ویرایش و
تحلیل از
ربابه نون
مثل
درياچه ی بزرگي، راه هاي رودها مسدود بر آن مانده
ـ پيوسته ـ
مي خورد از مايه، تا گردد كويري خشك
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ
·
معنی تحت اللفظی:
·
میهنم، مثل دریاچه بزرگی است که
راه ریزش رودها بر آن برای همیشه بسته مانده است.
·
در نتیجه چاره ای جز خودخوری (تغذیه
از سرمایه) ندارد و به تدریج خشک می شود و روزی به کویری خشک مبدل خواهد شد.
·
اخوان در این بند دوم شعر نیز دیالک
تیک فرم و محتوا را به شکل دیالک تیک دریاچه و آب بسط و تعمیم می دهد تا از وضع
اسفناک میهن خویش پرده بر دارد:
·
میهن دریاچه وار شاعر، سیستم بسته
ای است.
·
منظور از مفهوم فیزیکی «سیستم بسته»
چیست؟
1
مثل
درياچه ی بزرگي، راه هاي رودها مسدود بر آن مانده
ـ پيوسته ـ
مي خورد از مايه، تا گردد كويري خشك
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ
·
سیستم ها بطور کلی به دو دسته طبقه
بندی می شوند:
الف
سیستم باز
·
سیستم باز سیستمی است که با محیط
پیرامونش، داد و ستد انرژتیکی دارد:
·
به عنوان مثال، موجودات زنده از
نبات تا جانور و انسان، سیستم های باز محسوب می شوند که با محیط پیرامون خود، داد
و ستد انرژتیکی دارند:
1
·
نباتات از گیاه تا درخت، نور
خورشید و گاز کربنیک هوا را، آب زمین را، املاح معدنی زمین را، جذب می کنند (ستد)
·
در عوض، اکسیژن، میوه، برگ و چوب و
سایه و طراوت به محیط پیرامون خود می دهند. (داد)
·
می توان به زبان فلسفی از دیالک
تیک داد و ستد میان نبات و محیط پیرامون سخن گفت.
2
·
جانوران و انسان ها آب و اکسیژن هوا
و مواد غذائی را، علوفه و میوه و دانه و غیره را از محیط پیرامون جذب می کنند (ستد)
·
در عوض ادرار، گاز کربنیک، گازهای
دیگر، مدفوع و نهایتا گوشت و استخوان و شیر و غیره به محیط پیرامون خود پس می
دهند. (داد)
·
به زبان فلسفی می توان از دیالک
تیک داد و ستد میان جانوران و محیط پیرامون سخن گفت.
ب
سیستم بسته
·
سیستم بسته اما بر خلاف سیستم باز،
با محیط پیرامون خود داد و ستد انرژتیکی ندارد.
·
به عنوان مثال، هر بمبی سیستم بسته
ای است.
2
مثل
درياچه ی بزرگي، راه هاي رودها مسدود بر آن مانده
ـ پيوسته ـ
مي خورد از مايه، تا گردد كويري خشك
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ
·
از دید شاعر، میهن او سیستم بسته
ای است.
·
چون همه راه های ورود رودها بدان
بسته اند.
·
میهن دریاچه وار شاعر ستدی از محیط
پیرامونش دریافت نمی کند.
·
آب رودی بدان نمی ریزد.
·
آب این دریاچه اما پیوسته تبخیر می
شود و به شکل بخار به محیط پیرامون دریاچه داده می شود. (داد)
·
شاعر این از خود کاستن دریاچه را
با اصطلاح تجاری تبیین می دارد:
·
دریاچه میهن شاعر «از مایه می
خورد.»
3
مثل
درياچه ی بزرگي، راه هاي رودها مسدود بر آن مانده
ـ پيوسته ـ
مي خورد از مايه، تا گردد كويري خشك
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ
·
میهن دریاچه وار شاعر بسان بقالی
است که کسی از او چیزی نمی خرد.
·
او در نتیجه سودی به جیب نمی زند.
·
ولی شکم صاحب مرده خودش و زن و بچه
اش باید سیر شود.
·
در نتیجه او و خانواده اش از مواد
غذائی مغازه تغذیه می کنند.
·
از سرمایه می خورند.
·
سرمایه روز به روز کاهش می یابد تا
روزی که دیگر اثری از آن در بین نباشد.
4
مثل
درياچه ی بزرگي، راه هاي رودها مسدود بر آن مانده
ـ پيوسته ـ
مي خورد از مايه، تا گردد كويري خشك
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ
·
این به زبان فلسفی به معنی تخریب دیالک
تیک داد و ستد است.
·
این به معنی تبدیل دیالک تیک داد و
ستد به دوئالیسم داد و هیچ است.
·
چون ستدی در بین نیست.
·
این اما به چه معنی است؟
5
·
یکی از فرم های بسط و تعمیم دیالک
تیک داد و ستد در جامعه بشری، دیالک تیک تولید و مصرف است.
·
انسان ببرکت تولید است که می تواند
مصرف کند و ادامه حیات دهد:
الف
·
اگر نیروهای مولده جامعه، توسعه یافته
باشند، جامعه می تواند مازاد بر نیاز خود، کالا تولید کند.
ب
·
اگر نیروهای مولده جامعه عقب مانده
باشند، جامعه یا به اندازه لازم تولید می کند و یا به اندازه بخور و نمیر.
·
در پرتو دیالک تیک تولید و مصرف می
توان به درک بهتر این بند شعر نایل آمد:
6
مثل
درياچه ی بزرگي، راه هاي رودها مسدود بر آن مانده
ـ پيوسته ـ
مي خورد از مايه، تا گردد كويري خشك
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ
·
میهن و یا به عبارت دقیق تر، جامعه
شاعر، نه جامعه مولد، بلکه جامعه مصرف کننده است.
·
جامعه شاعر تولید نمی کند، بلکه
فقط مصرف می کند:
·
«از مایه می خورد.»
·
به همین دلیل روز به روز فقیر تر و
ذلیل تر می شود.
·
سؤال این است که چرا و به چه دلیل؟
7
مثل
درياچه ی بزرگي، راه هاي رودها مسدود بر آن مانده
ـ پيوسته ـ
مي خورد از مايه، تا گردد كويري خشك
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ
·
جواب این سؤال را شاعر پیشاپیش
داده است:
راه هاي
رودها مسدود بر آن مانده
ـ پيوسته ـ
·
ساختار این جامعه طوری است که در آن
تولید ثروت صورت نمی گیرد.
·
منظور از ساختار همان مناسبات
تولیدی است.
·
همان فرم مالکیت بر وسایل تولید است.
·
همان زیربنای اقتصادی جامعه است.
·
همان البسه تنگ کودک است که رشد و
نمو او را سد می کند.
8
·
به عنوان مثال، مناسبات تولیدی فئودالی
مانع توسعه نیروهای مولده جامد و جاندار جامعه می شود.
·
با خیش چوبی و گاو و خر و اسب و
استر که نمی توان هزاران هکتار از اراضی کشت را شخم زد و گندم کاشت.
·
با سیطره مناسبات تولیدی فئودالی که
نمی توان توده های مولد و زحمتکش را با علم و فن آشنا ساخت و نیروهای مولده جامد و
جاندار جامعه را توسعه داد.
·
بدون توسعه علم و فن که نمی توان جامعه
را به پیش راند و حوایج متنوع مردم را بر آورده ساخت.
9
مثل
درياچه ی بزرگي، راه هاي رودها مسدود بر آن مانده
ـ پيوسته ـ
·
این توضیح شاعر از جامعه کماکان
معتبر است:
·
چون در این سامان بی سامان، دار و
ندار صدها هزارساله کشور حراج می شود تا شکم ملت سیر شود.
·
نفت و گاز و منابع و معدن زیر
زمینی دیگر بی مهابا حراج می شوند تا خلایق نانی به کف آرند و به غفلت بخورند.
·
این زیربنای اقتصادی شبه کاپیتالیستی
جامعه با روبنای ایده ئولوژیکی فئودالی و صدر اسلامی و فوندامنتالیستی، قید وبندی
بر اندام جامعه است و دیر یا زود به تبدیل آن به برهوت منجر خواهد شد.
·
وقتی از عظمت توضیحی این شعر سخن
می رود، به همین دلیل است.
·
ما در این جهنم فوندامنتالیستی با
سقوط فکری و فرهنگی و اخلاقی هراس انگیزی مواجهیم و راه خروج از این بن بست فکری و
فرهنگی و اخلاقی بکلی بسته است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر