۱۳۹۳ آذر ۱۲, چهارشنبه

طنزالطبیعة و تکبیر (6)


به قلم بعضی ها
ویرایش از مجله «تهران غضنفر» 

1
خلبان با کمک خلبان صحبت می کرد، حواسش نبود بلندگو روشنه.
گفت :
ممد من میرم می شاشم، یه ماچم از این سرمهمانداره می گیرم، میام.
سرمهماندار که سرخ و سفید شده بود به سرعت رفت سمت کابین.
وسط راه پاش به پایه پیرزنه گیر کرد.
پیرزنه گفت :
«مادر عجله نکن گفت، اول میره میشاشه»   

غضنفر
پیر زن ها را نباید دست کم گرفت:
پیر زنها چه بسا کوهی از دانش تجربی اند.
در واقع غول اند
اگرچه  ضعیف و شکننده بنظر می رسند.

2
به "بعضيا" ميگن چرا چوب خدا صدا نداره؟
 جواب میدن:
«برای اینکه خدا نمی زنه، فرو ميكنه»

غضنفر
این طنز در عین اختصار، شاهکار است.
صد صلوات رسا

3
خوش آيد و خوش نايد
ما را به چه كار آيد
 
اين قامت بي تنبان
ارزاني ناكامان

خوش آید و خوش ناید مارا به چکار اید
یعنی برام اهمیتی نداره.
بی تفاوتم نسبت به یک سری خوش اومدنا و نیامدنا.
 این قامت بی تنبان.
قامت بی تنبان یعنی غیر رسمی و بی اهمیت و دهن کجی.
 ارزانی ناکامان.
ارزانی کسانیکه ناکام موندن  

4
فقط در زبان گیلکی است که تک حرف، واژه ای است.

مثال

پ = می شود
ش = می رود
گ = بگوید
 ر = پسر

5
دختره يه عكس از پاش گذاشته كه فقط ناخناش معلومه
اونوقت: اينم كامنت ملت هميشه در صحنه:

 الف
از ناخنات معلومه که خیلی مهربونی

ب
قشنگ بود
با اجازه کپی

ت
فدات شم
پاهات (من ـ زور، ناخنات) یه چیزی به آدم میگن.

پ
چه عاشقانه!

ث
وای
محشره

ج
ناخنات سگ داره لامصصب

ح
ناخنات بهم آرامش خاصی میده

6
دختره پست گذاشته:
«توله سگ من کیه؟»
هزاران جوان همیشه حی و حاضر در صحنه
در طرفة العینی
توله سگ شده اند
و در رقابت بر سر توله سگ اصلی و اصیل دختره بودن
همدیگر را لت و پا کرده اند.
حالا دختره مانده با جنازه ی توله هاش
در زیر زمین خانه اش

7
در عهد حجر برای تمیز آدمک از خر
به بالا  نگاه می کردند.
در عصر حاضر برای تمیز آدمک از خر
قضیه برعکس عهد حجر است.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر