۱۳۹۱ آبان ۲۴, چهارشنبه

هماندیشی با الف میم شیری (1)

الف میم شیری

ما بمب اتمی داریم
خدامراد فولادی

ما بمب اتمی داریم
پنهان هم نمی کنیم از شما
و از هیچ کس
یکی از بزرگ ترین بمب های جهان را
داریم ما   در ایران
که ویران می کند
کاخ ها را
قدرت ها را
دسیسه های دشمنان مان را
در ایران
و در جهان
بمبی که سرانجام
و به یکباره منفجر خواهد شد
از مخفیگاه اندیشه و کار
و نابود می کند
قدرت تروریست ها
و سرمایه داران حاکم بر جهان را
بمب تمام ناشدنی ما
کارگران آگاه ایران .
سرچشمه:
مجله هفته

حسن

·        دوست عزیز مان الف میم شیری در واکنش به شعر خدامراد فولادی ابراز نظر کرده اند که برای ما بهانه ای جهت هماندیشی است.
·        حریفی در تارنمای دیگری در رابطه با کامنت من نسبت به شعر علی سالکی نوشته بود:
·        «آخه این چه نقدیه؟
·         شما دارین درونمایه ی شعرو طوری تحلیل می کنین که حتا آخرش هم مجبور شدین بنویسین "با پوزش"!»  
·        مسئول تارنما در جواب منتقد نوشته بود:
·        «هدف حسن هماندیشی است.
·        اینکه چرا او پوزش خواسته، به این دلیل است که ذکر ایراد همنوعی برایش نه تفنن، بلکه تکلیف بوده:
·        دفاع از حقیقت بزعم او بوده است.»

·        حق با ایشان است.
·        کشف و بدتر از آن، ذکر ایرادات بینشی همنوع نه شادی بخش و رضایت خاطرآور، بلکه چه بسا شرم انگیز است.
·        ولی بدون هماندیشی نه صحت و سقم نظر کسی به محک می خورد و نه نظر خام کسی تصحیح، تدقیق و یا رد می شود.

·        من برخی از احکام و یا مفاهیم دوست مان الف میم شیری را مورد تأمل قرار می دهم:

بند اول شعر
ما بمب اتمی نداریم
و صریح می گوئیم به شما!
ما نیازی هم به آن نداریم
زیرا، ما انسانیم و انساندوست
که نه به فکر تهدید جهانیم
و نه قصد اشغال و ویرانی دیگر کشورها را داریم
.

·        این نظر دوست مان ـ در واقع  ـ ربطی به بمب و غیره ندارد.
·        بمب اینجا به عنوان استعاره بکار می رود.
·        ولی این نظر حاوی موضعگیری ضمنی نسبت به مسئله بمب اتمی است.
·        و لذا ضرری نخواهد داشت، اگر مورد تحلیل قرار گیرد.
·        نظر دوست مان از دو جهت قابل تأمل است:

 1
ایده بی نیازی از بمب اتم به دلیل انسان بودن و طرفدار انسانیت بودن

·        تولید و نگهداری بمب اتم و تسلیحات امحای جمعی دیگر خود به اندازه کافی ریسک آمیز و دردسرزا ست، ولی نمی توان تردید داشت که تسلیحات اتمی، تسلیحات استراتژیکی اند و بدون آنها هر کشوری می تواند تحت فشار قرار داده شود و استقلال ملی خود را و حتی تمامیت ارضی خود را از دست دهد.
·        از این رو بوده که اتحاد شوروی و جمهوری خلق چین به تولید و آزمایش و حفظ و تکمیل این نوع تسلیحات مجبور بوده اند.

2
زیرا، ما انسانیم و انساندوست
که نه به فکر تهدید جهانیم
و نه قصد اشغال و ویرانی دیگر کشورها را داریم
.

·        در این حکم دوست مان اسلوب فکری ایشان خودنمائی می کند:
·        ایشان بی نیازی به بمب اتم را با انسان و انساندوست و خیرخواه ملل دیگر بودن توجیه می کنند.
·        دوست مان بلحاظ اسلوبی (متد فکری) دیالک تیک حمله و دفاع را فراموش می کنند و فقط به حمله می اندیشند.

·        این شیوه تفکر متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) است:
·        این شیوه تفکر دیالک تیک عینی را تخریب می کند و قطبی از دو قطب دیالک تیکی را مطلق و قطب دیگر را بکلی فراموش و یا انکار می کند.

·        تسلیحات استراتژیکی مثل هر وسیله دیگر در داربست دیالک تیک حمله و دفاع معنی کسب می کند.
·        اتفاقا چه بسا برای دفاع  از انسان و انسانیت و هومانیسم باید تسلیحات امحای جمعی را تولید و نگهداری کرد.
·        این خواست نیروهای طرفدار پیشرفت اجتماعی و صلح و همبستگی ملی و بین المللی نیست، بلکه ضرورتی است که برای حفظ تناسب قوا در نظر گرفته می شود.

·        بی توجهی به دیالک تیک، سرچشمه همه خطاها بوده، است و خواهد بود.
·        برای درست اندیشی باید دیالک تیک چیزها را همیشه در نظر داشت.

3

·        من فکر نمی کنم که دوست مان نظری مغایر با نظر من داشته باشند.

الف میم شیری
ما به سلاحی بسیار قوی تر
و هلاکت بارتر از بمب های اتمی شما مسلحیم.
نظریه سوسیالیسم علمی، سلاح ما ست
که بوقت خود منفجر خواهد شد.
و جهان را از چنگال شما خواهد رهانید
.

·        این بند از نوشته ایشان نیز از چند جهت قابل تأمل است:

1
ما به سلاحی بسیار قوی تر
و هلاکت بارتر از بمب های اتمی شما مسلحیم
.

·        ایشان بعدا متوجه شده اند و لذا در نهایت صداقت و فروتنی تصحیح کرده اند که سلاح مورد نظر ایشان (مارکسیسم ـ لنینیسم) هلاکت بار نیست و نمی تواند هم باشد.

 2
ما به سلاحی بسیار قوی تر
و هلاکت بارتر از بمب های اتمی شما مسلحیم
.

·        ادعای اینکه «ما» به سلاح مارکسیسم ـ لنینیسم مسلحیم، ادعای قابل اثباتی نیست.
·        من شخصا چنین تسلیحی به مارکسیسم ـ لنینیسم و چه بسا حتی نشانه جدی ئی از تسلط بدان در حزب و تشکیلات و یا حتی فرد بخصوصی از کشورمان نمی بینم.
·        اگر ایشان چنین حزب و شخصیتی را می شناسند، نام ببرند تا ما نظری بر آثارشان باندازیم.

3
نظریه سوسیالیسم علمی، سلاح ماست
که بوقت خود منفجر خواهد شد.

·        این ادعای دوست مان بی معنی است.
·        مارکسیسم ـ لنینیسم در بهترین حالت علمی است و کسی نمی تواند از علم انتظار داشته باشد که بموقع منفجر شود.

4
نظریه سوسیالیسم علمی، سلاح ماست
که بوقت خود منفجر خواهد شد
و جهان را از چنگال شما خواهد رهانید
.

·        این نظر دوست مان خود از نقطه نظرهای مختلفی ایراد جدی دارد:

الف
نظریه سوسیالیسم علمی، سلاح ماست
که بوقت خود منفجر خواهد شد
و جهان را از چنگال شما خواهد رهانید
.

·        این نظر ایشان بیانگر جهان بینی ایدئالیستی است:
·        بنا بر این نظر، روح بر ماده مقدم است، شعور بر وجود تقدم دارد:
·        بنظر ایشان، سوسیالیسم علمی بموقع منفجر می شود و جهان را از چنگ امپریالیسم رهائی می بخشد:
·        ایده و اندیشه و یا شعور ماده و وجود را (سیستم جهانی سرمایه داری را) تحول می بخشد.
·        ایدئالیسم به مثابه جهان بینی همین است.
·        این نظر دوست مان به معنی بی اعتنایی به ماتریالیسم دیالک تیکی است که رکن اصلی جهان بینی طبقه کارگر را تشکیل می دهد.

ب
نظریه سوسیالیسم علمی، سلاح ماست
که بوقت خود منفجر خواهد شد
و جهان را از چنگال شما خواهد رهانید
.

·        این نظر دوست مان ضمنا به معنی بی اعتنائی به ماتریالیسم تاریخی است:
·        به عبارت دقیقتر به معنی «درک ایدئالیستی تاریخ» است.
·        درک ماتریالیستی تاریخ موتور تحول فرماسیونی هر جامعه را در مبارزه طبقاتی می داند که بر دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی از سوئی و دیالک تیک مناسبات تولیدی (زیربنا) و روبنای ایدئولوژیکی از سوی دیگر مبتنی است.

ت
نظریه سوسیالیسم علمی، سلاح ماست
که بوقت خود منفجر خواهد شد
و جهان را از چنگال شما خواهد رهانید
.

·        این نظر دوست مان اتفاقا با نظرات هگلیانیست های جوان انطباق مطلق دارد، که مارکس آن را با صرف انرژی خارق العاده ای به چالش کشیده است.
·        تئوری به تنهائی هیچ کاری از دستش برنمی آید.
·        تئوری در بهترین حالت به نفی انتزاعی گذشته قادر است.
·        تئوری اگر در توده نفوذ کند، تئوری اگر روح توده را تسخیر کند، به قوه مادی مهیبی بدل می شود.

·        امتحانش اسان است:
·        زمانی که ما به مسئله ای وقوف داریم، همین شناخت، فی نفسه خود منبع نیرو می گردد و ترس آدمی می ریزد.
·        طی راهی که شناخته شده است، با گام های استوارتری صورت می گیرد، در مقایسه با راه نا شناخته که رهنورد در هراس مدام است.
·        چون از چاه و حرامی و جانوران و خزندگان خطرناک و غیره بی خبر است.

·        هگلیانیست های جوان فکر می کردند که اگر به انتقاد صرف از نهادهای مذهبی و ایدئولوژیکی ارتجاعی اکتفا کنند، جامعه عوض می شود:
·        به قول دوست مان «بمب سوسیالیسم علمی بوقت خود منفجر می شود و سرمایه داری به کن فیکونی محو می گردد!»

·        البته من فکر نمی کنم که دوست مان نظرشان این باشد.

پ
نظریه سوسیالیسم علمی، سلاح ماست
که بوقت خود منفجر خواهد شد
و جهان را از چنگال شما خواهد رهانید
.

·        دوست مان در هر صورت، اینجا هم دیالک تیک ماده و روح را، دیالک تیک وجود و شعور را، دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی را تخریب می کنند، قطب ماده (وجود، وجود اجتماعی) را نادیده می گیرند و قطب روح (شعور، شعور اجتماعی) را مطلق می کنند و عملا از متد (اسلوب) فکری متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) بهره برمی گیرند.

·        یعنی به مسئله اساسی فلسفه پاسخ ایدئالیستی می دهند، نتیجتا بلحاظ جهان بینی (فلسفه)، ایدئالیستی می اندیشند و بلحاظ اسلوب فکری، متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) بررسی می کنند.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر