۱۳۹۱ آبان ۲۳, سه‌شنبه

سیری در کاریکاتوری از مانا نیستانی (2)

 Mana Neyestani Fan Page
سرچشمه
:صفحه فیس بوک
هواداران مانا نیستانی

 امید
  (Hope)
تحلیل واره ای از میم حجری
پیشکش به مجید که قلب ما ست! 

·        عنوان این اثر مانا «امید» (Hope) است.

·        مانا در این اثر چه برای گفتن دارند؟

·        برای پاسخ به این پرسش بهتر است که این اثر ایشان را در چارچوب دیالک تیک فرم و محتوا مورد بررسی قرار دهیم.

I
بلحاظ فرم

·        مانا برای رساندن پیام خود به بیننده، به ابتکار عمل ستایش انگیزی دست می زنند:
·        ایشان یکی از حروف واژه امید (Hope) را که فرم دایره دارد، به عنوان حرف گمشده از واژه «امید» (Hope)  برمی دارند و به عنوان چرخ اسباب بازی به دست کودکی می دهند.
·        چرخ اسباب بازی بیننده را به یاد چرخ زندگی می اندازد.
·        چرخی که کودک باید به ضرب چوبی به حرکت در آورد و پس از گذر از «هفت خوان رستم» به اصل خود برساند و امید را تحقق مادی بخشد.
·        بازی شورانگیز زندگی بدین سان شروع می شود.

الف

·        انتخاب کودک به مثابه کاراکتر اصلی قصه زندگی خیلی سنجیده و اندیشیده صورت گرفته است.

·        چرا و به چه دلیل ما چنین فکر می کنیم؟

1

·        اولا به این دلیل که دیالک تیک مبارزه طبقاتی در این اثر مانا، به مثابه دیالک تیک طبقه حاکمه و کودک، به مثابه دیالک تیک کهنه و نو، به مثابه دیالک تیک طبقه میرنده و طبقه بالنده تصور و تصویر می شود.

·        ما مانا را هنوز نمی شناسیم و از جهان بینی ایشان بکلی بی خبریم.
·        شاید خود مانا به این حقیقت امر نیاندیشیده باشند.
·        آثار هنری در دیالک تیک خودپوئی و آگاهی تکوین می یابند و هنرمند هرگز آگاهی مطلق و پیشاپیش به اثر خود ندارد.

2

·        ثانیا به این دلیل که قرابت سمبلیک غریبی میان کودک و امید برقرار است.
·        هم کودک و هم امید، سمبل صداقت و صمیمیت و صفا و فردا هستند.

3

·        ثالثا به این دلیل که کودک تجسم مادی و پویای امید است.
·        کودک سمبل تداوم بشریت به مثابه نوع است.
·        کودک سمبل استمرار خلاق، بالنده و توسعه یابنده دستاوردهای مادی، تجربی، عملی، فکری و فرهنگی بنی نوع بشر است.
4

·        شاید بتوان گفت که مانا در هیئت کودک، طبقه بالنده سرشار از آینده را تجسم می بخشد و رسالت دفاع از حقیقت تاریخی را بسان چرخی به دستش می دهد.
·        رساندن چرخ بمثابه حرف گمشده به واژه امید را می توان به معنی انجام رسالت تاریخی طبقه بالنده جامعه تصور کرد.

II
بلحاظ محتوا

·        مانا به پیروی از حکیم سرخ طوس، سیر و سرگذشت پیروزی امید را در هفت صحنه تصور و تصویر می کنند.
·        به احتمال قوی منظور ایشان همان «هفت خوان دشوار و مخاطره آمیز رستم» بوده است.
·        از این رو ما هم این اثر مانا را صحنه به صحنه مورد بررسی قرار می دهیم:

خوان اول

·        در صحنه اول، کودک سرشار از انرژی و شادی به مثابه قهرمان دیالک تیک زندگی به بازی آغاز می کند و به خوان اول که چوبه دار است، می رسد.
·        مانا با تعیین چوبه دار، به مثابه محتوای خوان اول، طنز تلخ تر از زهرترین زهرها را وارد اثر خویش می سازد و روان بیننده را از زیربنا به آشوب می کشد.

·        مانا بدین طریق، به احتمال قوی به روند و روال تراژیک و تهوع آور جاری در کشور فوندامنتالیسم و ایراسیونالیسم (خردستیزی)  اشاره می کند:
·        به اعدام و سنگسار ابلهانه و بی رحمانه نوجوانان!

خوان دوم

·        کودک زندگی پس از گذشتن از خوان اول بلافاصله با خوان دوم که چوبه دار دیگری است، مواجه می شود.
·        از خوان دوم هم به ترفندی می گذرد و به بازی شورانگیز ادامه می دهد.
·        چرخ تاریخ باید به هر جان کندنی هم که باشد، به گردش درآید و به مقصد رسد.

 خوان سوم

·        خوان سوم بازداشتگاه، شکنجه گاه و زندان است که تجسم بی چون و چرای جهنم موعود در سرزمین حزب خدا ست.
·        کودک زندگی پس از گذشتن از خوان بازداشت و شکنجه و زندان به مبارزه طبقاتی ادامه می دهد.
·        برای برچیدن بساط جهنم چاره ای جز مبارزه مرگ و زندگی وجود ندارد.
·        به قول ویکتور هوگو:
·        « زنده آنانند که می رزمند» و نه آنان که نه بو دارند و نه خاصیت.
·        مبارزه اما با مقاومت ضدانقلابی و ضدخلقی هیئت حاکمه و طبقه حاکمه مواجه می شود.

خوان چهارم

·        مانا با نشان دادن پلیس چماق به دست از اختناق و فشار و سرکوب به مثابه خوان چهارم پرده برمی دارد.
·        کودک زندگی پس از گذشتن از خوان سرکوب و فشار و  اختناق به خوان پنجم می رسد:

خوان پنجم

·        خوان پنجم، خوان خون است، خوان جنگ و کشتار است!
·        خوان بمباران مزارع و مدارس، خانه ها و کارخانه ها ست!
·        خوان تخریب مراکز تولیدی، بهداشتی، فکری و فرهنگی است!
·        خوان جهنم کلکتیف است!

خوان ششم

·        خوان ششم نتیجه منطقی خوان پنجم است، نتیجه منطقی خوان جنگ و کشتار و بمباران و تخریب است:
·        خوان قحطی و گرسنگی و ذلت مادی و معنوی است!

 خوان هفتم

·        کودک زندگی پس از گذشتن از خوان هفتم که خوان زندگی و سازندگی است به مقصد می رسد و حرف گمشده واژه امید را به  اصل خویش برمی گرداند:
·        امید تاج ظفر بر سر می نهد و بر تخت می نشیند تا زندگی ساز شورانگیز خود را از سر بگیرد و شایسته زندگان گردد.

عمر مانا دراز باد!
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر