۱۳۹۱ آذر ۲, پنجشنبه

دیالک تیک پایان پذیر ـ پایان ناپذیر (10)

پایان پذیر و پایان ناپذیر
(با نهایت و بی نهایت، با پایان و بی پایان)
پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان شین میم شین
      
دیالک تیک پایان پذیر ـ پایان ناپذیر در فلسفه هگل

 گئورگ ویلهلم فریدریش هگل (1770 ـ 1831)

·        هگل در انتقاد از نظر کانت راجع به ترقی پایان ناپذیر (که هگل آنرا «پایان ناپذیری کریه» می نامد) بر وحدت دیالک تیکی پایان پذیر و پایان ناپذیر تأکید می ورزد:

1

·        پایان پذیر پایان ناپذیر را در بطن خود دارد و پایان ناپذیر خود را تنها در پایان پذیر تحقق می بخشد.

2

·        پایان ناپذیر بطور کلی نفی پایان پذیر نیست، بلکه «پایان ناپذیری حقیقی» ـ قبل از همه ـ نفی «پایان ناپذیری کریه» است، نفی ترقی پایان ناپذیر است.

3

·        به عبارت دیگر، «پایان ناپذیری حقیقی» نه تنها پایان پذیر است، بلکه همچنین استکمال در خود و مشخص است. 

4

·        هگل ترقی پایان ناپذیر را به خطی مستقیم تشبیه می کند که «در هر دو انتهای آن فقط پایان ناپذیری قرار دارد» و تصویر «پایان ناپذیری حقیقی» را بر عکس، به دایره در خود خمیده تشبیه می کند:

5

·        هگل تصویر «پایان ناپذیری حقیقی» را به «خط به خود رسیده، بسته و کاملا حی و حاضر» تشبیه می کند که «نه نقطه آغازین و نه نقطه واپسین دارد.»
·        (هگل: منطق 1 ، 138)   

6

·        اهمیت بزرگ درک هگلی از پایان ناپذیری ـ قبل از همه ـ در تأکید بر وحدت دیالک تیکی پایان پذیر و پایان ناپذیر بوده است.

7

·        البته منظور هگل از مفهوم «پایان ناپذیری حقیقی»، ماهیتا «پایان ناپذیری بالفعل» است که پایان ناپذیری را نه بمثابه روند، بلکه بمثابه کل بسته و خودکفا می انگارد.

8

·        علاوه بر این، اندیشه های دیالک تیکی گرانبهای هگل تحت تأثیر منفی گرایش ایدئالیستی او قرار دارند:

9

·        پایان پذیر در قاموس هگل، فقط بمثابه تجلی مجدد ایده مطلق و پایان ناپذیر، حقیقی تلقی می شود.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر