استاد
گاندی حقوقدانی عدالت گرا بود که می خواست در
چارچوب قانون، خواسته های خود را به تحقق نزدیک سازد.
·
استاد اصل عدالت را از شرایط اجتماعی مشخص در هند مجزا می
سازند و به معنای یک ایدئال غیرتاریخی و انسانی ـ عمومی تفسیر می کنند.
·
آن سان که انگار عدالت خواهی گاندی از هر محتوای انقلابی،
ضد استعماری، ملی و رهائی بخش تهی بوده است.
·
آنچه استاد با تردستی اساتید دانشکاه های سرزمین عجایب
برجسته می کنند و مرتب به رخ خواننده و شنونده می کشند، رعایت «چارچوب قانون» است.
·
استاد
برای «خواسته های» ملی و اجتماعی ـ اقتصادی و فرهنگی و مدنی گاندی حتی تره هم خرد
نمی کنند.
·
چون در
غیر اینصورت می توانستند حداقل اشاره ای بدان بنمایند.
استاد
او هیچ
عجله برای رسیدن به مقصود و هیچ اصراری هم بر "حقانیت مطلق" حاکم بر
اندیشه انقلابیون نداشت.
·
استاد
اکنون برچسب براق تعیین کننده دیگری را بر پبشانی گاندی بیچاره می چسبانند:
·
«عجله نداشتن»
·
آنچه
استاد در مهاتما گاندی کشف کرده اند، صبر و حوصله گاندی است.
·
خوب، به
چه دلیل باید صبر و حوصله رهبری برای استاد دانشکاهی اینقدر مهم باشد؟
1
· اولا کسی
که قصد عوامفریبی دارد، چیزهای تصادفی، شخصی، منفرد، جزئی، پسیکولوژیکی، سوبژکتیف
و بی ارزش را چنان عمده و برجسته می کند، که چیزهای مهم و تعیین کننده بکلی فراموش
شوند.
·
استاد هم
همینطور:
·
صبر و
حوصله گاندی را زیر ذره بین می نهند، چندین برابر بزرگترش می کنند و راجع بدان کلی
روده درازی نظری می نمایند.
·
آسمان و
ریسمان را حسابی به هم می بافند و کله دانشجویان بخت برگشته را از زباله بدردنخور پر
می کنند.
2
·
استاد
اما استادتر از آن است که به ذهن بنی بشر برسد.
·
چرا و به
چه دلیل ما به این نتیجه می رسیم؟
·
برای
اینکه استاد با تیر واحدی در آن واحد چندین نشان بزرگ و کوچک می زنند:
الف
·
اولا صبر
و حوصله را به درجه فضیلت تعیین کننده رهبران ایدئال ارتقا می دهند.
·
صبر و
حوصله فئودالی ـ بورژوائی دیرآشنائی را.
ب
·
ثانیا بر
پایه همین معیار تصادفی، شخصی، منفرد، جزئی، پسیکولوژیکی، سوبژکتیف و بی ارزش، میان
انقلابی و ضد انقلابی مرزبندی می کنند:
·
انقلابی بزعم
استاد، فردی از قماش هادی غفاری و خلخالی است که
تنها چیزی که سرش نمی شود، صبر و حوصله مهاتما گاندی است.
·
در قاموس
استاد بدین طریق، همه خوانین و سلاطین فئودالی بدون استثناء، انقلابی سه آتشه اند:
·
چون همه از دم، صبر و حوصله سرشان نمی شود و به سلامی
گردن می زنند و به دشنامی خلعت می بخشند.
ت
·
استاد
بدین طریق، به چرخش چشمی به تحریف مفهوم «انقلابی» می پردازند و آن را در شتابزدگی
خلاصه می کنند:
·
دانشجوی
بخت برگشته بی آنکه حتی خود متوجه شود، به این نتیجه می رسد که هر برآشفته شتابزده
ای را انقلابی می نامند و هر بردبار حوصله مندی را ضد انقلابی.
·
استاد
قبلا قانونشکنی را یکی از مشخصات اصلی هر انقلابی جا زده بودند:
·
«انقلابی هیچگاه در چارچوب
روابط موجود و هنجارهای به رسمیت شناخته شده، حرکت نکرده و دقیقا در مقابل آن حرکت
می کند.»
·
اکنون مشخصه
براق دیگری را بدان اضافه می کنند:
·
شتابزدگی
و بی حوصلگی را.
·
آدم بی
اختیار یاد قهرمانان رمان های مهیج ژوزف کنراد می افتد:
·
آنارشیست
های سیر از دنیائی که بمبی را در جیب خود حمل می کنند.
·
بدین
طریق، عوامفریبی به اوج می رسد و دانشجویان فلک زده نتیجه می گیرند که «هرکس صبور
و با حوصله باشد، هرگز نمی تواند انقلابی تلقی شود!»
·
آن سان
که به چرخش قلمی هم مارکس و انگلس و هم لنین به دلیل صبر و حوصله اتمام ناپذیرشان، جزو
ضد انقلابیون رده بندی می شوند.
·
چون
صبورتر از مارکس و انگلس و لنین بندرت می توان بنی بشری را پیدا کرد.
·
به انگلس
می گفتند، «دایرة المعارف سیار!»
·
برای ارتقا به درجه «دایرة
المعارف سیار» بی شک و تردید باید صبر و حوصله ایوب داشت.
·
یاد داشت
های مارکس و لنین چندی پیش منتشر شده اند، هر دو هزاران صفحه از کتب مختلف با صبر
و حوصله تمام یاد داشت برداری کرده اند.
·
لنین در
یکی از کتاب هایش می نویسد که مارکس «کوهی از اسناد و مدارک را تجزیه و تحلیل کرده
است.»
·
صبر و
حوصله مهاتما گاندی شاید یک هزارم صبر و حوصله کلاسیک های مارکسیسم ـ لنینیسم نباشد.
·
به چه دلیل
باید نام گاندی را از فهرست انقلابیون جهان حذف کنیم، ولی به نام های مارکس و
انگلس و لنین دست نزنیم؟
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر