۱۳۹۱ آبان ۲۳, سه‌شنبه

دیالک تیک پایان پذیر ـ پایان ناپذیر (7)

 پایان پذیر و پایان ناپذیر
(با نهایت و بی نهایت، با پایان و بی پایان)
پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان شین میم شین

·        مفاهیم پایان ناپذیری بالقوه و بالفعل هم در فلسفه یونان باستان و هم در توسعه بعدی فلسفه و علوم منفرد در قرون وسطی و عصر جدید درمقابل هم صف آرائی می کنند.

I
پایان ناپذیری در فلسفه ایدئالیستی

·        پایان ناپذیری بالفعل بویژه در تعالیم ایدئالیستی ـ تئولوژیکی اسکولاستیک نقش مهمی بازی می کند.

1
·        پایان ناپذیری بالفعل بمثابه پایان ناپذیری متعالی، کامل و تغییرناپذیر منحصر به فرد الهی قلمداد می شود.

2
·        از جزم «آفرینش» نتیجه گرفته می شود که جهان در مکان و زمان پایان پذیر قرار دارد.

3

 توماس فون اکوین (1225 ـ 1274)
ایتالیائی الاصل و یکی از متنفذترین فلاسفه و تئولوگ های تاریخ
از مهمترین فقهای کلیسای کاتولیک و از نمایندگان اصلی فلسفه در قرون وسطی متعالی (اسکولاستیک)
میراث معنوی خارق العاده او هنوز هم در نئوتومیسم و نئواسکولاستیک مؤثر است.
کلیسای کاتولیک روم او را جزو قدیسان تلقی می کند.

·        توماس فون اکوین درحق اشیاء مادی هرگونه پایان ناپذیری بمعنی بالفعل آن را اکیدا رد می کند و برای آنها تنها پایان ناپذیری بالقوه قایل می شود.

4

·        مفهوم پایان ناپذیری در فلسفه اسکولاستیک از این نظر جالب است  که در آن ـ در مقایسه با مفهوم پایان ناپذیری مورد نظر پوتاگوریست ها ـ ارزیابی اخلاقی پایان ناپذیر درست برعکس آن صورت می گیرد:
·        در فلسفه اسکولاستیک نه پایان پذیر، بلکه پایان ناپذیر است که بمثابه کامل تلقی می شود و بدرجه صفتی الهی ارتقا داده می شود.

II
پایان ناپذیری در فلسفه ماتریالیستی

·        ماتریالیسم قرن 16 و 17 میلادی می کوشد بر تفسیر ایدئالیستی ـ مذهبی مفهوم پایان ناپذیر غلبه کند:

1

·        از دیدگاه ماتریالیسم قرن 16 و 17 میلادی، پایان ناپذیر باید بمثابه پایان ناپذیری بالفعل نه فقط شامل حال خدا، بلکه همچنین شامل حال جهان مادی و طبیعت گردد.

2

 نیکولاس کوزانوس (1401 ـ 1464) 
فیلسوف، تئولوگ، ریاضی دان، کاردینال
از نخستین هومانیست های آلمانی در دوره گذار از قرون وسطای واپسین به عصر جدید آغازین

·        کوزانوس در صحت جزم «آفرینش» تردید می کند و می آموزد که خدا با طبیعت یکی است و خدا پایان ناپذیری خود را به طبیعت نیز منتقل می کند.

3

·        بنظر کوزانوس، اگر هم پایان ناپذیری در طبیعت نه پایان ناپذیری بالفعل و مطلق باشد و اگر قرار باشد که «حداکثر مطلق» فقط خاص خدا باشد، آنگاه کاینات هم که مرکزش همه جا و هیچ جا ست، باید پایان ناپذیر تلقی شود.
4

·        علاوه بر این باید پایان ناپذیر وحدتی از اضداد تشکیل دهد.

5

·         زیرا در آن ماکسیمم و مینیمم (حداکثر و حداقل)، خط مستقیم و دایره وار و غیره برهم منطبق می شوند.
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر