رابطه با دونالد ترامپ (4)


توضیح «کارل مارکس»
بر حقیقت «دونالد ترامپ»
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
یاسر عزیزی 
ویرایش و متا تحلیل از
مسعود بهبودی

  
پیش تر نوشته شد که
«ترامپ هیچ ندارد، هیچ.
او فقط پول دارد.
با اینهمه یک ‌تنه دارد اساس سامان مبتذل سیاسی امریکا را
به ریشخند می‌گیرد.»

·       در ورای این ادعای یاسر عزیزی، مبنی بر اینکه مش دونالد، «جز پول کلان چیزی ندارد»، ولی علیرغم آن، «سامان سیاسی مبتذل امریکا را به ریشخند می گیرد»، چیست؟

·       یاسر چگونه به این نتیجه رسیده که مش دونالد جز پول کلان چیزی ندارد؟

·       منظور یاسر از مفهوم «سامان سیاسی مبتذل امریکا» چیست؟

·       بر پایه چه حقایق اموری، یا سر به این نتیجه ها رسیده است؟

1

«ترامپ هیچ ندارد، هیچ.
او فقط پول دارد.
با اینهمه یک ‌تنه دارد اساس سامان مبتذل سیاسی امریکا را
به ریشخند می‌گیرد.»

·       ما متأسفانه از یاسر و روشنفکران چهار دهه اخیر کشور جماران زده، چیز چشمگیری نخوانده ایم تا قادر به ارزیابی قطعی باشیم.
·       شاید به برکت تحلیل این تحلیل یاسر، شناخت بهتر از او میسر شود.

·       یاسر ـ احتمالا ـ مش دونالد را با دیگر خوانین و سلاطین و رؤسای جماهیر جهان مورد مقایسه قرار داده و به این نتیجه رسیده است.

·       این استنتاج یاسر، استخراج خود او نیست.

·       رسانه های امپریالیستی هم همین را به خورد خلایق می دهند:
·       مش دونالد فقط پول کلان و برج مش دونالدی دارد.
·       همین و بس.

·       رسانه های امپریالیستی اروپائی حتی میلیاردر بودن او را تحت علامت شک و تردید و سوء ظن یزرگی قرار می دهند و بدین طریق نسبیتی را وارد کلان ثروتمندی او می سازند.

·       یاسر به احتمال قوی، این ادعا را از مؤلفین امپریالیستی گرفته و پذیرفته است که مقالات شان را می خواند و به زبان شیرین فارسی ترجمه می کند.

2

«ترامپ هیچ ندارد، هیچ.
او فقط پول دارد.
با اینهمه یک ‌تنه دارد اساس سامان مبتذل سیاسی امریکا را
به ریشخند می‌گیرد.»

·       وقتی جورج بن جورج، رئیس جمهور ایالات متحده امریکا شد، رسانه های ماورای طبقاتی و اوبژکتیو و بی طرف امپریالیستی از 30 عن عن و بی بی 30 و عاعردی و صد دی اوف و غیره، به تمسخر جورج کوچولو برخاستند و بیچاره را حسابی افشا کردند و عوامفریبی کردند.

·       تا اینکه اسامه بن لادن به داد جورج بن جورج رسید و به حمایت جهانی و ماورای جهانی از او مدد رساند.
·       آن سان که خیلی از منتقدین، «حمایت بی حد و مرز» از او را اعلام کردند و او تحت حمایت اجامر جهانی و ماورای جهانی، خاور را (و نه فقط خاور را) به خاوران تبدیل کرد.

·       یاسر هم حتما در آن زمان حرف هائی زده است.

3
«ترامپ هیچ ندارد، هیچ.
او فقط پول دارد.
با اینهمه یک ‌تنه دارد اساس سامان مبتذل سیاسی امریکا را
به ریشخند می‌گیرد.»

·       انتقاداتی که محافل امپریالیستی اروپائی از جورج بن جورج داشتند، از قراری دیگر بودند:

الف


·       جورج بن جورج، بیوگرافی به درد بخوری نداشت.
·       از خراباتیان ایالات متحده امریکا بود.

·       عرق خور قهاری بود که دم در میخانه می خوابید.

·       همانجا در حالت مستی، عیسی مسیح به سراغش رفته بود و به صراط مستقیم هدایتش کرده بود.

·       آن سان که مش بوش مسیحی دو آتشه شده بود.
·       دو آتشه تر از مسیحیان مؤمن ماسک دار آتش افروز کوکلوس کلان.

ب


·       جورج بن جورج حتی سواد دانش ـ کاهی سطحی و صوری مش دونالد را نداشت.

·       جورج بن جورج اصلا نمی دانست که پاکستانی در روی زمین وجود دارد و رئیس جمهوری به نام پرویز دارد.
·       انتقاد می کردند که او نه واژه پاکستان را درست تلفظ می کند و نه واژه پرویز را.

پ


·       جورج بن جورج اما از اعضای اصیل و بی چون و چرای طبقه حاکمه امپریالیستی بود.
·       از خاندان ریشه دار سرمایه داری امریکا بود.

·       پدر بزرگش همان کسی بود که گاز خوشمزه مهلک را به هیتلر ـ هموطن مش دونالد ـ می فروخت تا 6 میلیون نفر از نژاد پست را مست و سرمست کند و از کوره های سوزان آتش عبور دهد تا رقص کنان خاکستر شوند و دود شوند و کود شوند.

·       اما کسی از تعداد صفر های ثروت خاندان بوش خبر نداشت تا بگوید:

«چورج بن جورج هیچ ندارد، هیچ.
او فقط پول دارد.
با اینهمه رئیس طویله ای شده است که  
سرکرده جهان بی سامان است

ت


·       ایراد ایده ئولوژیکی که به جورج بن جورج و دار و دسته اش گرفته می شد، شباهت شگفت انگیزش به اسامه بن لادن بود:
·       جورج بن جورج هم بسان اسامه بن لادن، فوندامنتالیسم را نمایندگی می کرد.
·       فوندامنتالیسم مسیحی را.

·       به همان سان که اسامه بن لادن، دوئالیسم هابیل و قابیل (خیر مطلق و شر مطلق) قرآن کریم را نمایندگی می کرد،  جورج بن جورج هم همان دوئالیسم  هابیل و قابیل (خیر مطلق و شر مطلق) انجیل را در کوچه های دهکده جهان دهاتی ها مستانه عربده می کشید:

«ما گودگای هستیم و این و آن بدگای.
هر کس که با ما نیست، بر ما ست
و بر او باید آن رود که بر بدگای رفته است.»

ث


·       با ریاست جمهوری جورج بن جورج، هادی غفاری و صادق خلخالی به آرزوی عنگلابی خود رسیدند:

«دهکده جهان با منطق
هم جمارانیزه  و هم طالبانیزه شد.»

·       همه سکنه طویله جهان به عوض اندیشیدن، شروع به عرعر کردند:
·       یکی به زبان شیرین فارسی فوندامنتالیسم جمارانیستی ـ  جمکرانیستی را عرعر کرد، دیگری به زبان دری و وری، فوندامنتالیسم طالبانیستی را، آن دیگری به زبان عربی فوندامنتالیسم بن لادنیستی را و عزرائیل فوندامنتالیسم صهیونیستی را و جورج بن جورج فوندامنتالیسم مسیحانیستی را.

·       در غیاب سوسیالیسم یک زمان موجود، دهکده جهان، طویله شد و جز عرعر، صدائی به گوش بشر نرسید.

·       سؤال اکنون این است که فرق مش بوش با مش دونالد چیست؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر