جمعبندی از
مسعود بهبودی
این علامه شیرین زبان، خرتر از خره.
چگونه می توان پدر و مادر و خواهر و برادر و فرزند کسی را تکه تکه کرد و از داشتن سنگ قبری حتی محروم ساخت
و یا آواره دیار غربت کرد تا با مدرک لیسانس و دکترا
از طریق گدائی روزگار بگذراند
و بعد با او آشتی کرد؟
قلب قوی
نیما یوپیج
دیده ای یک گلوله یا تیری
که به خاک اندر آورد شیری؟
دیده ای پاره سنگ کم وزنی
که چو از مبدأش برون بپرد
دل بحر عظیم را بدرد
در همه موج ها شود نافذ؟
ای نبوده دمی به دهر آرام
پی هنگامۀ دل ناکام،
مرد، ای بینوای راه نشین
پارۀ سنگ و آن گلوله تویی
که تو را انقلاب و دست تهی
می کند سوی عالمی پرتاب.
گر چنین بنگری به قصۀ خویش
ننگری بعد از این به جثّۀ خویش
وَقع ننهی که هیکلت خُرد است.
پیش این آسمان پهناور
چه تفاوت اگر بر آری سر
اندکی مرتفع و یا کوتاه؟
نشود پهنی و بلندی تو
مایۀ عزّ و ارجمندی تو
ارجمندی پس از کجا پیداست؟
ارجمندی ز قوّت دل تو ست
همه زانجا ست آنچه حاصل تو ست
چو تو را دل بود، به دل بنگر!
پی دشمن بسی لجاجت کن
چون لجاجت کند، سماجت کن
مرد را زندگی چنین باید.
خیز با قوّت دل و امّید
شب خود را بکن چو روز، سفید
خصم، با هیکل و تو با دل خویش.
خویش را با سلاح زینت کن
از همه جانبه مرمّت کن
خانه ای را که فقر ویران کرد.
رازی را دریابم
بهتر که خدیو کشوری باشم
ذیمقراطیس
سگ وفا سرش نمیشه
«وفای» کذائی سگ، فرمی از اعتیاد است
اعتیاد به بوی مولکول های اندام کسی
نفس کشیدن را نمی توان اعتیاد تلقی کرد.
1
تنفس فرمی از داد و ستد موجود زنده با طبیعت مادر است.
ستد اکسیژن و داد گاز کربنیک
2
در بخش مهمی از نباتات برعکس است:
ستد گاز کربنیک و داد اکسیژن
3
تنفس نبات و جانور
نتیجه روند دیالک تیکی سوخت و ساز است.
4
انسان مثلا گوشت را از طبیعت می گیرد (ستد)
مواد حیاتی اش را جذب می کند و تفاله اش را پس می دهد (داد) (به صور مختلف: ادرار، مدفوع، مو، ناخن و غیره)
5
کار انسانی هم همینه:
سنگ آهن را بشر از طبیعت می ستاند (ستد)
و پس از تولید گاو آهن، زباله را به طبیعت پس می دهد.
6
دیالک تیک داد و ستد
دیالک تیک جذب و دفع
7
سعدی دیالک تیک داد و ستد را
حتی در روز محشر معتبر می داند.
8
در فلسفه سعدی فقرا دست خالی به صحرای محشر می روند
و لذا جز دوزخ جائی برای شان نیست.
9
اغنیا اما احسان و انفاق کرده اند و با دست پر می روند
و جنت به نصیب می برند.
«بخور، بپاش که هر دو جهان بردی»
حریف
شما برای یک جمله ی کوتاه یک مقاله نوشته اید.
چه بصورت غریزی یا عادت یا شرطی یا هر اصل دیگری سگ حیوان باوفائی محسوب می شود.
همانطوریکه روباه به حیله گری معروف است.
تمام ما حتی انسان محصول فعل وو انفعالات شیمیائی است
و این فقط مربوط و مخصوص سگ ها نیست
کمیت چیزها هیچ واره نیست،
تعیین کننده ولی کیفیت آنها ست.
1
اولا انسان محصول محض فعل و انفعالات شیمیائی نیست.
2
اگر چنین بود، انسان اصلا پدید نمی آمد.
3
انسان در روند کار مادی و ببرکت کار مادی
انسان شده است.
4
تفکر و تکلم دوقلوی ناشی از کار هستند.
5
ما دهها مطلب در اثبات این حقیقت امر منتشر کرده ایم.
6
ثانیا نه سگ وفادار است و نه روباه مکار.
7
این ایده ئولوژی فئودالی است که مسائل اجتماعی را ناتورالیزه می کند و مسائل طبیعی را سوسیالیزه.
8
کسب و کار ایدئولوگ های فئودالیسم
مثلا سعدی و حافظ
همین بوده است.
9
سگ و روباه و گرگ و غیره
با معیارهای طبقه حاکمه در جامعه فئودالی
ارزیابی و عملا تحریف می شوند.
10
روباه هیچ چیز کمتر از سگ ندارد.
11
هر نبات و جانور
به عنوان نیای بشریت
استراتژی و تاکتیک زیست خود را توسعه داده اند.
12
دیالک تیک عهد و وفا
یکی از میراث های دوران برده داری و بعد فئودالی است
که تار و پود آثار کلاسیک ایران را تشکیل می دهد.
13
در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری
جای دیالک تیک عهد و وفا را
عقد قرار داد بین کارگر و سرمایه دار می گیرد.
14
می توان گفت که
عهد و وفا
(ضد آن، جور و جفا)
شاید هم همان خیانت به قول شما
فرمی از قرارداد منعقده میان رهی و بنده و غلام و کنیز و رعایا و اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی بوده است.
اکنون فاقد فعلیت است.
نامعاصر است.
15
اکنون در مناسبات تولیدی سرمایه داری
جامعه فرم بازار دارد و همه انسان ها بلحاظ فرم برابرند:
همه صاحب کالا هستند و کالای خود را می فروشند
16
اگر کسی فاقد کالا باشد، نیروی کارش را می فروشد
پرولتر است
17
اگر نیروی کارش را هم نتواند بفروشد
خودش را
تنش
عزت انسانی اش را
وجدانش را
همنوعش را
می تواند بفروشد تا ادامه حیات دهد.
لومپن پرولتاریا ست.
(جاکش و خودفروش و تن فروش و قاچاقچی، دزد و رهزن و جاسوس و خبرچین و گدا و انگل های دیگر)
عجب عجبا
آدم ها به تنهائی حتی نمی توانند لحظه ای زنده بمانند.
1
کسی نمی داند
ولی برای تهیه و تولید هر جرعه آب و هر لقمه نان
صدها نفر جان می کنند.
2
جامعه و جهان رزاقی دارد
3
رزاق بی نام و بی نشان بی اعتنا به نامی
که سیاوش کسرائی
خدای خاک
می نامد:
توده های مولد و زحمتکش
بی همه چیزان مولد همه چیز
نصیحت
یکی از فرم های هماندیشی فئودالی ـ قرون وسطائی است.
1
نصیحت ماهیتا به نیت خیرخواهی است.
2
هیجکس به دشمن خویش اندرز نمی دهد.
3
پیش شرط دادن اندرز به کسی
احساس یگانگی و همبستگی با حریف است.
4
پدر همین شاه که استالین اندرزش می دهد،
چند هفته قبل متحد فاشیسم هیتلری بوده است.
5
دار و ندار مردم را غصب کرده و توده های مولد و زحمتکش را
بی رحمانه سرکوب نموده است
و حزب کمونیست ایران را تعطیل، بازداشت و رهبران آن را زجرکش کرده است.
6
استالین یا خاین به منافع طبقه کارگر است و یا خر است.
7
او می توانست در سفارت شوروی بخوابد.
8
استالین در این اندرز از پیمان صلح خود با هیتلر
ابراز پشیمانی می کند که بسیار گران تمام شده است.
9
فیدل کاسترو چندی قبل
استالین را به خاطر همین خریت به تیغ تیز انتقاد می سپارد.
10
استالین خریت های وحشت انگیزی مرتکب شده است.
11
حالا آمده پیش خاندان خاین پهلوی
و خود را ایرانی قلمداد می کند.
اندرز می دهد.
اموزگارش نامیده اند
کسی را که بهترین کمونیست ها را لت و پار کرده است.
12
بحث کردن با طرفداران استالینیسم و تروتسکیسم و فاشیسم و فوندامنتالیسم و غیره بی ثمر و بیهوده است.
13
با مذهبی جماعت نمی توان بحث منطقی کرد.
14
استالینیسم و تروتسکیسم چیزهائی از جنس طالبانیسم اند
مکاتب اوبسکورانیستی اند
مکاتب خرپروری اند
15
یک میلیون سال دیگر هم
همین حضرات
همین جفنگ ها را تکرار خواهند کرد
و گامی حتی جلو نخواهند گذاشت
ولی تا دلتان بخواهد
عقب عقب خواهند رفت.
16
استالینیسم و تروتسکیسم
ماهیتا جریانات آنتی کمونیستی اند.
دشمنان طبقه کارگر اند.
17
استالینیسم و تروتسکیسم
ضمنا جریانات ایراسیونالیستی (خردستیز) اند
بسان فاشیسم و فوندامنتالیسم و طالبانیسم اند.
18
اینها حتی ذرات مثبتی که استالین و تروتسکی داشته اند
ندارند.
19
با شما ما صدها صفحه بحث کرده ایم
شما اصلا توان تفکر ندارید.
فقط هارت و پورت می کنید.
ما تحلیلی از استالینیسم منتشر کرده ایم
بردارید نقد کنید.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر