۱۳۹۳ خرداد ۱۶, جمعه

ترادیسیونالیسم (سنتگرائی) (4) (بخش اخر)


 پروفسور هاینتس پپرله
برگردان شین میم شین

خطوط اصلی تعالیم ترادیسیونالیسم:
ادامه
11
·        خدا از دیدگاه پانته ئیسم با طبیعت، زمان، شرایط و اوضاع و احوال یکی تلقی می شود و هر عملی تا کوچکترین اجزایش مقدر شده (سرنوشتی)  انگاشته می شود.
 
·        مراجعه کنید به پانته ئیسم (همه خدائی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
12
·        بنظر دمایستر صحت این نظریه (درک اوکی ژنالیستی از رابطه جبر و اختیار) در انقلاب فرانسه و سیر آن بطرز بی سابقه ای به اثبات رسیده است.
·        چون در انقلاب فرانسه و سیر آن معلوم شده که سیر تاریخ نه بر مبنای تصورات انسان ها، بلکه بر اساس جبر نامرئی حاکم بر همه حوادث صورت می گیرد.
 
13
·        نتایج این نظریه عبارتند از فاتالیسم و کویه تیسم که از سوی ترادیسیونالیست ها برای دفاع همه جانبه از نظام موجود مورد استفاده قرار می گیرد.
 
14
·        اصل مرکزی این نظریه حاکی از آن است که هرآنچه که هست، اگر «ماندگار» باشد، خوب و معقول است.
15
·        بدین طریق اوضاع ما قبل انقلاب فرانسه مورد تجلیل قرار می گیرد، از رژیم قبل از انقلاب دفاع به عمل می آید، تفتیش عقاید و جنگ توجیه می شود، حتی انقلاب بمثابه کیفر اعمال ناپسند فرانسوی ها قلمداد می گردد.
16
·        تئوری دولت ترادیسیونالیسم نیز بر مبنای این اصول استوارند:
·        در قاموس ترادیسیونالیسم، جامعه، دولت و قانون اساسی منشاء بلاواسطه الهی دارند و لذا حق مقاومت در مقابل آنها مجاز نیست و حتی طرح سؤال در باره معقول بودن نظام دولتی بی معنا ست.
·        بلکه باید قبول کرد که هر ملتی نظام سزاوار خود را دریافت می کند:
·        خلایق هر چه لایق.
17
·        ملتی سزاوار سلطنت مطلقه است و ملتی دیگر سزاوار جمهوری دموکراتیک.
 
18
·        جمهوری دموکراتیک اما یک پدیده استثنائی است، که به درد هیچ ملتی نمی خورد، در حالیکه سلطنت ـ برعکس ـ بهترین فرم دولتی از قبل تدارک دیده شده است و با سلطنت جهانی الهی انطباق مطلق دارد.
19
·        دمایستر این نظریه فقهی (تئوکراتیکی) دولت را چنین فرمولبندی می کند:
·        «انسان خلق شده است تا عبادت و اطاعت کند.
·        آماج او عبارت است از برقراری تئوکراسی برونی.
·        پاپ اوتوریته شاهان، شاهان اوتوریته اشراف، اشراف اوتوریته مردم اند.
·        همانطور که این اوتوریته ها بطور سلسله مراتب حافظ قدرت الهی اند، به همان سان نیز حافظ حقیقت الهی اند.»
20
·        ترادیسیونالیسم، قرن نوزدهم و دوران بعد از آن را بطرق مختلف تحت تأثیر قرار داده است.
·        این تأثیر در برخی موارد (مثلا بلحاظ اشاعه شیوه نگرش تاریخی) مثبت، اما روی هم رفته ـ بویژه در رابطه با توسعه کاتولیسیسم ـ منفی بوده است. 
21
·        کلیسای کاتولیکی اگرچه پس از قدری تأخیر در اواسط قرن نوزدهم، تعالیم معرفتی ـ نظری  ترادیسیونالیسم را محکوم کرد، ولی همزمان در بسیاری از مسائل مهم، از تعالیم اجتماعی و سیاسی  ترادیسیونالیسم پیروی کرد.
·        از آن جمله اند:
الف
·        اولترامونتانیسم (فتواهای مؤثر در سیاست توسط پاپ)
 
ب
·        سیاست اتحاد محراب و تاج
ت


لئو سیزدهم (1810 ـ 1903)
پاپ کلیسای کاتولیکی ـ رومی (1878 ـ 1903)
معروف به پاپ سیاسی

·        و سرانجام، این حقیقت امر که کلیسا تا روی کار آمدن پاپ لئو سیزدهم حاضر به آشتی با دموکراسی بورژوائی نشد.
22
·        بعدها دبونا و دمایستر با «اکسیون فرانسوی» و با ایدئولوگ های آن (ماورا، داده) و رژیم ویشی    رابطه  برقرار کردند و به همکاری پرداختند. 
·        (اکسیون فرانسوی دار و دسته راستی افراطی در فرانسه است که در سال 1898 بنیانگذاری شده و در جنگ جهانی دوم با فاشیست های آلمانی همکاری می کرد. مترجم)
23
·        در قرن نوزدهم رومانتیک آلمانی تحت تأثیر  ترادیسیونالیسم پا به عرصه نهاد که از سوی مارکس بمثابه تقلید ناشیانه از تعالیم دبونا و دمایستر نامیده شده است.
24
·        ترادیسیونالیسم در نیمه اول قرن نوزدهم، جامعه شناسی پوزیتیویستی ـ بورژوائی تازه زاد را نیز تحت تأثیر قرار داد.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر