۱۳۹۱ آذر ۷, سه‌شنبه

دیالک تیک پایان پذیر ـ پایان ناپذیر (13) (بخش آخر)

کاینات
پایان پذیر و پایان ناپذیر
(با نهایت و بی نهایت، با پایان و بی پایان)
پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان شین میم شین
         
11

·        مقوله فلسفی پایان ناپذیری با مفهوم پایان ناپذیری رایج در ریاضیات، یکسان نیست.

الف

·         مقوله فلسفی پایان ناپذیری را نمی توان به مسائلی که  کیهان شناسی در باره ساختار و حرکت ماده در کاینات مورد بررسی قرار می دهد،  تقلیل داد.

ب

·        یک همچو تقلیلی به معنی خلاصه کردن فلسفه به جمع بندی صرف نتایج علوم منفرد خواهد بود.

12

·        ماتریالیسم دیالک تیکی بر مبنای تزهای اصلی و معارف عمیق خود به نتایج و استنتاجات عمده ای در درک پایان ناپذیری نایل می آید که از حد معارف علوم منفرد فراتر می روند.

13

·        علوم طبیعی مدرن، بویژه کیهان شناسی و تئوری کوانتومی در این زمینه، معارف مهمی به همراه آورده اند که تأییدی بر صحت درک ماتریالیستی ـ دیالک تیکی از پایان ناپذیری اند.

14
 
·        در قرن نوزدهم تصور مبتنی بر «پایان ناپذیری کریه» راجع به کاینات بی پایان با ادعای تقسیم همگون مقادیر مادی موجود در آن، موجب بروز تناقضاتی در تئوری کیهان شناسی شد.

الف

 هاینریش ویلهلم اوبلرز (1758 ـ 1840)
پزشک، ستاره شناس آلمانی
توسعه دهنده متد تعیین مدار اجرام آسمانی
کاشف سیارات کوچک موسوم به پالاس، فیستا  و شش کمیت
فرمولبندی پارادوکس اوبلرز

·        پارادوکس فوتومتری که در سال 1823 میلادی توسط اوبلرز با ادعای تقسیم همگون ستاره های درخشان بیشمار بی پایان در کاینات بمیدان آمد و نتیجه گرفت که روشنائی آسمان باید در هر سو بی نهایت بزرگ باشد و پارادوکس قوه جاذبه که درسال 1894 میلادی توسط سیلیگر مطرح شد و از تقسیم همگون ستاره های بیشمار بی پایان در کاینات نتیجه گرفت که قوه جاذبه مؤثر بر هر جسم باید بی نهایت بزرگ باشد، ناشی از دو اشتباه زیر بودند:

1

·        از سوئی ناشی از این پیشداوری اثبات نشده اند که ستاره ها درفضای بی پایان بطور همگون تقسیم شده اند و فضا (مکان) در همه جا ساختار اقلیدسی دارد.

2
هوگو فون سیلیگر (1849 ـ 1924)
ستاره شناس معروف آلمانی
فورمولبندی پارادوکس قوه جاذبه

·        و از سوی دیگر ناشی از این اشتباه اند که قوانین طبیعی شناخته شده را در کلیت کاینات صادق می دانند. 

ب
کارل ویلهلم لودویگ شارلیه (1862 ـ 1934)
ستاره شناس سوئدی

·        کوشش شارلیه برای رد دو پارادوکس یاد شده که بر مبنای ساختمان سلسله مراتبی کاینات استوار شده بود، ناموفق ماند.

1

·        زیرا با ساخت سلسله مراتبی مورد نظر او چگالی میانگین ماده بسته به بزرگی نظام سیستم مربوطه کمتر می شود و در مورد کاینات بی پایان حتی به صفر می رسد که خود بمعنی پارادوکس جدیدی خواهد بود.

2

·        توضیح پارادوکس های کیهانی تنها بکمک درک ماتریالیستی ـ دیالک تیکی پایان ناپذیری امکان پذیر است.

3

·        پایان ناپذیری جهان بمعنی وجود ابژکت های بیشمار بی پایان کیفیتا همگون (اجرام حاوی قوه جاذبه، ستارگان درخشان) نیست، بلکه بمعنی وجود مطلق ماده متحرک است.

4

·        بنا بر قانون گذار از تغییرات کمی به تغییرات کیفی باید در فضای کیهانی بسیار دور هم فرم های جدید ناشناخته و هم قانونمندی های جدید را انتظار داشت، آن سان که پارادوکس های یاد شده در بالا معنی خود را از دست می دهند. 
ت

·        تئوری کوانتومی نیز که با دشواری های ناشی از مفهوم پایان ناپذیری مواجه بود، در سال های اخیر به استنتاجات همانندی منجر شد.

1

·        تئوری کوانتومی میدان ها ذرات هسته ای را بمثابه اشیاء بی نهایت کوچک و فاقد انبساط تصور می کند.

2

·        ولی مفاهیمی مانند انرژی، جرم، بار و غیره در چنین شرایطی معنی فیزیکی خود را از دست می دهند.
·        زیرا آنها می توانند اندازه های بی نهایت بزرگ داشته باشند.

3

·        برای حل این مسئله فضا (مکان) و زمان را به اجزای خیلی کوچک تجزیه می کنند.

4

·         یعنی آنها را متشکل از کوچکترین واحدهای طولی و زمانی تصور می کنند.

5

·        به این طریق تصور می رود که در عرصه های میکروکیهانی حد و مرز معینی وجود دارد که در آن سوی آن خواص مکانی ـ زمانی ابژکت های مادی بطور بنیادی متفاوت اند. 

مراجعه کنید به زمان، مکان، دیالک تیک پیوست و گسست، دیالک تیک نسبی و مطلق در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر